اشاره:
آن چه كه در پي ميآيد، ويرايش نخست مقالهي « رده بندي سنگهاي آذرين» است؛ از مجموعهي متون آموزشي مفاهيم مهندسي معدن، ويژهي خبرنگاران سياستي و سياستپژوهان در بخش مهندسي معدن كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمهي ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگزاران دربارهي سياستها و استراتژيها و برنامهها در آن حوزه ميداند و براي آشنايي خبرنگاران و دانشجويان سياستپژوه در حوزههاي تخصصي، اقدام به تدوين و ارائهي متون آموزشي در تمامي حوزههاي تخصصي ميكند.
مجموعهي مقالات ارائه شده در رشتهي مهندسي معدن با ادبياتي غيرفني مفاهيمي فني را براي خواننده توضيح ميدهند كه با استفاده از آن تا حدودي ميتوان به ارزيابي سياستگذاري فناوري و سياستگذاري توسعهي صنعتي در اين حوزه پرداخت.
سرويس مسائل راهبردي ايران rahbord.isna@gmail.com ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيقتر نيازهاي خبرنگاران و سياستپژوهان محترم، علاقهمندي خود را براي دريافت پيشنهادات و مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفهمندان، مديران و سياستگذاران محترم در اين باره اعلام ميكند و اظهار اميدواري ميكند ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگذاران ضمن مستندسازي تاريخ سياستگذاري و نظارت عمومي بيشتر بر فرآيند سياستگذاري عمومي، موجب طرح ديدگاههاي جديد و ارتقاي كيفيت فرآيند سياستگذاري در حوزههاي مختلف تخصصي شود.
در ادامه متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
*تعريف سنگ*
مواد تشکيل دهنده پوسته زمين را سنگ مي گويند مانند سنگ گرانيت- سنگ آهک. كانيها اجزاي اصلي سنگ ها مي باشند كه در متن سنگ پراكنده شدهاند. بلورها را نيز مي توان در سنگهاي مختلف مشاهده نمود. ممكن است سنگ ها از يك كاني تشكيل شده باشند يا اينكه تعدادي كاني در متن سنگ به صورت پراكنده وجود داشته باشند. به طور كلي سه نوع از سنگها را در طبيعت ميتوان مشاهده كرد. طبقه بندي انواع سنگها به روشهاي مختلفي انجام مي گيرد كه در اين روشها به فاكتور هايي از قبيل منشا، نحوه تشكيل، مكاني كه در آن سنگها شكل مي گيرند و .... توجه مي گردد. در حالت كلي سه نوع از سنگها را از نظر منشاء تشكيل مي توان شناسايي كرد كه در زير اين گونه تقسيم بندي آورده شده است.
*انواع سنگها از نظر منشاء تشکيل*
1- سنگهاي آذرين
2- سنگهاي رسوبي
3- سنگهاي دگرگوني
سنگ شناسي آذرين
*سنگهاي آذرين*
سنگهاي آذرين، Igneous rocks نام خود را از واژه Ignis گرفتهاند که در لاتين به معناي "آتش" است. اين سنگهاي پرورده آتش، زماني تودهاي داغ و مذاب را به نام ماگما تشکيل ميدادهاند، که سرد شدن تدريجي ماگما، آنها را به سنگ سخت و جامد تبديل کرده است. بنابراين گدازهاي که از دهانه آتشفشان فوران کرده و بر سطح زمين جاري ميشود، به سرعت سرد و سخت شده و سنگي آذرين را بوجود ميآورد.
بافت Texture: بافت سنگهاي آذرين به اندازه، شكل، چگونگي قرار گرفتن و رابطه فيزيكي كانيهاي موجود در سنگ اشاره ميكند. برخي سنگها از بلورهاي بسيار دانه درشت ساخته شده اند، بلورهاي سازنده برخي ديگر بسيار ريز بوده و گروهي مخفي بلور و يا فاقد بلور مي باشند. به طور كلي سنگهاي آذرين داراي يكي از بافتهاي درشت بلور، ريز بلور و يا شيشهاي هستند.
بافت پورفيري: بافت پورفيري يكي از معموليترين و فراوانترين بافتهاي سنگهاي آتشفشاني است. در اين سنگها بلورهاي درشت در يك زمينهي ريزدانه و يا شيشهاي قرارگرفتهاند. اين اختلاف اندازهي بين بلورها و زمينه سنگ ناشي از تغيير شرايط تبلور ماگما است. بلورهاي درشت در اعماق زمين به آرامي شكل ميگيرند و در اثر خروج ناگهاني مواد مذاب و سردشدن سريع آن در سطح زمين، زمينه دارند ريزبلور يا شيشهاي شكل ميگيرد. اين بافت معمولاً در سنگهاي آتشفشاني، دايكها، سيلها، و يا تودههاي نفوذي كوچك ديده ميشود.
بافت درشت بلور: در اثر انجماد آرام مواد مذاب در اعماق زمين، بلورها فرصت كافي براي رشد پيدا مي كنند و گاهي طولشان به چندين سانتي متر نيز مي رسد. اين نوع بافت فاقد بخش شيشهاي و غير متبلور بوده و كانيهاي سازنده آن داراي شكل بلورشناسي مشخصي هستند. بافتهاي درشت بلور انواع مختلفي چون بافت دانهاي، بافت پگماتيتي، بافت كروي و ... دارند.
بافت ريز بلور: اين نوع بافت مخصوص سنگهاي آذرين بيروني (آتشفشاني)، دايكها، سيلها و سطح خارجي تودههاي نفوذي است. در اين نوع بافت كه در اثر انجماد سريع ماگما پديد آمده است گاهي بلورهاي دانه ريز با چشم غير مسلح قابل تشخيص نميباشند. از انواع بافت ريز بلور ميتوان به بافت دانهاي ريز بلور اشاره كرد كه مشخصات بافت دانهاي درشت بلور را در مقياس كوچكتر دارا ميباشد. در اين نوع بافتها فضاي بين بلورها را شيشه و يا خميرهاي با بلورهاي بسياردانه ريز پر نموده است.
بافت شيشهاي Hyaline : در اين نوع بافت تقريبا تمامي سنگ غير متبلور و شيشهاي است. اين بافت بيانگر سرد شدن بسيار سريع ماگما است و در ماگماهاي بازالتي بيشتر از ماگماهاي اسيدي و خنثي ديده ميشود.
بافت درشت بلور: بافت درشت بلور به سنگهاي آذريني اختصاص دارد که آرام در اعماق سرد شده و همه بلورها فرصت کافي براي رشد يافتهاند. در بافت درشت بلور اندازه بلورها بين چند دهم ميليمتر تا چند سانتيمتر متغير است. در اين بافت به هيچ وجه بخش شيشهاي و غير متبلور وجود ندارد. اغلب کاني در اين بافت، اتومورف بوده و شکل بلور شناسي خود را در سنگ حفظ ميکنند و بعضي ديگر که حد فاصل کانيهاي اتومورف را پر کردهاند، گزنومورف ميباشند.
• بافت دانهاي: در اين بافت بلورهاي گزنومورف کوارتز بصورت منفرد و يا مجتمع فصاي بين بلورهاي اتومورف را پر کردهاست. در بافت دانهاي فلدسپاتهاي پلاژيوکلاز تقريبا اتومورف ميباشند و در بين آنها فلدسپاتهاي آلکالن بصورت گزنومورف و گاهي تقريبا اتومورف ديده ميشوند.
• بافت پورفيروئيد: گاهي در بعضي از سنگها بعضي از بلورها به قدري رشد ميکنند که اندازه آنها به چند سانتيمتر ميرسد. بنابراين به آن ساخت پورفير مانند يا پورفيروئيدي ميگويند. بلورهاي بسيار درشت را پورفيروبلاست ميگويند.
• بافت پگماتيتي: در اين بافت بلورها بسيار درشت ميشوند. بطوري که اندازه آنها بين چند سانتيمتر تا چند دسيمتر متغير است.
• بافت پگماتيک گرافيک: موقعي است که يک بلور کوارتز و يک بلور فلدسپات آلکالن طوري در هم داخل شده باشند که يکي از آنها (معمولا فلدسپات آلکالن) متن را تشکيل داده و بلور ديگر ادخالها را بسازد.
• بافت کروي: در اين بافت زمينه سنگ داراي بافت دانهاي است و در اين زمينه اجتماعاتي از بلورها بهصورت کره با ساخت شعاعي قرار گرفتهاند. هر کره از طبقات متحدالمرکز و متناوب کانيهاي تيره و روشن تشکيل شده به نحوي که کانيهاي روشن در امتداد شعاعها کره و کانيهاي تيره موازه با سطح کره رشد کردهاند.
• بافت آپليتي: در اين بافت بلورها ريز و يکنواخت هستند که با چشم غير مسلح به آساني قابل رويت نميباشند. اين بافت مخصوص دستهها و فيلونهاي تودههاي آذرين اسيدي غني از پلاژيو کولز است.
بافت ريز بلور: بافت ريز بلور مخصوص سنگهاي آتشفشاني، دايکها، سيلها و سطح خارجي تودههاي نفوذي است.
• بافت دانهاي ريز بلور: در اين بافت اندازه دانهها از بافت آپليتي تا بافت کريپتو کريستال (نامرئي بلور) تغيير ميکند. بافت دانهاي ريزبلور بافت فلسي تيک نيز ناميده ميشود. در بافت فلسي تيک پرفيريک بلورهاي درشت در متن دانهاي ريزبلور مشاهده ميگردند.
• بافت ميکروليتيک: بافت ميکروليتيک مخصوص گدازههاست. در اين بافت قسمت اعظم فلدسپات بصورت بلورهاي اتومورف و باريک متبلور ميگردد که ميکروليت خوانده ميشود. فضاي بين ميکروليتها را بخشي متبلور و نامرئي و يا غير متبلور شيشهاي پر ميکند که اصطلاحا مزوستاز گفته ميشود.
• بافت ميکروليتيک پورفيريک: اگر در بافت ميکروليتيک بلورهاي درشت کانيها نيز ديده شود به آن بافت ميکروليتيک پورفيريک ميگويند.
• بافت دلريتي: بافت دلريتي در سنگهاي بازيک که بصورت فيلون، دايک يا سيل تشکيل شده باشند ديده ميشود. در بافت دلريتي بلورهاي اتومورف پلاژيو کلاز طوري در کنار هم قرار ميگيرند که بين خود فضاهاي چند گوش بوجود ميآورند و اين فضاها بوسيله خميرهاي ريز بلور يا شيشهاي پر ميشود. در بافت دلريتي انترسرتال فضاهاي بين پلاژيوکلازها را پيروکسن يا اليوين پر ميکند.
بافت شيشهاي: در اين بافت قسمت اعظم و يا تمام سنگ غير متبلور و شيشهاي است بدين ترتيب که ماگما بقدري سريع سرد ميشود که اتمها و مولکولها فرصت آرايش و تشکيل شبکه تبلور را ندارند. بافت تمام شيشهاي در ماگماهاي باريک کمتر از ماگماهاي خنثي و اسيدي بوجود ميآيد.
• بافت شيشهاي مرواريدي: در اين بافت سنگ غير متبلور و شيشهاي بعد از انجماد نيز به سرعت سرد ميشود در نتيجه شکستگيهاي قوسي و کروي شکل در سنگ بوجود ميآيد که سبب خرد شدن آن به قطعات گرد نظير مرواريد ميگردد. قطعات کروي قطري در حدود يک يا چند ميليمتر دارند.
• بافت هيالو پورفيريک: بافتي است شيشهاي محتوي بلورهاي درشت.
• بافت هيالو اسفروليتيک: اين بافت در سنگهاي شيشهاي که تبلور مجدد پيدا ميکنند بوجود ميآيد. در اين صورت بلورهاي سوزني کانيها مافيک مانند اوژيت (در بازالتها) و اژيرين (در سنگهاي قليائي) بصورت دستجات شعاعي يا شانه مانند در شيشه بوجود ميآيند، سپس بلورهاي کوارتز و فلدسپات متبلور ميگردند. تمام اين بلورها تشکيل اجتماعات کروي به قطر يک تا چند ميليمتر ميدهند.
• بافت دياپلکتيک: بافتي است حد واسط بين ششهاي و متبلور.
• بافت اوتاکسيتيک: به بافتي گفته ميشود که در آن قطعات شيشه بهم جوش خورده، جهت يافته شده و حالت جريان نشان دهند. اين اصطلاح را براي ايگنمبريتها بکار ميبرند.
*رده بندي سنگهاي آذرين*
عوامل مختلفي در بوجود آمدن سنگهاي آذرين مؤثر است و بر حسب شدت تأثير اين عوامل سنگها ممکن است داراي ساخت و بافت و ترکيب کاني شناسي متفاوت گردند و بنابراين ترکيب شيمايي آنها نيز متفاوت خواهد بود. برخلاف تشکيل سنگها که يک امر طبيعي ميباشد طبقهبندي آنها بر هر مبنايي که بنا شود يک امر مصنوعي خواهد بود، بدين صورت که در طبعيت چنين طبقهبندي بين سنگها وجود ندارد. بلکه در طبعيت تغييرات سنگها آرام و تدريجي است. از طرف ديگر لزوم وجود يک سيستم طبقهبندي براي مقايسه سنگهاي مختلف و به منظور داشتن يک زبان واحد بين آنهايي که سنگ و سنگ شناسي سر و کار دارند غير قابل انکار است. در طبقهبندي سنگها مبناهاي مختلفي اساس طبقهبندي قرار گرفتهاند، در عدهاي ترکيب شيميايي سنگ مبناي مقايسه قرار گرفته است. در دسته ديگر از مد سنگها يعني ترکيب کاني واقعي آنها استفاده شده است و سرانجام در دسته سوم نرم سنگها يعني ترکيب کاني فرضي سنگها با ترکيب شيميايي داده شده مبناي تقسيمبندي است.
*طبقهبندي مودال سنگهاي آذرين*
سنگهاي آذرين مطابق تعريف عبارت است از مجموعه طبيعي از کانيهاي مختلف که در نتيجه سرد شدن ماگما تشکيل شده است. نوع و مقدار اين کانيها بستگي به ترتيب تبلور ماگما و تحولاتي دارد که در ماگما ضمن سرد شدن صورت ميگيرد. به همين علت مقدار و نوع کانيهاي واقعي تشکيل دهنده سنگهاي آذرين هميشه در مورد طبقهبندي سنگهاي آذرين مورد توجه قرار گرفته است.
*تقسيمبندي کانيهاي سنگهاي آذرين بر اساس اهميت در اسم سنگ*
• کانيهاي شاخص: نام سنگ بستگي به وجود اين کانيها دارد مثل کوارتز در گرانيتها
• کانيهاي عادي: در صورتي که مقدار آنها در سنگ کافي باشد ميتوانيم اسم آن کاني را به عنوان پيشوند به اسم سنگ اضافه کنيم. مثل بيوتيت گرانيت و در غير اينصورت فقط در شرح سنگ از آنها نام برده ميشود.
• کانيهاي فرعي: معمولا مقدار آنها در سنگ کمتر از 5% است معموليترين اين کاني عبارتند از: آپاتيت، اسفن، زيرکن و نظاير آن.
کانيهاي ثانويه: کانيهايي هستند که از دگرساني کانيهاي اوليه حاصل شدهاند مثل کلسيت، زئوليتها، کائولن و غيره.
*تقسيمبندي سنگها بر اساس درصد کانيهاي مافيک*
• سنگهاي لوکوکراتيک: آنهايي هستند که کمتر از 30 درصد آنها از کانيهاي تيره تشکيل شده است.
• سنگهاي مزوکراتيک: آنهايي هستند که بين 30 تا 60 درصد آنها از کانيهاي تيره تشکيل شده است.
• سنگهاي ملانو کراتيک: آنهايي هستند که بين 60 تا 90 درصد آنها از کانيهاي تيره تشکيل شده است.
• سنگهاي هيپوملانيک: آنهايي هستند که بيش از 90 درصد آنها از کانيهاي تيره تشکيل شده است.
• يکي از کانيهايي که خيلي در اين نوع تقسيمبندي سنگهاي آذرين مورد استفاده قرار ميگيرد کوارتز است.
*تقسيمبندي سنگها بر اساس ميزان کوارتز*
• سنگهاي فوق اشباع: سنگهايي که بيشتر از 5 درصد کوارتز دارند.
• سنگهاي اشباع: سنگهايي که کوارتز هستند و نه فلدسپاتوئيد دارند.
• سنگهاي زير اشباع: سنگهايي که بيش از 5 درصد فلدسپاتوئيد دارند.
دسته ديگر از کانيهايي که خيلي درطبقهبندي سنگهاي آذرين داراي فلدسپات ميباشد و ثانيا در خيلي از آنها فلدسپات به مقدار زيادي يافت ميشود. به علاوه ترکيب و ساختمان فلدسپاتها تا حد زيادي مصرف طرز سرد شدن سنگهاي آذرين ميباشد.
*ردهبندي پيشنهادي اتحاديه بين المللي علوم زمين شناسي IUGS *
طبقهبندي سنگهاي آذرين به روشهاي مختلفي صورت ميگيرد و امروزه تعداد اين تقسيمبنديها که باهم اختلافات جزئي دارند بسيار زياد است. براي پيشگيري از اين اختلافات و استاندارد کردن يک سيستم نامگذاري واحد که بوسيله همه زمين شناسان بکار رود. اتحاديه بين المللي علوم زمين شناسي در سال 1989 تقسيمبندي جامعي را به چاپ رساند. در اين ردهبندي از کانيهاي زير استفاده به عمل آمده است.
Q کانيهاي سيليس: شامل کوارتز، تريديميت و کريستوباليت.
A فلدسپاتهاي آلکالن: شامل ارتوز، ميکروکلين، سانيدين، پرتيت، آنورتوز.
P پلاژيوکلازها
F فلدسپاتوئيدها: شامل لوسيت، پسودولوسيت، نفلين، سوداليت، نوزآن، هائولين، آناليسم، کانکرينيت و غيره.
M کانيهاي مافيک: شامل ميکاها، آمفيبولها، پيروکسنها، اليوينها و غيره.
*طبقهبندي سنگهاي آذرين بر حسب طرز تشکيل*
• سنگهاي آذرين نفوذي: سنگهايي که در داخل زمين سرد شدهاند.
• سنگهاي آذرين خروجي: سنگهايي که در خارج از زمين سرد شدهاند.
• سنگهاي آذرين نيمه عميق: مثل دايک و سيل.
*طبقهبندي نيمه شيميايي*
*سنگهاي آذرين*
در اين طبقهبندي ميتوان عوامل مختلفي را مبناي مقايسه قرار داد. يکي از آنها مقدار سيليس موجود در سنگ است. به عبارتي در اين ردهبندي سنگها بر اساس مقدار سيليس موجود در سنگ تقسيمبندي ميشود.
• سنگهاي اسيدي: سنگهايي که بيش از 63 درصد سيليس دارند.
• سنگهاي متوسط: سنگهايي که بين 52 تا 63 درصد سيليس دارند.
• سنگهاي بازيک: سنگهايي که بين 52 تا 45 درصد سيليس دارند.
• سنگهاي اولترابازيک: سنگهايي که کمتر از 45 درصد سيليس دارند.
*رده بندي شيميايي سنگهاي آذرين*
در اين دسته از طبقهبندي سنگها نرم سنگها يعني کانيهاي فرضي که با ترکيب شيميايي داده شده سنگ ميتوانست در آن وجود داشته باشد مبناي طبقهبندي قرار ميگيرد. در اين طبقهبندي که از روي تجزيه شيميايي سنگ با قواعد معيني کانيهاي فرضي را حساب کرد و سپس اسم سنگ را به يکي از روشهاي متداول (يکي روش Barth و ديگري روش CIPW) تعيين ميکند.
*ساخت هاي موجود در سنگهاي آذرين*
ساخت هاي موجود در سنگهاي آذرين به دو بخش تقسيم مي شود:
1) ساختهاي اوليه سنگهاي آذرين خروجي
الف) گدازه (مشخصات گدازه ها و ساخت گدازهها)
ب) آتشفشان ها (1. مخروط آتشفشاني 2. دهانه)
2) ساخت هاي اوليه سنگهاي آذرين نفوذي
الف) انواع توده هاي نفوذي هم شيب
ب) انواع تودههاي نفوذي ناهم شيب
*ساخت هاي اوليه سنگهاي آذرين خروجي*
الف) گدازه
هنگامي که ماگما به سطح زمين راه مي يابد، در سطح زمين جريان يافته و پس از سرد شدن، گدازهها را بوجود مي آورد .
گدازهها، تودههاي آذرين لايه شکلي هستند که ضخامتشان در مقايسه با گسترش عرضي آنها ناچيز است. حالت گدازه تابع مشخصات زميني است که در آن جريان مي يابد. مثلا در مواردي که زمين تقريبا مسطح باشد، گدازه نيز قشر کم و بيش افقي خواهد بود، در صورتي که در دامنه آتشفشانها، گدازهها به حالت شيب دار مشاهده مي شود.
مشخصات گدازهها: ضخامت گدازه ها معمولا در حدود چند متر است و گدازه هاي باضخامت بيش از 100 متر، فوق العاده نادر است. گسترش عرضي گدازهها تا حد زيادي به جنس آنها بستگي دارد. گرانروي گدازههاي بازي و متوسط کم است، بنابراين، اين دسته از گدازهها، به آساني جريان افتاده و سطح وسيعي را در بر مي گيرند . ضخامت اين دسته از گدازه کم و بيش در سرتاسر آن يکسان است. گدازه هاي اسيدي، لزج ترند و بنابراين، گسترش چنداني ندارند و غالبا به صورت تودهي عدسي شکل اند.
ساخت گدازهها: الف) ساخت منشوري ب) ساخت بالشي ج) تغييرات داخلي قشر گدازه
ب) آتشفشانها
آتشفشانها نيز اشکال ديگري از ساختهاي اوليه سنگهاي آذرين خروجي اند که در اثر خروج ماگما، بوجود مي آيند. مهم ترين قسمتهاي يک آتشفشان از نظر زمين شناسي ساختماني، مخروط و دهانه آتشفشان است که اينک به بررسي آنها مي پردازم.
1. مخروط آتشفشاني، مخروط آتشفشاني در اثر سرد شدن و تجمع مواد خروجي آتشفشان به وجود مي آيد اين گونه ساختمانها را از نظرهاي مختلف مي توان تقسيم بندي کرد. مثلا اساس تقسيم بندي سنگ شناسي، جنس سنگهاي تشکيل دهنده مخروط و اساس طبقه بندي فيزيوگرافي، مرحله فرسايش آن است اما در زمين شناسي ساختماني، مخروط ها را از نظر ساختمان داخلي طبقه بندي مي کنند. در اين تقسيم بندي، مي توان انواع مخروطهاي زير را تشخيص داد:
الف ) مخروط گدازهاي، اين مخروط ها از گدازههاي خيلي سيال تشکيل شده و به همين جهت داراي دامنههاي کم شيب اند. اين مخروطها تماما از جنس گدازهاند و در مورد آنها قسمت اعظم ماگما از درون دهانه اصلي آتشفشان، خارج شده است. در مواردي که ماگماهنگام خروج از آتشفشان سرد و لزج باشد، در فاصله کمي پس از خروج از دهانه، منجمد مي شود و مخروط پر شيبي را به وجود مي آورد که بنام هورنيتو موسوم است.
ب ) مخروط هاي آذر آواري، اين مخروطها در نتيجه تجمع مواد آذر آواري که از آتشفشان خارج مي شود تشکيل شده و در بعضي موارد ممکن است داراي دامنههاي پر شيب باشد.
ج ) مخروط مرکب، اين مخروط ها از قشرهاي متناوب گدازه و مواد آذر آواري تشکيل مي شود. در اين گونه مخروط ها، قسمت اعظم ماگما از دهانههاي فرعي آتشفشان خارج مي شود.
2. دهانه، قسمت بالايي مخروط آتشفشان، بنام دهانه خوانده مي شود بسته به وضعيت دهانه، حالات زير را مي توان تشخيص داد:
الف ) کرارتر: کرارتر فرورفتگي موجود در انتهاي مخروط آتشفشان است که در حالت کلي، به صورت يک مخروط ناقص در بالاي ان قرار دارد. قطر قسمت پائين کرارتر معمولا کم است و ندرتا از 300 متر تجاوز مي کند اما قطر قسمت بالاي آن، در اثر ريزش ديواره، ممکن است خيلي زياد باشد. کرارتر معمولا در اثر انفجار در قسمت هاي بالايي دود کش آتشفشان، بوجود مي آيد.
ب ) کالدرا: کالدرا فرورفتگي بسيار بزرگي است که در قسمتهاي بالايي آتشفشان به وجود مي آيد. مقطع اين فرورفتگي، معمولا دايره و در بعضي موارد نامنظم است. قطر کالدرا ممکن است به چندين کيلومتر برسد. کالدرا در نتيجه تخريب ديواره دهانه آتشفشان به وجود مي آيد.
*ساختهاي اوليه سنگهاي آذرين نفوذي*
در زمين شناسي ساختماني، توده هاي نفوذي را بسته به وضعيت آنها نسبت به سنگهاي مجاور، به دو دسته تودههاي هم شيب و ناهم شيب تقسيم مي کنند. هر يک از اين گروه ها، بسته به شکل و ابعاد توده خود به گروههاي کوچک تر تقسيم مي کنند.
معمولا در مجاورت توده نفوذي، طبقات رسوبي يا سنگهاي دگرگوني حاوي شيستوزيته وجود دارد. اگر توده نفوذي با سطح لايه بندي طبقات رسوبي يا شيستوزيته سنگهاي دگرگوني مجاور موازي باشد، آن را توده نفوذي هم شيب و در غير اين صورت، ناهم شيب مي گويند.
الف ) توده هاي نفوذي هم شيب
1. سيل ها: سيل ها، که بنام ورقه نيز خوانده مي شوند، تودههاي نفوذي لايه اي شکلي اند که به موازات لايه بندي يا شيستوزيته طبقات مجاور، تشکيل مي شوند. گسترش سيل ها در بعضي موارد فوق العاده زياد و ممکن است به چندين هزار کيلومتر مربع برسد. نکته جالب آن است که در بسياري حالات، ضخامت سيل نيز تقريبا ثابت باقي مي ماند. بديهي است سن سيل همواره از سن سنگهاي درون گير خود، کمتر است. از نظر وضعيت، سيل ممکن است به حالت افقي، قائم و يا مايل ديده مي شود . و بديهي است در هر حالت، تابع مشخصات لايه هاي اطراف خود باشد . ضخامت سيل از چند سانتيمتر تا چند صد متر ممکن است تغيير نمايد .
2. لاکوليت ها، لاکوليت ها تودههاي نفوذي عدسي مانندي هستند که در فصل مشترک لايهها نفوذ کرده و طبقات رويي را به صورت گنبد در مي آورند. باتوجه به اين تعريف، در مي يابيم که لاکوليت مشابه سيلها هستند با اين تفاوت که گسترش عرضي لاکوليت ها فقط چند برابر ضخامت آنهاست در صورتي که در مورد سيل ها، ممکن است به چندين برابر برسد. سنگهاي آذرين تشکيل دهنده لاکوليت معمولا از نوع متوسط و بازي (مثل آندزيت نفلين سنييت) مي باشد.
3. لوپوليت ها، لوپوليت ها تودههاي نفوذي وسيعي اند که در نتيجه نفوذ ماگما در ساختمانهاي تشتکي شکل به وجود مي ايند. ماگما تشکيل دهنده لوپوليت معمولا از نوع بازي مي باشد .
4. فاکوليت ها، فاکوليت ها تودههاي نفوذي کوچکي هستند که به شکل عدسي، در خط الراس تاقديسها و يا در خط القعر ناوديسها، تشکيل مي شوند. بايستي توجه داشت که تنها در حالاتي فاکوليتها جزو ساختمآنهاي اوليه سنگهاي آذرين به شمار مي آيند که سنگها، قبلا به صورت تاقديس يا ناوديس چين خورده باشند و در حالتي که يک توده نفوذي مثل سيل، همراه با طبقات درون گير خود چين بخورد، ساختمان حاصله را بايستي در گروه ساخت هاي ثانوي، طبقه بندي کرد.
ب ) تودههاي نفوذي ناهم شيب
1. دايک ها، دايکها توده هاي نفوذي لايه اي شکلي اند که طبقات اطراف خود را قطع مي کنند. دايکها غالبا در نتيجه تزريق ماگما در داخل شکستگي سنگها به وجود مي آيند. در حقيقت فرق دايک و سيل، تنها در نحوه قرار گرفتن اين توده ها نسبت به طبقات اطراف است و در مورد آنها نيز همانند سيل ها، مي توان انواع ساده مکرر، مرکب و تفريق شده را تشخيص داد.
ضخامت دايکها معمولا چند سانتي متر تا چند متر است اما در بعضي موارد مي توان دايکهاي خيلي نازک يا خيلي ضخيم را نيز مشاهده کرد. گسترش دايکها نيز متفاوت است و در بعضي موارد مي توان تا چندين کيلومتر يک دايک راتعقيب کرد.
2. دودکش هاي آتشفشاني، قسمتهايي از ماگما را که در داخل دود کش آتشفشاني منجمد مي شود، بايستي جزو تودههاي نفوذي ناهم شيب منظور کرد. بديهي است اين گونه توده ها را، تنها پي از فرسايش قسمت هاي رويي، مي توان مشاهده کرد. فصل مشترک دود کشهاي آتشفشاني با سنگهاي اطراف، اغلب به حالت قائم و يا با شيب زياد است. مقطع آنها نيز غالبا دايرهاي و گاهي نيز به حالت غير مشخص است. قطر دود کشهاي آتشفشاني متفاوت است و از چندين ده متر تا 1.5 کيلومتر تغيير مي کنند.
3. باتوليتها، باتوليتها تودههاي نفوذي بزرگي اند که قسمت بالايي شان به شکل گنبد است. بر اساس مطالعات انجام شده، گسترش باتوليتها با عمق زياد مي شود. به عبارت ديگر، فصل مشترک اين تودههاي نفوذي با سنگهاي اطراف، به طرف خارج توده شيب دارد. گسترش باتوليتها زياد و عموما بيش از 100 کليومتر مربع است . عمق باتوليتها دقيقا مشخص نشده است و بنابر بعضي از عقآيد، اين تودههاي نفوذي با منبع ماگما اوليه مرتبط مي باشند.
4. استوکها، استوکها نيز تودههاي نفوذي مشابه باتوليتها اند ولي وسعت آنها از 100 کليومتر مربع کمتر است. شکل کلي استوکها نامنظم است و در بعضي موارد ، به حالت کم و بيش استوانهاي ديده مي شوند. ماگماي تشکيل دهنده استوک ها معمولا از نوع متوسط تا بازي است
ساختهاي موجود در سنگهاي آذرين به دو بخش تقسيم مي شود:
1) ساختهاي اوليه سنگهاي آذرين خروجي
الف ) گدازه (مشخصات گدازهها و ساخت گدازهها )
ب ) آتشفشان ها (1. مخروط آتشفشاني 2. دهانه )
2) ساختهاي اوليه سنگهاي آذرين نفوذي
الف ) انواع تودههاي نفوذي هم شيب
ب ) انواع تودههاي نفوذي ناهم شيب
*انواع سنگهاي آذرين*
با سرد شدن و انجماد ماگما - سنگ مذاب متحرکي است که دماي آن بين 700 تا 1200 درجه سانتيگراد(1300 تا 2200 فارنهايت) ميباشد- سنگهاي آذرين تشکيل ميشوند. اکثر ماگماهاي سطح زمين از نوع مذاب سيليکاتي ميباشند.
تشکيل شدن سنگهاي آذرين يا در سطح زمين صورت ميگيرد و يا در داخل پوسته زمين، بنابراين بر حسب اينکه ماگما در کجا منجمد شود دو گروه سنگ آذرين خواهيم داشت.
سنگهاي آذرين خروجي: سنگهاي آذريني را که از انجماد ماگما در سطح زمين بوجود ميآيد سنگهاي آذرين خروجي مينامند.
•سنگهاي آذرين نفوذي: به آن دسته از سنگهاي آذرين که از انجماد ماگما در داخل پوسته زمين تشکيل ميگردد سنگهاي آذرين نفوذي گفته ميشود. سنگهاي آذرين نفوذي خود در پوسته زمين به اشکال مختلفي منجمد ميشوند که شامل موارد زير ميباشند.
oلاکوليتها
oسيلها
oدايکها
oلوپوليتها
oپاتوليتها
oفاکوليتها
oاستوکها
انتهاي پيام
نظرات