اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد اولين بخش از گفت و گوي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي ايسنا با دكتر رسايي، استاد نفت انستيتو نفت دانشگاه تهران است كه به موضوع سياستهاي آموزشي و پژوهشي در بخش بالادستي نفت و مشكلاتي كه در مدريت مخازن نفت و گاز وجود دارد، ميپردازد.
بي ترديد رونق گفت و گوهاي كارشناسي و پيدايي يك عرصهي عمومي براي تعامل كارشناسان، دانشگاهيان و مديران و سياستگذاران يكي از مؤثرترين زمينهها و سازوكارهاي ارزيابي سياستها را پديد ميآورد و علاوه بر مستندسازي تاريخ سياستگذاري و نظارت عمومي بيشتر بر اين فرآيند، زمينهساز طرح ديدگاهها و راهكارهاي جديد و ارتقاي كيفيت فرآيندهاي سياستگذاري خواهد شد. از اين رو سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(Rahbord.Isna@gmail.com)، آمادگي دارد تا ديدگاههاي وزارت نفت و شركتهاي وابسته و همچنين دانشگاهيان، كارشناسان و مديران حوزههاي تخصصي اين صنعت را درباره اين گفت و گو منتشر كند.
در ادامه متن كامل گفتگو با اين استاد مهندسي مخازن نفت به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
خبرنگار:
ابتدا گفتگو را با موضوع دانشگاه، و افزايش دانشكدههاي نفت در دانشگاههاي مختلف آغاز ميكنيم، اگر اعتراض افراد مخالف تعدد دانشكده نفت اين باشد كه چرا دانشگاه تهران هم به طور وسيع در اين حوزه فعاليت ميكند به طور حتم اشتباه است، اما اگر اعتراض آنها اين است كه پيش از تجهيز امكانات اين دانشگاه، چرا دانشگاه تهران را مجهز به امكانات كردهاند و يا به معناي ديگر چرا پيش از رشد كردن دانشگاه صنعت نفت دانشگاههاي ديگر رشد كردهاند اعتراض آنها مورد قبول است، نظر شما در اين باره چيست؟
دكتر رسايي:
همه ما يک هدف داريم و دانشگاهها ميبايست فرصت استفاده از امکانات يکديگر را از دست ندهند. براي جلوگيري از بحران و مهار آن بسيج کليه امکانات در همه دانشگاهها ضروري است. يک راه سريع پيشرفت، تمرکز زدايي و ايجاد رقابت سالم بين مجموعههاي تحقيقاتي و دانشگاهها است. ثمرهي اينكه مجموعهاي نظير دانشگاه صنعت نفت 20 سال محوريت اصلي را داشت و دانشگاه ديگري در كشور فعاليت نداشت اين بود كه در نهايت با کمبود نيروي انساني متخصص و کندي پيشرفت مواجه شديم، اين موضوع قابل بحث و بررسي است.
«در ماحصل ذات رقابت، بهبود كيفيت نهفته است»
توجه داشته باشيد كه اگر تنها يك مركز تجهيز شود، پاسخگو نخواهد بود و بايد در اين بخشها بصورت رقابتي عمل شود. به تعبير ديگر دانشگاهها بايد با يكديگر به رقابت بپردازند، به اين دليل كه ماحصل ذات رقابت، بهبود كيفيت است. هرجا كه مجموعهاي با يك مرجع به صورت واحد مواجه باشد و هيچ رقيبي در حوزه كاري وجود نداشته باشد، ممكن است در مراحل اوليه شاهد عملكرد خوبي باشيم اما به مرور زمان اين عملكرد رو به ضعف خواهد رفت و با كاهش انگيزه مواجه خواهد شد. در حاليكه رقابت باعث ميشود افراد هميشه به فكر بهبود باشند و بتوانند در عرصه باقي بمانند؛ به طور مثال اگر تنها يک دانشگاه به تربيت و آموزش دانشجو بپردازد و به هر دليلي ضعفهايي در اين امر وجود داشته باشد چه اتفاقي خواهد افتاد؟ مشاهده چنين موضوعي سبب ايجاد اين تفكر ميشود كه اگر دانشگاه ديگري فعال نشود اين ضعفها چگونه و كجا مشخص ميشوند تا بتوان راهحلي براي جبران آنها طراحي كرد.
بنابراين تجهيز دانشگاههاي مختلف در امر آموزش و پژوهش بدون شك تلاشي خواهد بود تا نتايج خوبي حاصل شود. در اين صورت زمانيكه فردي در مجموعه نسبت به ديگر اعضا ناتوان است تلاش ميكند تا ضعفهاي خود را جبران كند. علاوه بر تمرکز زدايي و تجهيز دانشگاهها، برخورداري از برنامههاي هدفمند ميانمدت و يا بلند مدت پژوهشي و تحقيقاتي از عناصر اصلي توسعه دانشگاهها و صنعت است. درتجربهي 11 ماههي فرصت مطالعاتي خود در دانشگاه "USC" كاليفرنياي جنوبي آمريكا دريافتم که در پروژه، كار و حركتي آغاز نميشود مگر اينكه قابل توجيه، تحليل، استدلال و سازگار با بخشي از يك معماي بزرگ باشد. موضوع مذكور الزاما به اين دليل نيست كه آنها انسانهاي متعالي با وجدان كاري بسيار بالا هستند بلكه فرا گرفتهاند که بسيار بهينه عمل کنند ودر مسيري حركت نميكنند كه باعث هدر رفتن زمان، هزينه و سرمايهشان نشود. آنها قصد دارند از حداقل امكانات حداكثر بهرهبرداري سرمايه را بدست آورند، بنابراين هدفمند و متمركز عمل ميكنند.
«تعهد خوب است اما قابليت اندازهگيري ندارد»
«زمانيكه قضايا صرفا تعهد محور شود همهچيز بهم مي ريزد»
كار خوب را بايد انجام داد. همه ما به عنوان متخصص وظيفهاي برعهده داريم و بايد بتوانيم ادعايي كه كردهايم را پاسخگو باشيم. نميتوانيم ادعا كنيم متخصص اين رشته هستيم اما به اصول، مباني و جزئيات آن تسلط کافي نداشته باشيم. مسايلي بايد در راس كار قرار گيرد كه قابل اندازهگيري باشد لذا اگر داراي شرايط مورد نظر نباشد بايد از آن محور كنار برود. توجه داشته باشيد تعهد خوب است اما قابليت اندازهگيري ندارد. چطور ميتوان ميزان متعهد بودن يك نفر را اندازهگيري كرد كه مثلا به دليل داشتن تعهد بيشتر شما به جايگاهي بالاتر ميرويد. بايد تاكيد كنم زمانيكه قضايا تعهد محور شود همه چيز بهم مي ريزد، متخصصين ممکن است كنار زده شوند به اين دليل كه تعهد ندارند يا حداقل طبق معيارهاي مورد قبول، تعهد ندارند.
هر حوزهاي بايد براساس تخصص مورد نظر داراي شرايطي براي فعاليت باشد. اگر در ردههاي مديريتي دستوراتي صادر ميشود و مورد توافق قرار ميگيرد ميبايست در بدنهي شركت نفت اجرايي شود و كارشناسان نتوانند براحتي دستوراتي كه از ردههاي بالا صادر ميشود را بدون توجه به آن بايگاني كنند. مكانيزمي فعال كه تشخصيص دهد يك كار فني ارجحيت دارد يا خير،مورد نياز است. به طور مثال روند ارزيابي و اولويت دهي پيشنهادها و طرح هاي تحقيقاتي و صنعتي داراي ابهام ميباشد.
خبرنگار:
رابطهي شركت ملي نفت و شركتهاي زير مجموعه و مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي هماكنون چطور تعريف شده است، در صحبتي كه با آقاي شكراللهزاده داشتم اين سئوال را مطرح ميكردند كه انستيتو نفت دانشگاه تهران چه كاري ميخواهد انجام دهد، هر فعاليتي در بخش نفت بايد سرچاه صورت گيرد. بنابراين آنها بايد با ما و شركت نفت درگير باشند. اگر قرار باشد دانشگاه يك پروژهي پژوهشي انجام دهد با كدام بخشها و نهادها و شركتها بايد ارتباط داشته باشد؟ يا به معناي ديگر انجام يك پروژه پژوهشي چه مراحلي دارد و سرمايهگذار كدام بخش است؟ پرسش ديگر اينكه هم اكنون ارتباط دانشگاه با آنها چطور است؟
دكتر رسايي:
دو نوع نگاه در رابطه با پروژهها وجود دارد، نخست پروژههاي كه از جانب شركت نفت ارايه ميشود به اين معنا كه بخشهاي مختلف شركت نفت بر اساس مشكلات و معضلات مشاهده شده در ميادين پروژههايي تعريف ميكنند. به طور نمونه ميدان نفتي كه در حال توليد افزايشي آب و يا گاز بوده و ميزان توليد نفت آن در حال كاهش است و يا اينكه در حال توليد شن و ماسه است. اين معضلات و مشكلاتي است كه شركت نفت براي آن پروژه تعريف ميكند. در اين پروژهها راهكارهايي براي حل مشكلات مذكور مي بايست طراحي و سپس اجرا شود. شركت نفت از اين طريق بررسي ميكند نگرش جهاني يا تكنولوژي نو در اين زمينه چيست.
بنابراين يكسري طرحها و پژوهشهاي مشخص توسط بدنهي شركت نفت و بخشهاي مختلف آن مانند نفتخيز جنوب، نفت مركزي و .... تعريف ميشود و برروي سايتها قرار ميگيرد و به صورت دورهاي به مراكز مختلف ابلاغ ميشود، براساس اين عناوين، پروپزال تهيه ميشود. پروپزالها در نهايت به بخش تحقيق و توسعه شركت نفت ارسال ميشود، اين طرحها در شركت نفت مورد ارزيابي قرارگرفته و پيشنهادات برتر از نظر فني و اقتصادي انتخاب ميشوند. اين مراحل در پايان سبب ايجاد قرارداد ميشود. ممکن است برخي اعتقاد داشته باشند انستيتو نفت و مراكز مشاور نميتوانند به دليل عدم حضور در ميدان، كاري انجام دهند بلکه بايد حتما در كنار ميدان باشند تا بتوانند مسائل و مشکلات را درك كنند.
در حوزه مهندسي نفت و گاز مشکل اصلياي كه افراد را درگير كرده است، عدم قطعيت است. صورت مسئلهي تعريف شده تنها يك چيز است: همه به دنبال افزايش برداشت با اقتصاديترين روش هستند. اين هدفي كلي است كه تمام مطالعات مخزن در رشتههاي مختلف حول اين محور شكل گرفته و شاخه شاخه شده است. اين موضوع غير قابل درك و عجيب نيست اما مشكل از آنجا ناشي ميشود كه محيط فيزيكي اين مسئله در اختيار نيست، اين امكان وجود ندارد كه بتوان مخزني را از نزديك مشاهده كرد، تاكنون هيچكس به اعماق چاه نرفته است. تمام اطلاعات موجود براساس حدس و گمان و مشاهدات غيرمستقيم است، بدين صورت كه با مشاهده نشانههايي شروع به تعبير و تفسير آنها ميكنند. بيترديد اين كار مربوط به فردي نيست كه در ميدان حضور دارد، فردي نياز است كه ذهن فعال و رياضيات قوي داشته باشد، تنها حضور يك Operation man (مرد عملياتي) در ميدان جهت اجراي تصميمات كافي است. اين فرد بايد بتواند يك دستورالعمل از پيش نوشته شده را به موقع و دقيق اجرا كند اما طراحي و آناليز برنامه براساس اطلاعاتي كه ثبت ميشود در مركز فكر صورت ميگيرد و تصحيح ميشود سپس در اختيار افراد علمياتي در ميدان قرار ميگيرد.
شكي نيست كه شناخت كافي از مخزن و عمليات، به افرادي كه كار تحليل انجام ميدهند كمك شاياني ميكند اما تحولات جديد در صنعت نفت توسط Operation man انجام نميشود، به تعبير ديگر اگر روابط توسعه يافته است، اگر تكنولوژيهاي جديد ايجاد شده است و اگر ابزار جديدي بوجود آمده و روشمند شده است تنها توسط افراد حاضردر ميدان نبوده است، بلكه افرادي از مركز فكر سبب ايجاد اين تحولات شدهاند. اين افراد بر اساس اندازه گيريها و دادهها، توانايي تجسم درست محيط فيزيكي و ارزيابي صحيح پديدهها را داشتند، اين توانايي در فردي وجود دارد كه دورههاي آموزش صحيح و آكادميك را پشت سرگذاشته و درگير روابط علت و معلولي پديدهها شده باشد و آنها را حس كرده باشد كه بتواند از روي نشانه پي به علت ببرد. اين مسئله نياز به تفكر و تحليل زياد دارد. فكر كردن و بر اساس آن عمل نمودن كار آساني نيست.
«در کشورهايي که ما وارد کننده دانش و تکنولوژي از آنها هستيم افراد معناي احترام گذاشتن به قوانين تعريف شده را بهتر درك ميكنند»
يكي از دلايل عدم حضور نظام هدفمند، بهيكباره و به صورت ناگهاني عهده دارشدن مجموعهاي است كه هماكنون صاحب آن هستيم . اين مجموعه شامل شركت نفت هم ميشود. اگر در بخشهاي مختلف تغييرات به آرامي بوجود آيد افراد اين فرصت را دارند كه بتوانند توانايي خود را براساس نيازمنديها كامل كنند، اما زمانيكه تغييرات سريع باشد قوهي اختيارات از افراد صلب ميشود. بنابراين بخشي از نابسامانيهاي موجود به دليل تغييرات سريع بوده است كه افراد نتوانستند توانايي لازم را در خود ايجاد كنند. بخش ديگري از نبود نظام هدفمند مربوط به اين است كه شركت نفت، داراي قدرت و اختيارات بسيار زيادي است و متناسب با آن خود را نيازمند پاسخگويي به مرجعي نميبيند. اختيارات زياد شركت نفت به اين علت است كه بتواند سريع تصميمگيري و اجرا كند، زيرا حساسيت بسيار بالايي دارد و شريان اقتصادي اصلي كشور، نفت است.
خبرنگار:
منظور شما اين است كه شركت نفت اختيارات لازم را براي اينكه در حيطه كاري خود مستقل عمل كند و تصميماتي كه به نتيجه ميرسد را به راحتي اجرا كند را دارد؟
«فاصلهي ميان تصميمسازي و اجرا بايد كاهش يابد»
«بروكراسي بايد از مجموعهي شركت نفت حذف شود»
«قدرت، فساد آفرين است»
دكتر رسايي:
اگر در شركت نفت تصميمي اتخاذ و اجرا شود شايد كمتر دستگاهي ميتواند بپرسد چرا اين عمل انجام شده است. بنابراين شركت نفت مجموعهاي تصميمگير و مستقل است البته بسيار خوب است كه شركت نفت هم تصميم گيرو هم اجرا كننده است به اين دليل كه تا حد امكان بايد فاصلهي ميان تصميمسازي و اجرا كم شود تا سيستم بتواند با بهرهوري بالا عمل كند. در نتيجه بايد بروكراسي از مجموعه حذف شود و اين مجموعه بايد از حواشي دور شود. اما خطري كه وجود دارد اين است كه يك منشاء نظارتي قوي نياز است تا افرادي كه در مجموعه صاحب اختيار هستند بتوانند پاسخگويي را در خود حس كنند يا اگر قانوني وجود دارد قانونها ضابطهي اجرايي داشته باشند. توجه داشته باشيد قدرت موضوعي است كه همه دوست دارند از آن برخوردار باشند، چه كسي از قدرت بدش ميآيد، ذات بشر قدرت طلب است. از ديدگاه من ذات قدرت كه افراد بشر آن را دوست دارند فساد آفرين است اگر مجموعهاي صاحب قدرت كامل شود و مهار نشود، مشخص نيست عاقبت آن چه ميشود. تنها چيزي كه ميتواند قدرت را مهار كند پاسخگويي است. افراد بايد متناسب با قدرت و اختياري كه دارند پاسخگو باشند. هر نهاد و سازماني كه از اين اصل مستثني شود مشخص نيست قدرتش آنرا به كجا خواهد برد.
خبرنگار:
چه ساختاري براي اين كار پيشنهاد ميكنيد؟
«بايد مكانيزمي طراحي شود كه كارشناسان و مسئولان مجموعه نفت را پاسخگو كند»
دكتر رسايي:
پرسشي که ميتوان مطرح کرد اين است که اگر دستوري و يا طرحي براي ارزيابي و يا اجرا به شرکت نفت ارجاع شود و اين کار انجام نشود و يا به درستي انجام نشود چه اتفاقي مي افتد؟ آنچه كه در پاسخ به اين پرسش به ذهنم خطور ميكند اين است كه هرگاه طرح و دستوري صادر ميشود كارشناساني كه آن را مورد قضاوت قرار ميدهند هيچ واهمهاي ندارند كه متناسب با اعلام نظر كارشناسي خود بايد به جايي پاسخگو باشند. اگر نهاد و مكانيزمي طراحي و براساس راندمان كاري به صورت دورههاي 3 تا 6 ماه تشكيل شود و هدف آنها اين باشد كه بررسي كنند دستورات و تصميماتي كه در شركت نفت در زمينههاي مختلف اتخاذ شده بر اساس چه مبنايي است آنگاه شرکت نفت بايد بيايد و دفاع كند. همچنين اگر دستوري براي بخشي، صادر و اجرايي نمي شود بلكه بايگاني ميشود مدير آن بخش به همراه كارشناس فني بايد بيايد و دفاع كند كه چرا دستورالعمل مذكور را اجرا نكرده است.
ادامه دارد...
نظرات