اشاره:
آن چه كه در پي ميآيد حاصل پژوهشي است كه توسط آمنه احمدي در كميتهي مولفههاي اصلي آموزش و پرورش طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش انجام گرفته است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع تحول و نوسازي نظام آموزشي کشور، جهت تسهيل دسترسي خبرنگاران و سياستپژوهان حوزهي آموزش و پرورش خلاصهي پژوهش را منتشر ميكند.
*********
ساختار نظام آموزشي در سند ملي آموزش و پرورش
مقدمه:
رشد كودكان از بدو تولد آغاز ميشود، اما هر كودك به صورت متفاوت و با سرعت متفاوتي رشد ميكند. رشد كودكان تحت تأثير فرهنگ، شيوههاي فرزند پروري، آموزش و پرورش، و عوامل ديگري از اين دست قرار دارد. از آنجا كه هدف نظامهاي آموزشي ايجاد شرايط براي رشد همه جانبه و شكوفايي تمام ظرفيتهاي انساني دانشآموزان است، لذا ضروري است تصميمات اتخاذ شده در سطوح مختلف با توجه به ويژگيها و ابعاد مختلف رشد و توجه به اين مساله كه دانشآموزان در هر مرحله چگونه فكر ميكنند و دنياي پيرامون خود را چگونه ميبينند و نيازهاي آنها در هر يك از مراحل رشدي چيست، صورت گيرد.
هدف كلي تحقيق:
تعيين ساختار نظام آموزشي در سند ملي آموزش و پرورش
سئوالات پژوهش:
1. مباني نظري و پژوهشهاي انجام شده در حوزههاي روانشناسي رشد و يادگيري چه دلالتهايي براي تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي دارند؟
2. يافتههاي تحقيقهاي انجام شده در مورد آسيبشناسي وضع موجود، چه دلالتهايي براي تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي در سند ملي آموزش و پرورش دارند؟
3. ساختار نظام آموزشي شامل چه دورهها، سطوح و مراحل كليدي است؟
روش تحقيق:
دستيابي به هدف اصلي در اين تحقيق، با استفاده از چندين روش تحقيق صورت ميگيرد.
اين روشها عبارتند از:
مطالعهي مباني نظري در تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي:
اين بخش از پژوهش به روش توصيفي - تحليلي انجام شد. تحليل مباني تأثيرگذار بر تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي شامل مرور مباني نظري در مباحث روانشناسي رشد، روانشناسي يادگيري، نظريههاي برنامهريزي درسي و ارزشيابي پيشرفت تحصيلي است.
اطلاعات گردآوري شده از مطالعهي مباني فوقالذکر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت و از اين طريق اصول حاکم براي تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي استخراج شد.
مطالعهي تطبيقي:
بخش ديگري از تحقيق حاضر معطوف به مطالعهي ساختار نظام آموزشي کشورهاي پيشرفته است که به روش مطالعهي تطبيقي انجام شد. موضوع مطالعات تطبيقي در حوزهي آموزش و پرورش شناسايي، تحليل و مقايسهي شباهتها و تفاوتهاي پديدههاي تربيتي در داخل يک نظام تربيتي و يا بين نظامهاي آموزش و پرورش کشورهاي مختلف جهان با توجه به عوامل مختلف مؤثر در شکلگيري آنهاست (آقازاده، 1379).
آسيبشناسي وضعيت موجود:
در اين بخش از تحقيق آسيبهاي وضعيت ساختار نظام آموزشي از گذشته تا حال مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. روش به کار گرفته شده در اين مرحله، روش توصيفي تحليلي است. در اين جا تلاش شد يافتههاي پژوهشهاي انجام شده در بررسي وضعيت نظام آموزشي کشور مورد مطالعه قرار گيرد و آسيبهايي که نظام آموزشي از گذشته تا حال با آن روبهرو بوده است، بررسي شود. تجزيه و تحليل اطلاعات جمعآوري شده در اين مرحله محقق را در استخراج دلالتهاي اين پژوهشها براي تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي ياري ميكند.
نتايج تحقيق:
براي تبيين رشد و مراحل آن، نظريههاي مختلفي از سوي صاحبنظران مطرح شده است كه هيچ يك به تنهايي قادر به تبيين تمام و كمال رشد و ابعاد آن نبودهاند. امروزه، اغلب روانشناسان رشد (مانند بِرك، 2003؛ بِرك، بي، و بويد، 2003؛ كوك و كوك، 2005؛ فابس و مارتيت، 2000) معتقدند كه طبيعت و تربيت براي تأثير گذاري بر رشد با يكديگر تركيب ميشوند، به طوري كه عوامل زيستي در برخي جنبهها مانند رشد جسماني نقش نيرومندتري ايفا ميكنند و عوامل محيطي در جنبههاي ديگر نظير رشد اخلاقي، نقش قويتري دارند. از آنجا كه تحولات تكنولوژيكي، فرهنگي، تغييرات اجتماعي در سطح خانوادهها، كودكان را در وضعيتي كاملاً متفاوت نسبت به گذشته و نسبت به همسالان خود در گذشتهي نه چندان دور قرار داده است، لذا ضروري است نظامهاي آموزشي كودك را به لحاظ مكاني و زماني در افقي وسيعتر در نظر بگيرند و حتي اگر به يك جنبه از رشد مثلاً رشد شناختي توجه ميكنند؛ رشد جسماني، رشد رواني، محيط فيزيكي و اجتماعي در حال تغيير را نيز در تمام سالهاي زندگي فرد در نظر داشته باشند. محدود شدن نظام آموزشي به يك نظريهي واحد، انعطاف ذهني تصميمگيرندگان را دچار اشكال ميكند. لذا ضروري است در تعيين ساختار نظام آموزشي به كنشهاي انساني، چگونگي رشد و تحول كودك در طول زمان، چند وجهي بودن آن و تفاوتهاي فردي، توجه كافي مبذول گردد. مطالعهي تجربيات نظامهاي آموزشي پيشرفته، نشان ميدهد كه مبناي تصميمگيري براي تعيين دوره، سطوح و مراحل كليدي؛ ويژگيها و شرايط رشدي دانشآموزان است. در اين كشورها تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي بر اساس ميزان توانايي، قابليتهاي جامع و مهارتهاي يادگيري دانشآموزان تعيين ميشود و اين امكان را فراهم ميكند تا برنامهي درسي، ارزشيابي از پيشرفت تحصيلي، اقدامات و برنامهريزيهاي مدرسه و معلم بر اساس نيازهاي يادگيرنده و تفاوتهاي رشدي آنها انجام شود.
بررسيهاي انجام شده در نظام آموزشي ايران نشان ميدهد كه ساختار آموزشي كشور طي دهههاي گذشته دستخوش تغيير و تحول زيادي بوده است، اما جز در يك مورد (لايحهي تغيير بنيادين نظام آموزش و پرورش) در ساير موارد مبناي تغييرات يا تصميمگيريها تبيين نگرديده است. متأسفانه هيچ يك از تغييرات ايجاد شده در ساختار نظام آموزشي نيز (از سال 1300 به بعد) به طور كامل اجرا نشده و اين مساله خود آسيبهاي جدي را متوجه نظام آموزشي كشور كرده است.
بر اساس يافتههاي تحقيق در زمينهي مطالعات نظري،آسيبشناسي وضع موجود و تجربهي ساير كشورها اصول زير براي تعيين دورهها، سطوح و مراحل كليدي پيشنهاد ميشود:
الف- در تعيين زمان شروع و پايان تحصيلات، سطوح و مراحل كليدي/ گذر در هر يك از دورههاي تحصيلي بايد به ويژگيهاي رشدي يادگيرندگان و انعطافپذير بودن آن توجه شود (بر اساس مطالعات انجام شده تمامي دانشآموزان ابعاد مختلف رشد را در يك زمان خاص پشت سر نميگذارند و گاه حدود چند سال در اين زمينه بين دانشآموزان مختلف تفاوت وجود دارد و اين مساله شامل ويژگيهاي مختلف رشدي در تمام سنين است).
ب- برنامهي درسي و محتواي آموزش تابع نيازها و ويژگيهاي رشدي در هر يك از سطوح و مراحل كليدي/ گذر است و بايد در طراحي و تدوين آن به طيف تفاوت رشدي توجه شده و از انعطاف لازم براي پاسخگويي به نياز مخاطبان برخوردار باشد.
ج- مبناي ارزشيابي و قضاوت در مورد ميزان پيشرفت تحصيلي در تمامي سطوح و مراحل كليدي/گذر، ويژگيهاي فردي و سطح پيشرفت فردي يادگيرنده است.
د- ارزشيابي در سطح ملي در مراحل كليدي/ گذر صورت ميگيرد و اطلاعات لازم را براي قضاوت در مورد ميزان كارآيي نظام آموزشي در اختيار تصميمگيرندگان در سطوح مختلف قرار ميدهد.
ه- ارزشيابي بر اساس استانداردهاي ملي در مراحل كليدي/ گذر براي تعيين وضعيت تحصيلي يادگيرنده ضروري است.
و- در بدو ورود به مدرسه، براي كمك به دانشآموزان در دستيابي به استانداردهاي نظام آموزشي انجام ارزشيابي براي تعيين سطح توانايي آنها ضروري است.
ز- هدايت تحصيلي و انتخاب رشته در هر يك از دورهها و مراحل كليدي بايد با توجه به ويژگيهاي رشدي و تفاوتهاي فردي (علايق، تمايلات، استعداد و ...) دانش آموزان صورت گيرد.
ح- تحصيلات در پايان دورهي متوسطه بايد امكان ارتباط يادگيرندهگان با اشتغال، بازار كار و ساير فعاليتهاي علمي، اقتصادي، اجتماعي در سطح جامعه را فراهم كند.
ساختار پيشنهادي:
- دورهي اول كودكي (اوان كودكي) از فاصلهي سني 3 يا 5 سال تا پايان هفت سال (بر حسب سال آغاز ارائهي خدمات در نظام آموزشي)
- دورهي دوم كودكي (پايان كودكي) از فاصلهي هشت تا پايان ده سال
- دورهي نوجواني از فاصلهي يازده تا پايان سيزده سال
- دورهي جواني از فاصلهي چهارده تا پايان شانزده سال
- اين مراحل ميتواند به ترتيب معادل دورههاي تحصيلي زير باشد:
مرحلهي اول: از سن 5 سالگي (در صورتي كه آغاز آموزش رسمي 5 سال در نظر گرفته شود) و شامل سالهاي اول و دوم (معادل دوره پيشدبستان/ آمادگي و مرحلهي اول دوره ابتدايي)
مرحله دوم: از سن 7 تا 11 سالگي و شامل سالهاي سه، چهار، پنجم و ششم (مرحلهي دوم دورهي ابتدايي)
مرحله سوم: از سن 11 تا 14 سالگي و شامل سالهاي هفت، هشت و نه (معادل راهنمايي/ مرحلهي اول دورهي متوسطه)
مرحله چهارم: از سن 14 تا 17 سالگي و شامل سالهاي ده، يازده، و دوازده (معادل دورهي دوم متوسطه).
انتهاي پيام
نظرات