اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد چهارمين و آخرين بخش از گزارش پنجمين كارگاه « بررسي سياستهاي مديريت و بهره برداري مخازن نفت و گاز» است كه با حضور دكتر سيد رضا شاديزاده استاد مهندسي نفت دانشگاه صنعت نفت و معاون پژوهشي دانشكدهي مهندسي نفت آبادان، مشاور پژوهشي و عضو گروه تخصصي حفاري و گروه تخصصي بهرهبرداري شركت مناطق نفت خيز جنوب در دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار گروه مسائل راهبردي ايسنا، دكتر شادي زاده كه در بخشهاي پيشين گزارش اين كارگاه به توضيح دربارهي اهميت راهبردي صنعت حفاري در توليد صيانتي نفت و همچنين توسعهي ديگر صنايع پرداخته بود، در ادامه دربارهي نقش كليدي حفاري در اكتشاف نفت سخن ميگويد.
او از احتمال وقوع يك اشباه بزرگ در اكتشاف، به دليل عدم انجام حفاريهاي عميق سخن ميگويد كه در صورت درستي آن خسارتهاي جبران ناپذير بزرگي را به منابع نفت كشور وارد خواهد شد.
او به شدت از اشتباه گرفته شدن كلاهكهاي گازي مخازن نفتي با مخازن گازي نگران است. چرا كه با برداشت گاز از اين كلاهكها، مخزن نفت تخريب و بخش عظيمي از نفت آن غير قابل برداشت خواهد شد.
در ادامه او دو توصيه براي به سامان درآوردن مديريت و بهرهبرداري از مخازن نفت و گاز دارد؛ تدوين قوانين حاكميتي بهرهبرداري از مخازن و نظارت بر اجراي آنها، و توسعهي فناوري حفاري و تكميل چاه.
در پي چهارمين و اخرين بخش از گزارش اين كارگاه به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
حفاري به مثابه عنصر اصلي حفاري
خبرنگار:
همهي ما ميدانيم كه چاههاي اكتشافي نقش با اهيمتي در تكميل عمليات اكتشاف دارند، از اين رو حفاري و اكتشاف نسبت و رابطهي بسيار نزديكي با يكديگر برقرار ميكنند. بنا براين با در نظر گرفتن رابطهي متقابل حفاري و اكتشاف ميتوان پيشبيني كرد كه غفلت از ضعف صنعت حفاري، در واقع غفلت از نقصانهاي موجود در اطلاعات اكتشافي است و در اين صورت مديريت مخزن با مشكلات بسيار پردامنهتري مواجه ميشود؛ لطفاً براي ما توضيح دهيد كه مديريت مخزن در كشورما تا چه اندازه در اين باره آسيب پذير است.
دكتر شاديزاده:
دقت كنيد هر اندازه كه بر روي پيچيدگيهاي مخزن مطالعه كرده و وجود ميلياردها بشكه نفت را در زير زمين نمايش را نشان داده باشيم، تا زماني كه عمليات حفاري انجام نشود و نفت بر سر چاه نيايد نميتوانيم از وجود مخزن اطمينان يابيم. فكر مي كنيد چرا امروزه بخشعمدهاي ثروت ، پژوهش و فكر كشورهاي پيشرفته صنعتي بر حفاري و تكميل چاه متمركز است؟
اكثرمخازن نفتياي كه تا كنون در ميادين كشور كشف شدهاند، از نوع طاقديس (Anticline ) هستند. طاقديس سادهترين ساختمان مخزني است و با حفاري به راحتي ميتوان به آن دست پيدا كرد، اما پيدا كردن مخازني كه ساختاري پيچيده دارند، كار بسيار دشواري است و نيازمند فنآوري بالاي اكتشافي است. در اين نوع مخازن اطلاعات اكتشافي ناشي از حفاري، نقش كليدي تري در اكتشاف مخزن دارد، همچنين اعتباري كه اطلاعات اكتشافي اين نوع مخازن دارند، از اطلاعات اكتشافي در مخازن طاقديسي كمتر است. همچنين با كشف اين مخازن، براي دسترسي به آنها نيز نيازمند فناوري پيشرفته حفاري و تكميل چاه خواهيم بود. بنابراين حفاري، عنصر اصلي در عمليات اكتشاف است. تا زماني كه حفاري انجام نشود، عمليات اكتشاف كامل نميشود.
از سوي ديگر لرزه نگاري در اكتشاف، يك پيشنياز اصلي حفاري محسوب ميشود. بنا براين هنگامي كه دانش لرزه نگاري پيشرفت ميكند، از آنجايي كه اين دانش در عمليات چاه پيمايي كاربرد دارد، اطلاعات درون چاهي نيز افزايش پيدا ميكند و اين موضوع خود نقش بااهيمتي در طراحي حفاري دارد. بنابراين بشر براي پيدا كردن مخازن جديد كه ساختاري پيچيده دارند، نيازمند استفاده از فنآوري بالايي در اكتشاف، حفاري و تكميل چاه براي دسترسي به آنهاست. كشورهاي توسعه يافته براي اين منظور، سرمايهگذاري كرده و بودجههاي خود را صرف پژوهش ميكنند و انواع و اقسام ابزار درون چاهي را توليد ميكند.
در يك جمعبندي كلي بايد گفت بهرهبرداري از مخزن بدون انجام يك عمليات حفاري و اكتشاف دقيق هرگز درست نيست. چرا بايد از كلاهكهاي گازي (gas Cap) برداشت كنيم و به مصرف شهرها برسانيم؟ همانطور كه ميدانيد لايهي نفتي يك مخزن در عمق پايين تري از لايهي گازي آن قرار دارد، بنابراين اگر بتوان عمق حفاري را افزايش داد و با قدرت بيشتري حفاري كرد، امكان دارد در مخزني كه ما آن را گازي ميپنداشتيم به لايهي نفتي برسيم، در غير اينصورت ممكن است به جاي اينكه از مخازن گازي توليد كنيم از كلاهكهاي گازي مخازن نفتي توليد كنيم. در حالي كه همه ميدانيم گاز موجود در اين كلاهكها انرژي حياتي مخازن هست و تخليه كلاهك گازي بيشترين ضربه را به يك مخزن نفتي وارد ميكند.
خبرنگار:
واقعاً ممكن است برخي از مخازن گازي كه مورد بهرهبرداري قرار ميگيرند، كلاهك گازي يك مخزن نفتي باشند؟
دكتر شاديزاده:
بله، زمانيكه حفاريهاي عمقي انجام نشود از كجا ميتوان فهميد مخزن مذكور گازي است يا نفتي؟
خبرنگار:
آيا عمليات لرزهنگاري اين اطلاعات را به دست نميدهد؟
دكتر شاديزاده:
عمليات لرزه نگاري هيچ گاه قطعي نيستند و احتمال دارد كه بنا دلايل مختلف وجود نفت را در مخزن تشخيص ندهند.
زمانيكه در حفاري به گاز ميرسيم اما قدرت و توان دكل حفاري ما به گونهاي نيست كه حفاري را تا عمق بيشتري ادامه دهد چطور ميتوان گفت گاز موجود متعلق به يك كلاهك گازي يك مخزن نفتي نيست و مخزن به كلي مخزني گازي است. بنابراين باز هم ميبينيم كه كليد معماي صنعت نفت به حفاري و تكميل چاه برميگردد.
خبرنگار:
بنابراين اين امكان وجود دارد ؛ مخازني كه هماكنون به عنوان مخازن گازي ميشناسيم كلاهك گازي يك ميدان نفتي باشند؟
دكتر شاديزاده:
بله، اين امكان وجود دارد كه مخازن گازي كه هم اكنون معين شدهاند، كلاهك گازي ميدان نفتي باشد. حفاري بايد به طور كامل انجام شود و سطح تماس ميان ستونهاي نفت و گاز، آب و گاز، و آب و نفت در صورت وجود مشخص شود.
خبرنگار:
در كدام مخازني كه مخزن گازي شناخته ميشوند اين احتمال وجود دارد كه يك كلاهك گازي باشند؟
دكتر شاديزاده:
اين احتمال در مورد تعدادي از مخازن كشور وجود دارد مانند كرمانشاه. در يكي از مخازني كه قرار است از طريق آن به نيروگاههاي همسايگان شمالي گاز بدهند، اين امكان وجود دارد. بنابراين هنگام حفاري در يك لايهي نفتي بايد تا انتهاي آن پايين رفت، سپس تصميم به حفاري چاههاي ديگر گرفت.
خبرنگار:
چنانكه توضيح داديد در صورتي كه يك كلاهك گازي با يك ميدان گازي اشتباه گرفته شود، خسارت زيادي به كشور وارد ميشود. در اين صورت دليل وجود چنين نقصانهايي در مديريت و سياستگذاري چيست؟
دكتر شاديزاده:
زمانيكه سياستگذاري و راهبرد وجود ندارد، مديريت سليقهاي ميشود و هر مديري بنابر توان و تخصص خود مديريت ميكند و اين وضعيت سبب ميشود شاهد مديريتهاي متفاوت باشيم. در اين صورت متخصصين نفت در جايگاهي قرار ميگيرند كه هرگز از تخصص آنها استفاده نميشود و يا مديري براي همكاري با اين مجموعه انتخاب مي شود كه نميتواند هيچ ارتباطي با متخصصين برقرار كند، اين نقصانها همانند حلقههاي يك زنجير به هم پيوسته هستند.
البته سياست و مديريت حوزه فعاليت متخصصان نفت نيست. آنها تنها برروي مباحث فني اظهار نظر ميكنند تصميمگري نهايي درباره ديدگاههاي اين متخصصان فني در دست مديران است. حال بايد بررسي شود در كنار مديران چه افرادي قرار دارند ، چرا تابه حال وزارت نفت از توان متخصصان استفاده نكرده است، چرا هرجا كه متخصصان صحبت ميكنند با مزاج عدهاي سازگار نيست. علت چيست؟ چرا وزارت نفت كارشناسان را در كنار خود جمع نكرده است تا از طريق برگزاري جلسات به نتيجهگيريهاي مثمرثمري دست يابند. مسوولان وزارت نفت به ميزان بسيار زيادي درگير كارهاي روزمره هستند و گاه در مواجهه با مسائل هرگز ضرورت برگزاري جلسات با كارشناسان به ذهن آنها نيز خطور نميكند. برخي از مديران عنوان ميكنند چرا بايد در شرايطي كه رقيب نداريم، به تربيت نيرو اقدام كنيم؟ اين در حالي است كه بزرگترين افتخار ما معلمها، اين است كه شاگردانمان روزي خود استاد شوند. در اين صورت استاد از تدريس وي لذت ميبرد. روحيه اصيل استادي و شاگردي اينگونه است.
يك مدير زماني موفق است كه كل نيروهاي زير مجموعه ي خود را ببيند نه افرادي كه هر روز در دفتر وي حضور دارند. نبايد اين گونه برداشت شود كه تنها عدهي خاصي در وزارت حضور دارند و براي حضور كارشناسان مانع تراشي ميكنند. آنها نميخواهند افراد متخصص وارد اين حوزه شوند كه مبادا نظري دهند، همچنين زمانيكه كارشناسان نظر ميدهند به عناوين مختلف نظرات آنها را خدشهدار ميكنند. اما در هر حال، من به عنوان يك ايراني و يك متخصص در اين حوزه كه ساليان سال در جنوب كشور و در بدترين شرايط كه هيچكس حاضر نبود زندگي كند فعاليت كرده و هرگز هم اين مساله را مطرح نكردهام كه به اين علت كه فارغالتحصيل يك دانشگاه معتبرهستم، تنها در تهران فعاليت خواهم كرد، دلسوزانه به مديران يادآوري ميكنم براي نجات صنعت نفت دو راه حل وجود دارد؛
راه نخست طراحي و اجراي سياستها و قوانين نظارتي و مقرراتي حاكميتي به گونهاي است كه با وجود آنها هر شركتي كه مجري (Operate) باشد، ناگزير از رعايت نكات فني معطوف به منافع ملي و توليد صيانتي باشد.
من پروژهاي را براي اولين بار در شركت پژوهش و توسعه ملي نفت مبني بر ارزيابي زيست محيطي عمليات حفاري در ايران ارائه دادم كه هماكنون مدت كمي از اتمام آن ميگذرد. اين سازمان پيش از اين وجود نداشت، چراكه اگر وجود ميداشت هرگز اجازه نميداد بسياري از خسارتهاي كنوني پديدآيد. بدون وجود قوانيني از اين دست، امكان به سامان درآوردن مديريت و بهره برداري از مخازن نفت و گاز نيست. بنابراين قوانين حاكميتي بايد در تمام شركتهاي بخش بالادستي نفت تدوين، اجرا و نظارت شود.
چنانكه پيش از اين نيز اشاره كردم براي دستيابي به اين هدف ميتوان دو پيشنهاد كلي را طرح كرد:
الف - برخورداري از سازماني كه بتواند ويژگي تمام ميادين را شناسايي كرده و سياستگذاريها را بر اساس ذات و فطرت آنها اعمال كند.
ب- تدوين مقرراتي براي تمام فرآيندها (process) و الزام به اخذ مجوز و نظارت قانوني بر آن ها.
براي درك نياز بخش بالادستي نفت به وضع قوانين جديد ، بايد كاركرد سازمان محيط زيست را در نظر بگيريد كه وظيفه نظارت بر محيط زيست را بر عهده دارد. آيا به طور مثال اين سازمان، اكنون از قوانيني برخوردار است كه براساس آن مشخص شود لوله جداري سطحي (Surface casing) بايد در چه عمقي از سطح زمين نصب شودو چه سايزي داشته باشد؟متاسفانه چنين قوانيني وجود ندارد
خبرنگار:
سازمان محيط زيست، خود در اين باره مسووليتي ندارد؟
دكتر شادي زاده:
سازمان محيط زيست چنين تواني را ندارد. تنها وزارتخانهاي كه ميتواند به ابعاد گوناگون حوزه نفت مانند حفاري، تكميل چاه (well completion)، توليد، صيانت از مخازن نفت و گاز و غيره بپردازد، خود وزارت نفت است. بنابراين به دليل حضور متخصصين در دل وزارت نفت، نميتوان چنين اقداماتي را در خارج از وزارت نفت انجام داد. فرض كنيد در مطالعاتي ، شاخص توليد ميدان x راعدد مشخصي اعلام كنند. به نظر شما اين عدد از كجا به دست آمده است؟ چه كسي اين عدد را به شما ارائه كرده؟ براساس چه مطالعاتي به اين عدد دست پيدا كرده است؟
فرض كنيد ميخواهيم 2 حلقه چاه ، به مسافت 500 فوت از يكديگر حفر كنيم؛ اين عدد را از كجا به دست آوردهايم؟ مسوولين در يك مخزن ممكن است در رأس طاقديس Anticline) مخزن چاههايي را حفر و سپس بدون پرداختن به ملاحظاتي كه بايد در مورد اين گونه چاهها در نظر بگيرند، آنها را رها كنند. آيا قوانين و مقرراتي در كشور وجود ندارد كه بر اساس آن مشخص شود حفاري كجا و در چه فاصلهاي انجام و در چه زماني تكميل شود؟ توليد چه مقدار باشد؟ چرا كه متخصصين ،خود همه كاره هستند و به جز آنها مرجع ديگري براي نظارت وجود ندارد.
نكتهي ديگري كه در سياستهاي توليد و نگهداري مخازن بر آن تأكيد دارم ضرورت توسعه و افزايش شركتهاي حفاري و شركتهاي وابسته به صنعت حفاري و فنآوري تكميل چاه است. براي افزايش ميزان توليد بايد استفاده از فنآوري حفاري و تكميل چاه (well Completion) را توسعه داد. در غير اين صورت، به تدريج اين 1800 حلقه چاه موجود در كشور نيز از رده توليد خارج شده و در اينصورت ديگر جايگزين كردن فنآوري حفاري نيز امكانپذير نخواهد بود.
هماكنون ما نقش جايگزين كننده را ايفا ميكنيم نه نقش افزايش دهنده (توليد) ؛ پس با بهبود فنآوري تكميل چاه (well Completion) توليد نيز به طور خودكار افزايش مييابد.
زمانيكه چاهي حفاري ميشود انواع و اقسام شغلها ميتواند به پديد آيد؛ شركتي گل حفاري ميسازد، شركتي طراحي سيمان را عهدهدار ميشود، يك شركت لاگ ميگيرد و شركتي ديگر آزمايشات را انجام ميدهد.
اگر وزارت نفت به دنبال بهبود و پيشرفت است، نبايد تمام كارها را به تنهايي انجام دهد. بنابراين فعاليتها در اين حوزه بايد توسعه يابند، نبايد اين ترس وجود داشته باشد كه با تاسيس شركتهاي جديد شركتهاي ديگر از رده خارج ميشوند.
نكتهي ديگري كه بايد در بر ضرورت آن تأكيد كنم، جدي گرفتن پژوهش است. براي درك اهميت اين مسئله نيز كافي است توجه كنيم كه شركت "BP" سي سال بر برون زد "out crops" يكي از مخازن در اوكلاهاما مطالعه ميكرد. حال در كشور ما كدام مركز روي "out crops" تحقيق ميكند؟
با اين روش ديگرنيازي نيست كه 4 تا 5 هزار متر در آسماري اهواز پايين برويم تا بدانيم در زير زمين چه ميگذرد، بلكه مي توانيم با مطالعه ي برون زد "out crops" آن در سطح زمين به اطلاعات زيادي دست پيدا كنيم. البته ممكن است اطلاعات به دست آمده دقيقا مشابه نباشد، اما تا 50 درصد مشابهت وجود دارد. در كشور ما تنها يك مركز مطالعات نفتي در شهرري وجود دارد كه تقريبا نيمي از زمان خود را به آموزش اختصاص داده است.
خبرنگار:
تقريباً در همه گرايشهاي نفت، دانشمندان ايراني برجستهاي در دنيا وجود دارند. براي نمونه گفته ميشود مرحوم دكتر دانش در P.V.T برجسته ترين دانشمند دنيا بود. آيا در گرايش حفاري نيز متخصصين برجستهاي داريم كه در ديگر كشورها فعاليت داشته باشند؟
دكتر شاديزاده:
بله، براي نمونه آقاي دكتر قلمبر در آمريكا. ما با هم همكارهايي داريم و ايشان را براي تدريس به اهواز دعوت كردهايم. ايشان مايل به همكاري با صنعت نفت هستند و به كشور رفت و آمد ميكنند. يكي از بزرگترين كارهايي كه ايشان در ايران انجام داد، تلاش براي افتتاح انجمن SPE در كشور بود كه باعث شد پس از سالها حق عضويت ما به انجمن SPE پرداخت شده و بنابراين ارتباط ما با انجمن برقرار شود.
البته بايد گفت كه در حفاري ما با نقصان بزرگي در تأمين دكل و فنآوري تكميل چاه مواجه هستيم. علاوه بر اين موارد صنعت نفت از ناديده گرفتن نيازها و اعتماد نكردن به متخصصين رنج ميبريم.
آيا تاكنون افسانهي بشقاب پرنده ها را شنيده ايد كه مطرح ميكنند آنها پليس فضايي هستند و از كرات ديگر ميآيند و اگر انسانها تكنولوژي را پيشرفت دهند و بخواهند از بشقاب پرندهها را كشف كنند آنها را از بين ميبرند. هم اكنون در بخش نفت نيز با اين شرايط مواجه هستيم. چطور كشورهايي نظير آمريكا، انگليس، فرانسه باشگاههايي احداث ميكنند و شبانه روز به حل مشكلات خود و استثمار ديگران و جلوگيري از پيشرفت آنها فكر ميكنند، شركت رويال انگليس هزينه بسيار زيادي از بيمههاي كشتيهاي نفت كش خليجها به دست ميآورد هر از چند گاهي هم به بهانهي ناامني منطقه هزينهها را افزايش ميدهند.
چرا تنها چند سال است كه تربيت مهندس نفت در كشور آغاز شده است. در تمام مدت صدسال توليد نفت دركشور تكنولوژي ميله حفاري تنها در زمان حضرت امام(ره) به وجود آمد آن هم توسط عدهاي كه تمام انرژي خود راصرف آن كردند. در دورهي حضور ما تعداد بسياري مهندس تربيت شد كه تقديم كشورهاي ديگر شد. حال به يكباره قصد داريم تحول ايجاد كنيم. تمام اين مشكلات به دليل سياستهاي غلطي است كه پشت پرده قرار دارد و ما ناظر بر آنها هستيم.
ادامه دارد...
نظرات