معصومه ابتكار تازه پا به دانشگاه گذاشته بود، سال اول. 16 آبان، درست 3 روز پس از تسخير لانه جاسوسي، يكي از دانشجويان مستقر در سفارت از اين دختر 19 سالهي سال اولي دعوت ميكند براي ترجمه و امور روابط عمومي به آنان ملحق شود. ابتكار چند سالي به همراه خانوادهاش در آمريكا زندگي كرده و به زبان انگليسي مانند زبان فارسي مسلط است. اين ويژگي، او را كه آن روزها به "خواهر مري" معروف بود، به لانه جاسوسي كشاند. ابتكار نخستين زني بود كه پس از انقلاب با عنوان معاون رييس جمهور وارد كابينه شد.
عصر يك روز نيمهتعطيل، ابتكار در اتاق كوچكش در بنياد خيريه زينب كبري(س) در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران به مرور خاطرات روزهاي تسخير ميپردازد و در خلال بيان خاطراتش، با لحني دلسوزانه از جنبش دانشجويي، فرصتها و مخاطراتش ميگويد.
***
ايسنا: تحليل شما از حادثه تسخير لانه جاسوسي چيست؟ پس از 26 سال شرايط وقوع اين حادثه را چطور توصيف ميكنيد؟
ابتكار: براي تحليل وقايع تاريخي بايد شرايط وقوع آنها را درك كرد. گاهي گذشته را با درنظر گرفتن شرايط حال تحليل ميكنيم كه موجب برقراري ارتباطات ذهني نادرست با آن ميشود. واقعه 13 آبان در شرايط بسيار خاصي اتفاق افتاد. انقلاب نوپاي اسلامي تازه استقرار يافته بود و دولت آمريكا به دليل از دست دادن منافع خود، جمهوري اسلامي را به رسميت نميشناخت. در واقع براي دولتمردان آمريكايي درك چگونگي وقوع انقلاب مردمي و دموكراتيك ايران سخت بود. حقيقت موضوع هم به درستي از جانب رسانهها منعكس نميشد و اين مسائل سبب شد كه انقلاب با تهديدات زيادي مواجه شود.
ايسنا: وضعيت جنبش دانشجويي را در آن برهه زماني چطور ارزيابي ميكنيد؟
ابتكار: جنبش دانشجويي در آن زمان به دليل آزاديهاي اوايل انقلاب بسيار فعال بود و فضايي كه دانشجويان به لحاظ درگيري ذهني كه با دوران انقلاب و قبل از آن داشتند، فضاي ذهني بسيار باز و آشنا با تحولات جهاني بود. آنها ميدانستند كه در كشورهاي ديگر بعد از انقلابها چه اتفاقاتي افتاده است. از سوي ديگر جلسات تحليل و بحث سياسي در دانشگاهها بسيار متداول شده بود و دانشجويان مسلمان نگران تكرار تاريخ بودند. آنها فكر ميكردند اگر اجازه دهند با توطئهاي، دستاوردهاي انقلاب اسلامي كه با رهبري امام و با دادن هزينههاي زياد به دست آمده بود از دست برود، مردم آنها را نخواهند بخشيد. شايد لحظهاي غفلت و عدم واكنش مناسب نسبت به تحولات جهاني، به انقلاب ضربه وارد ميكرد. ورود شاه مخلوع به آمريكا، يك جرقه بود. دانشجويان احساس كردند كه توطئهاي در حال شكلگيري است و در پي تشكيل جلساتي به اين نتيجه رسيدند كه براي جلوگيري از اين توطئه بايد واكنش مناسبي انجام دهند. فعاليت دانشجويان كاملا مستقل بود و هيچگونه وابستگي دولتي و حكومتي نداشتند، چراكه هنوز دولت و قانون اساسي نداشتيم. وضعيت ارتش هم بيثبات بود. همين شرايط باعث شد كه دانشجويان با نگاه روشنتري تصميم بگيرند. طبيعتا اقدامي كه ميتوانست تاثيرگذاري جهاني داشته باشد و جلوي آن توطئه را بگيرد، يك بيانيه يا مصاحبه ساده نبود. عكسالعمل دانشجويان بايد حتما موج ايجاد ميكرد.
ايسنا: با توجه به اين صحبتهاي شما آيا با تصميم نهايي در بين دانشجويان مخالفتي وجود داشت؟
ابتكار: ذهنيت دانشجويان، خشونت يا انتقامگيري نبود. هدف آنها به عنوان قشر آگاه و بيدار جامعه، جلوگيري از وارد شدن ضربههاي احتمالي به انقلاب اسلامي بود. بالاخره به اين نتيجه رسيدند كه هيچ حركتي مانند ورود بدون خشونت به سفارت و گرفتن كساني كه در اين توطئه سهيماند، نيست. البته اين تصميم مخالفاني هم داشت. عدهاي از دانشجويان به دليل درك ناقص از شرايط، پيشنهاد كردند كه چون منشا مشكلاتمان به تفكرات كمونيستي مربوط ميشود، بهتر است سفارت روسيه را بگيريم تا با كمونيستها مقابله كنيم. آنها هيچ تحليل و دركي از شرايط زمان نداشتند. در حالي كه نگاه دانشجويان مسلمان اين نبود؛ چراكه بسيار نگران تكرار تاريخ بودند. براي اعلام استقلال نيز نام مستقل «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» را انتخاب كردند. البته به هر نوعي كه حكومت در اين قضيه دخالت ميكرد، يك تخلف آشكار بود.
ايسنا: نقش جنبش دانشجويي را در شكلگيري و ثبات انقلاب اسلامي چطور تحليل ميكنيد؟
ابتكار: اگر يك فضاي آرام براي جنبشهاي اجتماعي، فعاليتهاي دانشجويي و نهادهاي مدني نداشته باشيم ممكن است قدرت نقد و تحليل آنها و حتي ميزان اقداماتي كه ميتواند به روند تحولات اجتماعي كمك كند محدود و راه تحولات مثبت و آگاهانه اجتماعي بسته شود. شرايط آن زمان به دانشجويان اجازه تحليل ميداد كه البته اين تحليل آنان نيز با استقبال غير قابل تصور امام و مردم مواجه شد. اگر فضا باز نبود دانشجويان در خود قدرت چنين تحليل و اقدامي را نميديدند. با شروع جريان، اين حركت انرژي بيشتري گرفت و به عنوان يك حركت اعتراضي و تاثيرگذار مطرح و به تحولاتي منجر شد كه بدون شك تبعاتي نيز داشته است.
ايسنا: آثار تسخير لانه جاسوسي را در شرايط كنوني چطور ارزيابي ميكنيد؟
ابتكار: طبعا هر تحولي تبعات زيادي دارد. اين حادثه به تعبير امام انقلاب دوم بود و همچنان انقلاب دوم خواهد ماند. مفهوم اين حادثه اين بود كه بايد از رويكرد ضد استعماري به رويكرد ضد استثماري و ضد امپرياليستي هم روي بياوريم و بدانيم منشا مشكلاتمان كجاست. قطعا اين حادثه تبعات دارد. تسخير لانه جاسوسي بايد در يك ترازو قرار بگيرد تا ميزان فوايد و عواقب منفي آن سنجيده شود. اگر اين اتفاق نميافتاد شايد انقلاب اسلامي آسيبهاي جبرانناپذيري ميديد و اسناد اين قضيه را ثابت ميكرد. CIA يك دفتر فعال در ايران راهاندازي كرده بود و با برقراري رابطه با اپوزيسيون، برخي احزاب و قوميتها، در حال جريانسازي در كشور بود. بهايي كه براي تسخير لانه جاسوسي پرداختيم در ازاي حفظ استقلال و هويت نظام اسلامي بود ولي اينكه چرا اين شرايط در سالهاي پس از آن ادامه پيدا كرد، جاي بحث دارد. بسياري معتقدند كه در مقاطعي براي حفظ استقلال جمهوري اسلامي ميشد روابط را منطقي كرد. بسياري از تنشهاي ما پس از آن بخاطر نبود روابط منطقي ايجاد شد. اين تحليل در مقاطعي واقعبينانه است. ما شكي به ماهيت آمريكا نداريم ولي در اين سالها شيوهها تغيير كرده است. انساني كه پويايي فكري و ذهني دارد نميتواند با همان روشها مسائل گذشته، امروز را تحليل كند. جو حاكم بر روابط امروز ايران و آمريكا متاثر از سيزده آبان هست ولي مطلقا به خاطر وجود آن نيست. بسياري تحليل خود را اينگونه ارائه ميكنند كه بايد منافع را همهجانبه ديد و اين، به معناي خودباختگي، ترس و نفي سلطهگري آمريكا و صدماتي كه به ايران وارد كرده است، نيست.
ايسنا: با توجه به گذشت 26 سال از اين حادثه، فكر ميكنيد تكرار آن قابل تصور است؟
ابتكار: در بحث تحليل تسخير لانه جاسوسي دچار افراط و تفريط شدهايم. عدهاي فكر ميكنند اين واقعه قابل تقليد است؛ ولي اين جريان كاملا استثنايي است و شايد نتوان آن را بر شرايط ديگري منطبق كرد. اين سادهانگاري است كه برخي فكر ميكنند فرضا امروز با گرفتن سفارت انگليس در ايران ميتوان حادثه 27 سال پيش را تكرار كرد. دانشجويان پيرو خط امام زماني دست به اين اقدام زدند كه جامعه به آنها جواب داد و نيتشان كاملا صاف و شفاف بود و هيچ وابستگي خاصي نداشتند. به همين دليل جريان سيزده آبان به نحوي تمام شد كه هيچكدام از دستگيرشدگان آسيب نديدند و همينطور بسياري از منافع و حقوق ايران در بيانيه الجزاير مورد تاييد قرار گرفت. هيچ گروه و شخصي نميتواند اين واقعه را منحصر به خود بداند.
ايسنا: دليل انحلال تشكل دانشجويان خط امام چه بود؟ آيا شرايط اين مساله را به آنها تحميل كرد؟
ابتكار: بسياري از گروهها اين ايده را داشتند، حتي گروههاي سوسياليست و كمونيست. دانشجويان مسلمان پير خط امام به همين دليل تصميم گرفتند بعد از تمام شدن ماجرا اين گروه را منحل كنند تا مورد بهرهبرداري سوء قرار نگيرد. بعد از آن تحليلهاي نادرست در مورد اعضاي اين گروه را زياد شنيديم. حتي زماني در رسانه ملي شاهد آن بوديم كه عوامل اين واقعه عدهاي از مردم دلسوخته معرفي شدند، در حالي كه جنبش دانشجويي بود، هر چند آينده آن را به روشني ترسيم نكرده بودند و حتي فكر نميكردند كه بيش از سه يا چهار روز طول بكشد. در آن مقطع آنها نيت ديگري نداشتند. اين از افتخارات جنبش دانشجويي است كه عليرغم نواهاي بسياري كه در مقاطع مختلف براي خواب كردن آن نواخته ميشود، همواره بيدار است. جنبش دانشجويي ايران هيچ وقت به خواب نرفته و هيچ وقت خود را به خواب نزده است. دانشجويان آزادگي خاصي دارند و آزادانديشانه نيز تصميم ميگيرند. اين جنبش با ارزش است و نبايد به نفع شخص يا گروهي مصادره شود. دانشجويان بايد مواظب باشند كه «خود را به خواب زدن» از «به خواب رفتن» خطرناكتر است.
ايسنا: شما چطور وارد ماجرا شديد؟
ابتكار: من دانشجوي مهندسي شيمي دانشگاه پليتكنيك بودم و با گروههاي اسلامي دانشگاه همراهي ميكردم. در كميته كارگري نيز عضو بودم كه رييس آن آقاي خالقي بود كه در دوران آقاي خاتمي وزير كار شد. دو روز بعد از اين اتفاق به من اطلاع دادند كه به من بخاطر بلد بودن زبان انگليسي احتياج دارند. بدون ترديد پذيرفتم، چراكه آنها رهبران جنبش دانشجويي بودند و مورد اعتماد همه. در هسته اوليه گروه نبودم و خاطراتم را پس از آن بر اساس خاطرات همسرم نوشتم. من به عنوان نيروي اجرايي وارد كار شدم و مسووليت ترجمه مصاحبهها، سخنگويي و ارتباطات بينالمللي و ترجمه اسناد را به عهده گرفتم.
ايسنا: چرا نام مستعار "خواهر مري" را براي خود انتخاب كرديد؟
ابتكار: نام اصلي خود را به خبرنگاران خارجي نميگفتم و خودم را با عنوان "مريم" معرفي كردم. فكر نميكردم روزي نام واقعي من آشكار شود. آنها هم من را "خواهر مري" صدا ميكردند. در آن موقع فكر نميكردم اين مسائل در اين سطح مطرح شود، تنها اسمي را گفتم كه براي آنها نيز آشنا باشد.
ايسنا: چرا هويت "خواهر مري" تا 8 سال پيش ناشناخته بود؟
ابتكار: تا قبل از پذيرفتن مسووليت معاونت رياست جمهوري احساس نميكردم كه گفتن اين ماجرا ضرورتي داشته باشد، ولي بعد از آن نتوانستم كتمان كنم و خيلي شفاف و راحت خود را معرفي كردم. در واقع ضرورتي هم براي پنهان كردن آن وجود نداشت. هر چند كتاب خاطراتم را نيز با نام مستعار نوشته بودم، ولي بعد از پذيرفتن مسووليت، كتاب را با نام خودم به چاپ رساندم.
ايسنا: چرا دانشجويان، دستگيرشدگان لانه جاسوسي را به دولت و شوراي انقلاب تحويل ندادند؟
ابتكار: چون اين حركت از ابتدا دولتي نبود و دانشجويان مسووليت آن را پذيرفته بودند. امام نيز گفتند در اين مورد مجلس كه نماينده مردم است تصميم بگيرد. تا آخر كار مسووليت آنها به عهده دانشجوها بود. تلاش ما اين بود كه آنها مشكل نداشته باشند. در واقع دانشجويان هم به نوعي گروگان شرايط سخت زمان خود بودند.
ايسنا: روابط دانشجويان پيرو خط امام با دولت بازرگان و بنيصدر چطور بود؟ آيا از سوي دولت براي آنها مشكل ايجاد ميشد؟
ابتكار: چالشها و مشكلات ما با اين دو دولت فراوان بود. تفاوت نگاهها و تحليلها بسيار زياد بود. طبيعيترين واكنش دولت بازرگان، استعفا بود چون احساس ميكردند اين كار ضربهاي به ديدگاه آنهاست و نميخواستند هيچ مسووليتي بپذيرند. دولت بنيصدر نيز در اين زمينه ناتوان بود. فشارهاي داخلي روي ما براي آزاد كردن يا معامله كردن از طرف شخصيتهاي دولتي مانند بنيصدر زياد بود ولي دانشجويان در تصميم و تحليلشان مصمم بودند.
ايسنا: شما به واسطه ارتباط با خبرنگاران خارجي، ديدگاه آنان نسبت به اين مساله را چطور توصيف ميكنيد؟
ابتكار: خبرنگارهايي كه به ايران ميآمدند چند گروه بودند. عدهاي حكومتي و وابسته به دولت آمريكا و دولتهايي نظير آن بودند. آنها يك تفكر قالبي داشتند و اصلا به دنبال پيام دانشجويان نبودند. ما هم فهميده بوديم كه از طريق رسانهها و شبكههاي بزرگ آمريكايي نميتوانيم پياممان را منتقل كنيم. لذا براي مصاحبه شرط گذاشتيم و آن هم پخش مصاحبه بصورت زنده بود. تمام حرفهاي ما بايد پخش ميشد. بحث دانشجويان تروريسم و انتقامگيري نبود، حرف منطقي آنها اين بود كه آيا مردم آمريكا از دخالت دولت آمريكا در امور كشورهاي ديگر خبر دارند و از آن راضي هستند؟ آيا ميدانند كه مالياتهايي كه ميپردازند هزينهي بازي با سرنوشت كشورهاي ديگر ميشود؟ به همين خاطر شرط مصاحبه كامل و زنده را گذاشتيم. اولين شبكهاي كه اين شرط را پذيرفت MBC بود. شرط ما اين بود كه بيانيه پنج دقيقهاي ما به مناسبت تولد حضرت عيسي (ع) و كريسمس بطور كامل پخش شود، البته آنها مقاومت كردند. در همان زمان گروه شبكه CBS پشت در منتظر انجام مصاحبه بود. آنها بخاطر اينكه رقيبشان از آنها جلو نيفتد و اينكه ممكن بود ما از پخش فيلم توسط آنها جلوگيري كنيم، شرط ما را پذيرفتند. خبرنگاران ديگري هم بودند كه سعي داشتند صحبت ما را به درستي منعكس كنند و بگويند كه ما روشنفكر هستيم، نه تروريست. كار ما تنها ابراز اعتراض در آن شرايط بود. شايد اگر ابزار رسانهيي داشتيم اين اتفاق نميافتاد. رسانههاي خارجي در آن زمان فضاي بسيار بستهاي داشتند و دانشجويان مجبور بودند به شيوههايي متوسل شوند كه موج ايجاد كند.
ايسنا: نحوه تعامل دانشجويان با شخصيتها و كميسيونهاي خارجي چگونه بود؟
ابتكار: بسياري از شخصيتهاي بينالمللي پيشنهادهايي براي حل اختلاف ارائه ميكردند ولي بناي دانشجويان حل مساله از طريق ميانجيگري و بودن رعايت شرايط نبود. بسياري از شخصيتها مانند "اسقف كاپوچي" خودشان براي انجام مراسم ديني دستگيرشدگان و اعلام همدردي با ما به ايران آمدند. بسياري از شخصيتهاي ديگر مانند "پاپ ژان پل دوم" نمايندههاي خودشان را فرستادند. حتي يك هيات دانشجويي از پاناما براي حمايت از ما به ايران آمدند. جنبشهاي آمريكاي لاتين با اين قضيه ارتباط برقرار كرده بودند. در اين مدت كارهاي ديگري هم انجام شد مانند همايش نهضتهاي آزاديبخش و يا نشستي با 50 نفر از مردم آمريكا، قصد ما اين بود كه فضا را بشكنيم.
ايسنا: آيا دانشجويان در جريان مفاد مذاكرت بيانيه الجزاير بودند و از آنها نيز نظرخواهي ميشد؟
ابتكار: قطعا مجلس از محتواي مذاكرات مطلع بود اما دانشجويان در جريان مستقيم مذاكرات نبودند و از آنها خواسته نشد كه حضور داشته باشند. كميتهاي براي تامين خواستهها شكل گرفت و به الجزاير رفت. در بيانيه الجزاير منافع زيادي تامين شد.
ايسنا: جنبش دانشجويي براي ادامه تاثيرگذاري خود در فضاي داخلي و حفظ منافع ملي در سياست خارجي چه وظيفهاي دارد؟
ابتكار: جنبش دانشجويي نقش بسزايي در تحولات جامعه مدني ايران داشته است كه نبايد آن را ناديده گرفت. بايد به دانشجويان اجازه داد كه هويت تاريخي خود را بازيابند و رسالت كنوني خود را بشناسند. زنده بودن و استقلال جنبش دانشجويي و فضاي آزاد ابراز نظر، پشتوانه حركت تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان بود. گاهي اوقات كاملا اين لوازم فراموش ميشود. فضاي دستوري و حكومتي براي جنبشهاي دانشجويي نتيجهبخش نيست. جامعه مدني ايران در اين سالها تحولات فراواني داشته و نقش جنبش دانشجويي در تحولات را نميتوان ناديده گرفت. آهنگهايي كه براي خواب كردن جنبش دانشجويي نواخته ميشود جواب نميدهد. بايد به اين جنبش فرصت داد تا هويت خود را بشناسد و مسووليتهايش را در دوره كنوني درك كند.
ايسنا: به نظر شما در عرصه بينالمللي چطور بايد رفتار كنيم تا منافع مليمان را علاوه بر دفاع از آرمانها حفظ كنيم؟
ابتكار: تحولات بينالمللي اكنون كاملا آشكار است. نميتوانيم به صورت كليشهيي همان نگاه 27 سال پيش را داشته باشيم. بايد آگاهانه حركت كنيم. برخي مواقع درگيريها و تنشهايي كه به كشور و انقلاب آسيب ميرساند را ميتوان با ظرافت حل كرد. حرف آخر را در مجامع بينالمللي مذاكره و گفتوگو ميزند. امتيازاتي كه از طريق گفتوگو ميتوانيم كسب كنيم در برخورد و رودررويي نميتوانيم كسب كنيم. اين يك واقعيت است. شعارهاي يك سويه لزوما منافع كشور و انقلاب اسلامي را تامين نميكند. هيچكس ايران را اسير، برده و استعمارزده نميخواهد. امروز زبان حضور در عرصهي بينالملل گفتوگوست ولي گفتوگويي مقتدرانه كه منافع را تامين كند و از موضع مردم و با پشتوانه قدرت آنها باشد. كما اينكه خيلي از اين مراحل در دولت آقاي خاتمي اتفاق افتاد و نفوذ خوب و موثري در مجامع بينالمللي داشتيم. نفي گذشته و تقليد از گذشته هيچ كدام صحيح نيستند. بايد شرايط امروز را سنجيد و اين كار جنبش دانشجويي است كه تحليل درستي داشته باشد. اگر به دانشجويان اصيل و مسلمان فرصت دهند، ميتوانند به دور از فشار و نفوذ، اصولي را كه انقلاب بر اساس آن شكل گرفته حفظ كنند. بدون حضور نهادهاي مدني آگاه و بيدار اين استقلال قابل تحقق و تحكيم نيست.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: سعيد نوايي
انتهاي پيام
نظرات