بيانيهي تحليلي حزب مردمسالاري در ضرورت دعوت از مير حسين موسوي؛ مصرانه از مهندس موسوي دعوت ميكنيم كه در عرصهي مهم و سرنوشت ساز انتخابات نهم حضور يابد
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) حزب مردمسالاري در آستانهي انتخابات نهم رياستجمهوري، با صدور بيانيهاي ضمن ارايهي تحليلي پيرامون شرايط كنوني ايران، از مهندس ميرحسين موسوي دعوت كرد كه در اين عرصهي مهم و سرنوشتساز حضور يابد. اين حزب نخستوزير هشت سال دفاع مقدس را بهترين گزينه براي نهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري دانست.
آنچه در پي ميآيد، متن كامل اين بيانيه است:
«هفت سال پس از پشت سر نهادن روزها و لحظههايي كه گاه به قرن مالامال از التهاب و نگراني ميمانست و گاه نيز بسان پلك زدن در ثانيهاي واپسين يك روياي شيرين و دلنشين و طعم گس خاطرهاي كه انگار در خوابت ربوده باشد، رسيدن به روزهايي البته نه از جنس همان روزهاي پرماجرا كه شايد تلاونگ بانگ خروسي در سراشيبي خوابي پلشت، و انديشيدن به روزهايي در پيش كه گاه حتي مزهمزه كردن ثانيههايش تمامي باورهاي خوشبينيات را به تاراج ميبرد. بايد كه دلواپسيهاي بيپنجرهات را در هياهوي آن سوي ديوار بياعتمادي مرور نمايي، تا شايد چون موج بيحوصله از سيلي سخت طوفاني سهمگين، سهمي به يادگار براي حافظهي تاريخ باقي مانده باشد.
هفت سال پيش در چنين روزهايي بدون آن كه بسيارمان دانسته باشيم، روزگار بياعتمادي آرام آرام شرايط را تدارك ميديد كه بعدها جهاني را به حيرت و تعجب رهنمون ساخت. انتخاب سيد محمد خاتمي فصلي تازه و البته مشترك را براي اكثريت ملت باز گشوده بود كه اگر به درستي كالبد شكافي شده و رمزگشايي ميشد، بدون ترديد در روزهاي مكدر و بينشاط امروزين در مداري ديگر و از زاويهاي بسيار بهتر ميتوانستيم به جهان پيراموني نظاره كنيم.
فرصت تاريخي دوران اصلاحات و فرصتسوزيهاي جانگداز آن روزها مجال و فرصتي ويژه را ميطلبد تا مورد مداقه و تجزيه و تحليل و نقد جاي قرار گيرد. ليكن تجربهي اين سالها و چشمانداز نگران كنندهي روزهاي در پيش روي از آن درجه از حساسيت و ظرافت ويژهاي برخوردار است كه هر ايراني آزاده و اصيلي را به تكاپو و فوران و تعمق و تامل وادارد.
در بخشي از اين بيانيه آمدهاست:با توجه به جو سنگين نااميدي از بهبودي و تغيير و تحول شرايط موجود كه در تار و پود جامعهي جوان تنيده شده است، انديشيدن به حماسهاي چون دوم خرداد 76 ديگر بسيار سادهلوحانه مينمايد. تصور به دست آوردن 22 ميليون راي براي انتخاب رييس جمهور آينده حتي در صورت اجماع تمامي گروهها و احزاب و شخصيتها و نخبگان سياسي ترقيخواه و اصلاحطلب گرد يك چهرهي ويژه هم بيشتر به يك خواب تعبير ناشدني شباهت خواهد داشت، چرا كه برخي از راي دهندگان بر اين عقيدهاند كه سقف نظام سياسي موجود براي تحول و اصلاحطلبي بيش از آن چيزي كه در دوران 8 سالهي اصلاحات شاهد بودهايم نيست و كيست كه نداند اصلاحات انجام شده پاسخگوي بخش كوچكي از خواستهاي اكثريت ملت نيز نميباشد.
در چنين شرايطي وارد شدن به بحث انتخابات رياست جمهوري نهم قدري انتزاعي و رفتاري غير حرفهاي در صفحهي شطرنج سياست مينمايد، ليكن يادمان باشد براي عبور از هفت خان پرپيچ و خم و پر فراز و نشيب "عدالتمداري"، "دموكراسي خواهي" و "ترقيجويي و آزادي طلبي" به خصوص در سرزمينهاي استبدادزده و عقب نگاه داشته شدهي تاريخي جهان سومي، نياز به مردان و زنان و جواناني دارد كه صبر و ظفر را همزاد يكديگر ميدانند و براي نيل به آن مقصود، البته از هيچ تلاشي فروگذار نميشود و بر اين عقيدهاند كه به قولي "تا ريشه در آب است، اميد ثمري هست…."
در اين بيانيه آمدهاست:امروز كه پس از پشت سر نهادن يك تجربهي گرانسنگ و البته پرهزينه به نام "پروژهي اصلاحات" بسياري از گروهها و احزاب و شخصيتهاي ريز و درشت سياسي، اصلاحطلب و شبه اصلاحطلب به گزينهي چگونه زيستن در روزهاي پس از اصلاحات رسيدهاند، شايد منطقيترين شرايط و گزينهي موجود براي نيروهاي واقعي اصلاحطلب پس از بازپس دادن سنگرهاي شوراهاي شهر و روستا ومجلس شوراي اسلامي، رسيدن به گزينهاي است كه در وهلهي اول بايد چهار خصلت عمده را دارا بوده باشد، اول چهرهاي كه بتواند بدون ترديد از فيلتر شوراي نگهبان عبور كند. دوم شخصيتي كه مورد وفاق عمومي كليهي نيروهاي اصلاحطلب درون و بيرون حاكميت قرار گيرد.سوم از مقبوليت و محبوبيت نسبي اكثريت ملت برخوردار باشد و چهارم از توان اجرايي و مديريتي لازم براي تكيه زدن بر دومين صندلي قدرت درون حاكميت برخوردار باشد.
چرا كه تجربهي شوراهاي شهر و مجلس هفتم به خوبي نشان داده است كه اكثريت محافظهكاران نظام اسلامي، به كمتر از تصرف آخرين صندلي اجرايي كشور نميانديشند. حضور حداقلي مردم و پيروزي با كمتر از 15 درصد آراي واجدان شرايط به مذاقشان شيرين آمده است. آنان ميخواهند با يك كاسه كردن تمامي قدرت سياسي، روياهاي مخملي خويش را پس از هشت سال سربي و پر تنش و دغدغه انگيز به نظاره بنشيند و پس از سالها بيخوابي و نگراني و انتظار كسالتبار، شيرينترين ماه عسل تمام تاريخ سياسي خويش را در يك تابستان داغ برگزار كنند.
ليكن علايم باليني و قراين و شواهد بسيار پيراموني بر اين نكته تاكيد ميورزد كه اين رويا ممكن است تعبير نشود. مطرح شدن نام مير حسين موسوي و زمزمههايي كه پيرامون ورود اين چهرهي بيحاشيهي سياسي در بين نخبگان و افكار عمومي در عرصهي شطرنج سياسي، يكي - تنها يكي از دلايلي است كه ميتواند به تعبير آن روياي شيرين خدشه وارد كند.
مير حسين موسوي از چهار پيش شرط گفته شده براي ورود به عرصهي بازي شطرنج سياسي روزهاي آينده به خوبي برخوردار است. مقبوليت عمومي ايشان در بين نخبگان سياسي - اجتماعي و فرهنگي و دانشجويان و اساتيد اگر بيش از وزير پيشين كابينهي خويش - محمد خاتمي - در هفت سال قبل نبوده باشد، بدون ترديد كمتر نخواهد بود. هفت سال پيش نام محمد خاتمي را شايد حتي بسياري از نخبگان سياسي هم كمتر شنيده بودند، ليكن نام نخست وزير محبوب امام (ره) انقلاب اسلامي را حتي اهالي دورافتادهترين نقاط روستاهاي كشور نيز نيك ميدانند. مير حسين موسوي هنوز با تمامي تلخيهاي سالهاي سربي جنگ در بين اقشار فرودست جامعهي ايران اسلامي نامي كاريزماتيك و مقبول عامه است. آخرين نخست وزير كشور را بسياري هنوز معادل با مفهوم آخرين عدالت اجتماعي نيز ميخوانند.
نيز در اين بيانيه با اشاره به اينكه“ عدالت اجتماعي همان واژهي مهجوري است كه در سالهاي جنگ پهلو به ايثار در جبهههاي نبرد ميزد، و پس از آن سالهاي سربي در كوچههاي پيچدار و گشاد سازندگي گم شده و سپس در سالهاي طاقتفرساي اصلاحات، خواسته يا ناخواسته فداي توسعهي سياسي شد”آمدهاست:
نخست وزير جنگ به نوعي صلحجوترين چهرهي سياسي شناخته شدهي 15 سال گذشته نيز بوده است. خزيدن در پيلهي بيحاشيهي سكوتي كه به قولي سرشار از ناگفتهها ميتواند باشد فرصت انگزني و وابستگيهاي مجاز و غير مجاز و بهانههاي بيديني و الحاد و ضد ارزشي بودن را نيز از پيرامون اين چهره سياسي دور ساخته است. و همين نكته حتي موجب ريزش نيروهاي محافظهكاران خواهد شد. شايد يكي از عجايب روزگار نيز اين بوده باشد كه جناح مقابل نيز اين روزها به شعار و منش و مرامي براي اخذ مقبوليت و محبوبيت عمومي دست يازيده است كه مير حسين موسوي خود يكي از ليدرهاي اصلي آن است و اين يعني خلع سلاح بيچون و چراي رقبايي كه مترصد فرصتي هستند تا هر رقيب و مانع احتمالي را كه براي رسيدن به اهداف اصولي آنان ترديدي ايجاد كرده باشد با يورشهاي جانانهاي ايشان را به گوشههاي عزلت رهنمون سازند.
از طرفي ديگر اما مير حسين موسوي اگر چه چهرهي ناشناختهاي براي ورود به عرصهي پر تنش انتخابات نهم رياست جمهوري نيست، ليكن مهمترين دليلي كه شايد ميتواند باعث شود راستگرايان تازه نفس و دلدادگان صندلي نخست اجرايي نتوانند به بسياري از ترفندها و تاكتيكهاي اصولي براي بيرون راندن رقيب از عرصه ميدان رقابت دست يازند همانا مطرح شدن ايشان توسط حزب يا گروهي همچون - مجمع روحانيون مبارز است كه حتي محافظهكاران نيز آنان را اصولگرا مينامند، يعني همان گروه سياسي نام آشنايي كه در عرصهي بروز بسياري از بينش و مرام ايدئولوژيكي و حكومتگري و پاسداري از دستاوردهاي نظام و انديشههاي امام خميني (ره) پيشتاز بودهاند و از جنس آن دسته از نخبگان نظام اسلامياند كه براي آنان حفظ نظام اسلامي بر هر موضوع ديگري از اولويت بيشتري برخوردار است.
گذشته از دغدغههاي بدون ترديدي كه نظام اسلامي با توجه به سير تحولات و اتفاقات ريز و درشت جهاني و منطقهاي براي انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري اسلامي خويش خواهد داشت كه در جاي خويش قابل عنايت ويژهاي است، اين دوره از انتخابات رياست جمهوري از زواياي بسيار ديگري نيز حايز اهميت ويژهتري مينمايد. تجربهي هفت ساله و البته پر هزينه و گرانسنگ اصلاحات، واقعيتهاي ناپيداي بسياري را به روي ديدگان جامعهي جوان كشور باز گشوده است. تلخي برخي واقعيات گاه به حدي بوده است كه انديشيدن به نتايج عكسالعملهاي آن واقعيات حتي موي بر تن هر ايراني آزاده و اصيل و آرمانخواهي را خواهد گزيد. بسياري از نخبگان از شدت تلخي برخي واقعيتهاي غير قابل انكار به گوشههاي عزلت خزيدهاند و بسياري ديگر نيز عطايشيريني و حلاوت حقيقت آزادي و آزادگي خواهي را به القاي تلخي همان واقعيات موجود بخشيده و نااميدانه در جست و جوي راه سومي ميگردند كه خود نيز عواقب نامطلوب بروز ناگزيري حقيقتش را انكار نتوانند كرد.
جريان اول فروغلطيده در جيك جيك مستانهي پيروزي در انتخابات مجلس هفتم شوراي اسلامي، بيتوجه به زمستان در پيش روي شرايط پيراموني در انديشهي جلوس بر آخرين سنگر جبههي اصلاحي و تدارك شرايطي است كه ميپندارد بازي تمام شده است و خواهند توانست پس از آن روز باشكوه! بر تمامي بدخلقي و بدقلقي روزگار بيمهري فايق آيند و دل به روزهاي ترد و باراني بسپارند.
جريان دوم اما، نفس بريده و نااميد و بغضهاي بسيار فرورخوردهي خود را اسير بندهاي بسياري ميبيند كه شك نبايد داشت بسيارشان را خود به دور خويش تنيده است! آن دسته از به اصطلاح اصلاح طلباني كه به انسداد رسيدن اين روزهاي خويش را صرفا مرهون كند روي و تفريط بيش از حد ياران و همراهان سابق خويش ميپندارند، بايد يادشان باشد جنبش اصلاحات مهلكترين ضربه را از جانب تندروي و محافظه كاري بيش از حد به صورت توامان دريافت كرده است و ضربهي آن دسته از مردان و نخبگان اصلاحطلب كه در تمامي سالهاي سخت و سربي اصلاحات دم از دموكراسي و اصلاحطلبي و ديگر شعراهاي زيبا و دلنواز ميزدند و برخي از آنان به هيچ وجه انسانهاي دموكراتي نبودند اگر بيشتر از برخي محافظهكاريها نباشد قطعا كمتر نبوده است، همانهايي كه بدون توجه به ظرافتهاي ويژهي جنبش اصلاحي، جبههي گسترده و متكثر اصلاحات را تبديل به باشگاه نخبگان سياسي كردند و در روزهاي ويژهاي چون انتخابات مجلس هفتم در اوج ناپختگي سياسي با برخي افراطگريهاي بيش از حد سختترين شرايط را براي جنبش صلح دوست اصلاحات رقم زدند، جبههي اصلاحات اگر ميخواهد براي هميشه از شطرنج سياسي كشور محو و خارج نگردد و به سرنوشت ديگر اسلاف خويش چونان نهضت مشروطه بيرحمانه خويش بنشيند، سكوت و بيتفاوتي، قطعا مرگ نوستالژيك جنبش اصلاحي خواهد بود، و براي نيل به اين مقصود شايد اولين و بهترين گزينه در شرايط موجود اجماع تمامي گروهها و احزاب و شخصيتهاي واقعي اصلاح طلب گرد چهرهي مورد وفاق و قابل اعتنايي چون ميرحسين موسوي ميتواند باشد. با اين تاكيد كه قبل از هر چيز ميبايست جبههي كوچك و دايرهي تنگ خودي و غيرخودي نماي گروههاي هجدهگانه را آنچنان گسترده ساخت كه بتواند تمامي نيروهاي واقعي اصلاح طلب را در خويش جاي دهد.
جريان سوم را شايد بتوان نتايج طعم گس روزهايي برشمرد كه در لابهلاي بسياري از ناملايمات و بيمهريهاي پيراموني جامعهي جوان ايران اسلامي رخ نموده باشد.
بخش عمدهاي از اين جريان در سالهاي نه چندان دور متعلق به جرياني بود كه به نوعي خويش را ليدر پيشرو بازستان تمامي حقوق پايمال شده و نشده! اقشار مختلف جامعه ميپنداشت. ليكن هر چقدر كه از روز باشكوه حماسهي دوم خرداد فاصله ميگرفتيم، اين جريان بيشتر در مييافت كه در حاصل جمع معادلات و معاملات بازيهاي سياسي شايد كمترين سهم نيز براي آنان لحاظ نميشود، فاصلهي خواستهها و آرمانهاي گاه بسيار انتزاعي اين جريان با 2 جريان اصلي حاكميت در روزهاي كنوني به اندازهاي است كه بسياري بر اين تصورند كه هرگز نميتوان بين خواستههاي آنان و تواناييهاي حاكميت پلي ايجاد كرد.
با اين حال نبايد فراموش كرد كه راديكاليسم و افراطيگري اپوزيسيون هرگز درمان درد اصلاحات نخواهد بود، آن كساني كه نااميد از شرايط داخلي و اميد به سير تحولات منطقهيي زنگ خطر را به صدا درآورده و ارتش رهايي بخش، غوغاي ذهني آنان گشته است بايد به خاطر بياورند كه نتيجهي حضور گامهاي نفرين شدهي آن به اصطلاح رهابخشان! را در دو جغرافياي پيراموني به خوبي ميتوان شاهد بود و مثال آورد. فدراليسم نام ديگر نقشهي راه يا طرح خاورميانهي بزرگ است كه اين روزها نقل محافل و مجالس و رسانههاي تبليغي رهبران پشت پردهي ارتش مدعي رهايي بخشي است. شكست جنبش اصلاحي ميتواند نقش اين توهم گنگ و خطرناك را پررنگتر نمايد. در چند ماه آينده انتخابات رياست جمهوري آمريكا برگزار خواهد شد، بر خلاف تحليلها و پيش بينيهاي دم دستي برخي تحليلگران داخلي احتمال زيادي دارد كه بار ديگر جرج دبليوبوش براي بار دوم نيز به عنوان مرد اول آن انتخابات برگزيده شود.
پياده شدن طرح «نقشه راه» از چنان اهميتي برخوردار است كه بدون ترديد هيچ مسالهي ديگري نميتواند كوچكترين خدشهاي در روند شكل گيري آن ايجاد نمايد، با اين پيش فرض سادهلوحانه است اگر كساني تصور ميكنند با تغيير نفر اول كاخ سفيد حتي كوچكترين تغيير در پيشبرد سياستهاي كلان جهاني قدرتها به وجود خواهد آمد. اين طرح بخش بزرگي از سياستهاي منطقهيي آمريكا و شركاست! و يادمان باشد ما نيز جزوي از برنامههاي طرح «خاورميانه بزرگ»! بخوانيد فدراليسم منطقهيي خواهيم بود.
برخلاف نامي كه بر جريان راست اسلامي ايران نهاده شده است - محافظهكاران - بخش قابل توجهي از اين جريان به ماجراجويي علاقهي بسياري نشان ميدهد، يك كاسه شدن قدرت سياسي به ماجراجويان اين بخش كمك ويژهاي خواهد كرد و اين مهمترين خطري است كه جامعهي بيحوصله و نگران ايران اسلامي را تهديد ميكند. پروندهي هستهيي ايران شرايط حساس و دشواري را سپري ميكند، اين پرونده پس از انتخابات رياست جمهوري آمريكا و انتخاب دوبارهي جرج بوش نقش بارزتري در معاملات منطقهيي ايفا خواهد كرد. حتي اگر بتوان با تيم ماجراجوي كنوني كاخ سفيد هم بر بخشهاي مجهول اين پرونده به توافق رسيد، باز هم نبايد فراموش كرد كه اسراييل اين افعي سياه نشسته بر گنج بيكران خاورميانه در اين زمينه اهل معامله و مصالحه نيست. به خصوص زماني كه رييس جمهوري ايران اسلامي از جنس برخي ماجراجويان بر كرسي رياست جمهور تكيه زده باشد، مساله بغرنجتر خواهد بود. از اين زاويه انتخابات رياست جمهوري نهم نقش پررنگتري خواهد يافت.
يادمان باشد گره كوري كه بر معادلات كنوني جامعهي ايران تنيده شده است، فقط و فقط بايد توسط خودمان گشوده شود، كساني كه نگاه خويش را براي گشوده شدن اين گره به آن سوي مرزها دوختهاند بايد چشمان خويش را با آبي زلال و گوارا بشويند.
حزب مردم سالاري با جمعبندي مجموع حوادث داخلي و شرايط بينالمللي و اوضاع پيراموني، جناب مهندس ميرحسين موسوي را بهترين گزينه براي انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري ميداند و مصرانه از ايشان دعوت ميكند كه در اين عرصهي مهم و سرنوشت ساز حضور يابند زيرا اين حزب بر اين باور است كه رسالت انقلابي و مسووليت شرعي و وظيفهي ملي و ميهني ايشان اقتضا دارد كه به دعوت اصلاحطلبان پاسخ مثبت دهد و در صورت عدم حضور بايد خودشان نزد افكار عمومي و قضاوت تاريخ و ايثارگران هشت سال دفاع مقدس و امام شهيدان پاسخگو باشند.
اعضاي حزب مردم سالاري همانگونه كه در پيش كنگرهي سوم خويش متذكر شدهاند قطعا از كانديدايي كه مورد وفاق و اجماع همهي گروههاي اصلاحطلب باشد حمايت خواهند كرد و در صورتي كه به هر دليلي چنين اجماعي حاصل نشود در كنگرهي سوم خويش در آذرماه نامزد اختصاصي اين حزب را به مردم معرفي خواهند كرد.»
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات