اسماعيل تاجبخش، استاد ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي: مولانا اگر اكنون زنده بود بايد وضع خود را با وضع زمان تطبيق ميداد
مولانا اگر اكنون زندگي ميكرد بايد از آن گوشهنشيني و عزلت و انزوايي كه در آن زمان داشت بيرون ميآمد و شيوههاي خود را تغيير مي داد.
اسماعيل تاجبخش استاد ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي در گفت و گو با خبرنگار هنري ايسنا در مورد مولانا و افكار او ضمن بيان مطلب بالا افزود: مولانا ميتوانست در اين دوران زندگي كند و نميشود گفت نميتوانست ؛ اما عرفان مولانا متاثر از فرهنگ و سياست آن روزگار است و اگر اكنون بود، بايد در زندگي خود تغيير به وجود آورد؛ از زمان مولوي 700 سال ميگذرد و انديشه و تفكرات بسياري، بعد از مولانا مولوي مطرح شده است كه در آن روزگار نبوده است. و مسلما اگر مولانا اكنون زندگي ميكرد چون از توابع روزگار ما بوده است، اينها در زندگي او تأثير ميگذاشت؛ همان طور كه عرفاي ما اكنون زندگي ميكنند، مولانا نيز ميتوانست با تغييري در انديشههاي خويش در اين دوران زندگي كند.
او در مورد اين كه آيا مولانا در زمان ما بود ميتوانست شعر بگويد گفت: او ميتوانست در هر زماني شعر بگويد زيرا شعر گفتن مولوي در اختيار خودش نبود، مولوي تا زماني كه هوشيار بود اصلا نميتوانست شعر بگويد.
مولوي از درون از شعر لبريز ميشد و به اختيار خودش نبود كه شعر بگويد كه خود نيز ميگويد
تو مپندار كه من شعر به خود ميگويم
تا كه بيدارم و هوشيار يكي دم نزنم.
او در لحظات پيوند با پروردگار و هيجانات معنوي كه داشته است ادبيات بر زبانش جاري شد و حسامالدين و ديگران آن را مينوشتند. او اگر الان بود مثنويش را به همان صورت ميگفت، جز پارهاي مطالب كه با زمان ما تطبيق ندارد؛ مولوي اغلب گفتههايش براي تمام زمانهاست و شعر او اغلب شعري است كه تاريخ مصرف ندارد و به همين جهت جزء بهترين شعرهاي دنيا است.
دكتر تاجبخش در مورد عرفان مولانا از اين كه آيا در هر زمان كاربرد دارد يا خير اظهار داشت: عرفاني كه مولانا ارائه ميدهد، علاوه بر اين كه رابطهي انسان را با خدا محكم ميكند، او را به سوي خدايي راهنمايي ميكند كه يك معشوق و محبوب پرستندهاي است كه هيچ موجود ديگر جز او شايستهي پرستيدن نيست، عرفان مولانا نمونهي بارز تصوف عاشقانه است نه تصوف عابدانه؛ به همين دليل عرفاني كه او مطرح ميكند، هم در اين زمان و هم در زمانهاي ديگر، علاوه بر اين كه موجب آرامش روح انسانهاست ميتواند در جامعه هم بسياري از مشكلات اجتماعي را حل كند.
تاجبخش در مورد تأثير مولوي در فلسفهي گفت: مولوي مطالب فلاسفه را به زبان ساده و با بياني همه فهم بيان نموده و نتيجه را در انتهاي داستان بيان ميكند در حالي كه قبل از آن سخن فلاسفه را تنها خودشان و شاگردانشان ميفهميدند، او فهم فلسفي را راحتتر نمود و دوم اين كه مولانا ضدفلسفه است يعني انديشه آنها را قبول ندارد و به آنها تاخته است، اما فلسفهاي كه به آن حمله كرده مترادف با فلسفهي امروز نيست او تقريبا انسانهاي خردگرا و متكلمان را كه امروز از فلاسفه جدا شدهاند با يك چوب ميزند.
او در پاسخ به اين سؤال كه اگر مولوي اكنون زنده بود چه نظري نسبت به تفكر امروز انسان به ماوراءالطبيعه داشت گفت: مولوي هدفش از مثنوي اين است كه انسان را به ماوراءالطبيعه نزديك كند؛ تفكري كه امروز نسبت به ماوراءالطبيعه است در زمان مولانا نيز بود. در آن زمان هم منكران خدا كه امروز به اسم ماترياليستها مطرح هستند، وجود داشتند و مولانا آنها را مورد حمله و تفكر آنها را مورد سؤال قرار ميدهد؛ او اگر امروز بود با آنها به بحث و گفت و گو ميپرداخت و انديشههاي آنان را مورد نقد قرار ميداد، منتهاي شيوهي مبارزهي امروزش مسلما با آن روز متفاوت بود.
وي درونمايهي اشعار مولوي را در زمان حال نيز جاري و صادق خواند و اظهار داشت: اشعار مولوي مثل قصايد فرخي سيستاني نيست كه فقط به دليل زباني و ارزشهاي ادبي مورد توجه قرار گيرد، بلكه علاوه بر آن از نظر تفكر و درون مايه، اشعار مولانا اكنون هم صادق و جاري و شايع است؛ اگر او اكنون زنده بود مقولههاي زباني و بياني توجه نميكرد و اصلا اين مقولههايي را كه امروز در دانشكدهي ادبيات مطرح است برايش اهميتي قائل نميشد و به مسئله محتوا و درون و روانشناسي كه برايش مسلما مهم بود، ميپرداخت.
استاد ادبيات دانشگاه طباطبايي به وجود آمدن نظاير مولانا و فردوسي و حافظ و سعدي را غيرممكن خواند و تصريح كرد: آنها تا روز قيامت اين قله را فتح كردهاند و نبايد انتظار داشت در اين زمان و يا هر زمان ديگري كسي به مانند آنها بيايد؛ البته اين به معني ماندن در گذشته نيست، زيرا خداوند به اين چهار نفر عنايتي فرموده است، مثلا ما اكنون به امامان دوازده گانه معتقديم آيا در گذشته ماندهايم و اين ما را از پذيرايي و حركت باز داشته است؟ به همين دليل هم خيليها در آينده شعر خواهندگفت ولي مولوي نميشوند؛ البته نبايد اين ها باعث ركود و ايستايي ما شود، بايد جلو رويم اما بدانيم عقاب هر چند بلند پرواز است ولي در حد خودش پرواز ميكند و هيچ گاه به هواپيما نميرسد.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات