روز جهانی هواشناسی که هر ساله در ۲۳ مارس(۳فروردین) برگزار میشود، فرصتی است تا به دستاوردهای علمی و فناوریهای نوین در زمینه پیشبینی وضعیت جوّی و تغییرات اقلیمی پرداخته شود. این روز به یاد تأسیس سازمان جهانی هواشناسی (WMO) در سال ۱۹۵۰ بهعنوان یک نهاد بینالمللی برای همافزایی تلاشهای جهانی در زمینه علوم جوّی و هواشناسی گرامی داشته میشود. هدف از برگزاری این روز، افزایش آگاهی عمومی در مورد تأثیرات وضعیت جوّی و تغییرات اقلیمی بر زندگی بشر و محیط زیست است.
در دنیای امروز، که تغییرات اقلیمی به یکی از بزرگترین چالشهای بشری تبدیل شده، روز جهانی هواشناسی فرصتی را فراهم میآورد تا نقش اطلاعات دقیق هواشناسی در مدیریت بحرانها، پیشبینی بلایای طبیعی، حفاظت از منابع آب و کشاورزی و بهبود کیفیت زندگی مورد توجه قرار گیرد. موضوعات این روز معمولاً به تکنولوژیهای نوین در پیشبینی وضعیت جوّی، مدلهای پیشرفته اقلیمی، و تأثیرات تغییرات اقلیمی بر اکوسیستمها و جوامع انسانی میپردازد.
این روز علاوه بر معرفی دستاوردهای علمی در این زمینه، بر لزوم همکاریهای بینالمللی و تبادل اطلاعات میان کشورها و سازمانهای مختلف برای مقابله با چالشهای اقلیمی و طبیعی تأکید میکند. در نتیجه، روز جهانی هواشناسی نه تنها به ارتقای دانش عمومی در زمینه پیشبینی وضعیت جوّی میپردازد، بلکه زمینهساز اقدامات مشترک جهانی برای مقابله با بحرانهای اقلیمی و حفاظت از سیاره زمین است.
داریوش رحیمی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان به ایسنا میگوید: در سالهای اخیر، مباحثی همچون فناوریهای نوین کاهش آلودگی هوا، بارورسازی ابرها، هوش مصنوعی در پیشبینی شرایط جوی، کاربرد ماهوارهها و سنجش از دور و درک تأثیرات تغییرات اقلیمی بر زندگی بشر، اهمیت دوچندانی پیدا کرده است، اما علت وجودی این بحثها و فلسفه طرح این پرسشها در سطح جامعه چیست؟ شاید بتوان گفت یکی از حیاتیترین اجزای اکوسیستم که زندگی بشری را در ابعاد مختلف، اعم از حیات، اقتصاد و اجتماع، تحت تأثیر قرار میدهد، هوا است. در تعاریف جدیدتر و در نگاه بلندمدت، این مفهوم به آبوهوا تعمیم یافته است. آبوهوا ارتباط گستردهای با سایر بخشهای زیستی زمین از جمله آبکره، سنگکره و زیستکره دارد، بهگونهای که میان این سیستمها تعاملات پیچیده و واکنشهای متقابل برقرار است.
وی میافزاید: در گذشته، تا حدود ۵۰ یا ۶۰ سال پیش، اقلیم یک فاکتور غیرقابلتغییر تلقی میشد که بیشتر از طریق جبر جغرافیایی یا دترمینیسم محیطی تعریف میشد. به این معنا که هر منطقهای ویژگیهای اقلیمی خاص خود را داشت و بشر قادر به تغییر آن نبود و بهشدت تحت تأثیر آن قرار میگرفت. این نگاه جبری، قدمتی به اندازهی تاریخ تمدن و مدنیت بشری دارد.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه اگر به متون و آثار بهجامانده از دوران باستان، قرونوسطی و عصر جدید نگاهی بیندازیم، مشاهده میکنیم که همواره به این موضوع پرداخته شده است، ادامه میدهد: برای نمونه، در ایران باستان نیز ردپای این دغدغهها به وضوح دیده میشود. یکی از نشانههای بارز آن، جملهای است که در آثار منسوب به داریوش هخامنشی آمده است: «خدایا کشور من را از ریا، دروغ و خشکسالی مصون بدار.» این بیان نشاندهنده عمق تاریخی و ریشهدار بودن این مسائل در زندگی بشر است. ازاینرو، مردم ایران در طول تاریخ همواره به دنبال یافتن راهکارهایی برای مقابله با چالشهای اقلیمی، بهویژه خشکسالی و سیلاب بودهاند.
رحیمی اظهار میکند: این نیاز باعث شده تا فناوریهای نوین در این حوزه مورد توجه قرار گیرد. ایران یکی از کشورهایی است که در زمینه سازههای آبی، آثار برجسته و جهانی برجای گذاشته است. این پیشینه تاریخی، همراه با پیشرفتهای علمی و فناورانهی معاصر، زمینهساز توسعه راهکارهای نوین برای مقابله با تغییرات اقلیمی و کاهش اثرات آن شده است. این پدیدهها، علاوه بر تخریب محیط زیست، خسارات اقتصادی و اجتماعی نیز به همراه دارند. بهعنوان مثال، کاهش منابع آبی ناشی از خشکسالی، منجر به کاهش تولیدات کشاورزی میشود. اگر این روند ادامه یابد، مهاجرت، ناآرامیهای اجتماعی و درگیریهای منطقهای را به دنبال خواهد داشت، همچنین آتشسوزیهای گسترده در اثر افزایش دما و رشد پوشش مرتعی که در سالهای پربارش رخ میدهد، خسارات جبرانناپذیری به اکوسیستمها وارد میکند. در سالهای اخیر، آتشسوزیهای گسترده در کانادا، ایالاتمتحده (مانند لسآنجلس) و ایران، نمونههایی از این مخاطرات بودهاند.
مدیریت تغییرات اقلیمی و کاهش مخاطرات آن
وی با توجه به اینکه این پدیدهها تبدیل به مخاطره شدهاند، میگوید: بشر در تلاش است تا آنها را مدیریت و کنترل کند. مدیریت این مخاطرات، از نوع مدیریت ریسک است، به این معنا که در سه مرحله قبل از مخاطره، حین مخاطره و بعد از مخاطره، اقدامات مناسبی انجام شود. در این راستا، روشهای متعددی برای پیشبینی، کاهش خسارات و مدیریت این پدیدهها توسعه یافته است. دقت این پیشبینیها اهمیت بسیاری دارد، زیرا تصمیمگیریهای کلان در سطح جوامع و کشورها بر اساس آنها انجام میشود، البته ذات پیشبینی همراه با درصدی از خطا است و هیچکس نمیتواند با قطعیت ۱۰۰ درصد شرایط اقلیمی را پیشبینی کند، بنابراین دانشمندان و پژوهشگران به دنبال کاهش میزان خطاهای پیشبینی هستند. برای این منظور، از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، سنجش از دور و مدلهای پیچیده پیشبینی استفاده میشود.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان میافزاید: این ابزارها به تحلیل دقیقتر دادهها کمک کرده و سطح اطمینان پیشبینیها را افزایش میدهند. با پیشرفت این فناوریها، امکان مدیریت بهتر تغییرات اقلیمی و کاهش آثار مخرب آنها فراهم خواهد شد.
تداوم مداخلات انسانی در اقلیم و مدیریت مخاطرات اقلیمی
رحیمی ادامه میدهد: یکی از مشهورترین فناوریهای مدیریت منابع آب در ایران، قنات است که نقشی کلیدی در تمدنسازی این سرزمین داشته است. علاوه بر قنات، احداث سدها، بندهای مختلف و تکنیکهای مربوط به تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی نیز از دیگر راهکارهای مدیریت منابع آب بهشمار میروند. این فناوریها در سراسر جغرافیای ایران، هم در مرزهای سیاسی فعلی و هم در گستره جغرافیای فرهنگی ایران، به چشم میخورند. از جمله، بند طبس، بند امیران، سدهای متعدد در استان فارس، سازههای آبی شوشتر و قنوات گسترده در فلات ایران، همه نشاندهنده ریشهدار بودن دانش مدیریت منابع آب در این سرزمین هستند، اما در چند قرن اخیر، تحولات جدیدی رخ داده است.
وی اظهار میکند: از زمان انقلاب صنعتی و بهویژه از دههی ۱۹۷۰ میلادی، تغییرات اقلیمی شتاب بیشتری گرفتهاند. انسان که پیش از این صرفاً تحت تأثیر اقلیم بود، با پیشرفت صنعتی و توسعه گسترده، به یک «انسان اقلیمساز» تبدیل شد؛ یعنی خود به عاملی برای تغییر فرایندهای اقلیمی بدل گردید. بررسی آثار تاریخی مانند نوشتههای منسوب به ابوریحان بیرونی نشان میدهد که تغییر اقلیم از دیرباز مورد توجه بوده است، اما در گذشته، این تغییرات بهعنوان یک چرخه طبیعی و تکرارپذیر در نظر گرفته میشدند، پس از انقلاب صنعتی، روند توسعه و افزایش مصرف سوختهای فسیلی، ترکیب جو زمین را دگرگون کرد. افزایش تراکم گازهای گلخانهای منجر به پدیدههایی مانند افزایش دما، افزایش آلودگیها و تغییرات دیگر شد.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه از دهه ۱۹۷۰ به بعد، مفاهیمی همچون تغییر اقلیم، آسیب لایه اوزون، خشکسالیهای طولانیمدت، افزایش غلظت گازهای گلخانهای و بالا رفتن دما، در ادبیات علمی جهان مطرح شدند، میگوید: این تغییرات، چرخههای طبیعی اقلیم را که هزاران سال تکرارپذیر بودند، دستخوش تحول کردند.
رحیمی میافزاید: در گذشته، اقلیم بر زندگی انسان حاکم بود، اما در ۲۶۰ سال اخیر، انسان خود به عاملی تأثیرگذار بر اقلیم تبدیل شده است. بهعنوان مثال، افزایش مصرف سوختهای فسیلی و تولید گازهای گلخانهای موجب افزایش دمای زمین شد. این تغییرات مجموعهای از پیامدها را به دنبال داشت که امروزه از آن بهعنوان «تغییر اقلیم» یاد میشود. تعریف دقیقتر تغییر اقلیم، آن بخشی از تغییرات عناصر آبوهوایی است که مستقیماً یا غیرمستقیم در نتیجه فعالیتهای انسانی به وجود آمده است. این تعریف، تغییرات طبیعی همچون تغییر زاویه تابش خورشید، میزان انرژی ورودی از خورشید و فرایندهای زمینشناختی را شامل نمیشود، بلکه به تغییرات ناشی از مداخلات انسانی توجه دارد.
وی بیان میکند: از سال ۲۰۰۵ به بعد، اصطلاح «زمینشناسی بشریت» (Anthropocene) یا «عصر آنتروپوسن» وارد ادبیات علمی شد. این مفهوم به تغییرات گسترده انسانی در اقلیم و محیط زیست اشاره دارد. انسان با مصرف بیرویه سوختهای فسیلی، تخریب جنگلها، تخریب مراتع، آلودگی آبها و هوا، تغییر کاربری اراضی و عوامل دیگر، بر عناصر اقلیمی تأثیر گذاشته است. این تغییرات باعث افزایش دما، آلودگی هوا، تغییرات الگوی بارش و بروز پدیدههایی همچون افزایش سکونتگاههای شهری، رشد صنایع و افزایش وسایل نقلیه شده که یکی از نتایج آن آلودگی هوا است.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان اضافه میکند: در ایران، روند افزایش دما طی ۲۰ سال گذشته شتاب بیشتری گرفته است. هرچند کل جهان با افزایش دما مواجه است، اما در مناطق خشکی مانند ایران، این افزایش دما شدیدتر و شکنندهتر است. ایران، بهعنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمهخشک، دارای آستانههای زیستمحیطی شکنندهای است و تغییرات اقلیمی میتوانند تخریب اکوسیستمهای آن را تسریع کنند.
مخاطرات اقلیمی و تلاش برای مدیریت آنها
رحیمی ادامه میدهد: این تغییرات، به بروز پدیدههایی منجر شدهاند که از آنها بهعنوان «مخاطرات اقلیمی»یاد میشود. مخاطرات اقلیمی، خطراتی هستند که از تغییرات آبوهوایی ناشی شده و بر جوامع انسانی اثر میگذارند. نمونههایی از این مخاطرات عبارتاند از: خشکسالیهای طولانیمدت که موجب کاهش منابع آبی، از بین رفتن محصولات کشاورزی، مهاجرت و حتی ناامنی اجتماعی میشوند، افزایش امواج گرمایی که به سلامت انسان و حیاتوحش آسیب میزند، سرماهای شدید که میتوانند زیستبومهای حساس را تهدید کنند، سیلابهای ناگهانی که باعث خسارتهای جانی و مالی میشوند، اپیدمیها که متأثر از تغییرات آبوهوایی شدت میگیرند، آتشسوزیهای گسترده که در نتیجه افزایش دما و خشکسالی رخ میدهند، خشک شدن رودخانهها، تالابها و باتلاقها که موجب تغییرات زیستمحیطی و کاهش تنوعزیستی میشوند و ذوب شدن برفها و یخهای قطبی که منجر به بالا آمدن سطح آب اقیانوسها و خطر سیلاب در مناطق ساحلی میشود.
پیشگیری، راهکار مؤثرتر در مقابله با آلودگیهای زیستمحیطی
وی با اشاره به اینکه در مسائل بهداشتی، یک اصل اساسی وجود دارد که آن پیشگیری همواره کمهزینهتر و گزینهای بهتر از درمان است، میگوید: این اصل را میتوان در حوزه زیستمحیطی نیز به کار برد. بهجای توسعه فناوریهای نوین برای کاهش آلودگی، باید به اصلاح منابع تولید آلودگی، تغییر تفکر و اصلاح شیوهها و فناوریهایی که این آلودگیها را به وجود میآورند، بپردازیم. برای مثال، اگر قرار است ابرها را بارور کنیم، ابتدا باید یک تحلیل هزینه _ فایده انجام دهیم و کاربردهای متعدد این روش را بررسی کنیم. در حوزه کاهش آلودگی هوا، فناوریهای نوینی توسعه یافتهاند که عمدتاً در حیطه مهندسی شیمی و مهندسی مکانیک قرار دارند، اما پیش از آنکه به فناوریهای کاهنده آلودگی بپردازیم، بهتر است بر منابع و عوامل ایجاد آلودگی تمرکز کنیم.
شناخت و مدیریت منابع آلاینده، راهکاری مؤثرتر از کنترل پیامدها
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان میافزاید: در بحث آلودگیها، دو مسئله اساسی وجود دارد: منابع (سورسها) و تکنیکهای شناسایی آنها. بهترین روش مدیریت آلودگی، پیشگیری از آن است، یعنی بهجای تمرکز بر فناوریهای کنترل آلودگی، باید منابع آلاینده را مدیریت کنیم. نخستین گام در این مسیر، شناسایی تفکری است که باعث افزایش مصرف سوختهای فسیلی و تولید آلودگی شده است. جهان امروز، گرفتار چرخهای از تولید برای مصرف و مصرف برای تولید است. این چرخه باید شکسته شود و ساختارهای اقتصادی و صنعتی به سمتی حرکت کنند که نیاز به تولیدات آلاینده کاهش یابد.
رحیمی ادامه میدهد: پس از اصلاح این تفکر، باید به سراغ منابع آلاینده رفت. در اینجا روشهای مختلفی برای کنترل منابع وجود دارد. یکی از این روشها، استفاده بهینه از شرایط جغرافیایی است. بهعنوان نمونه، در شهر اصفهان، سه منبع اصلی آلودگی هوا وجود دارد؛ اول، صنایع نیروگاهی و پالایشگاهی که در غرب اصفهان مستقر هستند و بهعنوان منابع ثابت آلودگی شناخته میشوند. دوم، خودروها که منابع متحرک آلودگی هوا هستند. سوم، ساختمانها و سیستمهای گرمایشی ناکارآمد که سهم زیادی در اتلاف انرژی دارند.
وی اضافه میکند: در مدیریت منابع آلاینده ثابت، باید از اصول آمایش سرزمین استفاده کرد. جهت باد غالب در اصفهان از غرب به شرق است، بنابراین نباید صنایع آلاینده را در غرب این شهر مستقر میکردیم. اگر این صنایع در شرق اصفهان مستقر میشدند، آلایندهها به سمت مناطق بیابانی هدایت شده و کمتر بر هوای شهر تأثیر میگذاشتند. این یک خطای برنامهریزی است که متأسفانه به آن توجه نشده است.
افزایش بهرهوری انرژی، راهکاری برای کاهش آلودگی
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان اظهار میکند: یکی دیگر از راهکارهای کلیدی، افزایش بهرهوری انرژی است. برای مثال، در سیستمهای گرمایشی خانگی، بخاریهای گازی که امروزه بهکار میروند، بهرهوری پایینی دارند. برخی از متخصصان، راندمان این بخاریها را حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد تخمین میزنند، به این معنا که ۸۰ تا ۸۵ درصد انرژی مصرفی آنها هدر میرود. در نتیجه، برای کاهش آلودگی، باید بهرهوری صنایع گرمایشی را افزایش داد، معماری ساختمانها را اصلاح کرد تا تلفات انرژی کاهش یابد و از انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه انرژی خورشیدی، استفاده کرد. با اجرای این راهکارها، نهتنها مصرف انرژی کاهش مییابد، بلکه منبع آلودگی بهطور کلی از بین میرود.
کاهش آلایندگی وسایل نقلیه، عامل مهم در بهبود کیفیت هوا
رحیمی میافزاید: وسایل نقلیه، یکی از مهمترین منابع آلاینده هوا هستند، بنابراین برای کاهش آلودگی باید بهرهوری سوخت خودروها را افزایش داد. بهجای تولید خودروهایی که ۱۰ لیتر در هر صد کیلومتر سوخت مصرف میکنند، باید خودروهایی با مصرف پنج لیتر یا کمتر تولید شوند. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، این اتفاق رخ داده است، همچنین حملونقل عمومی باید توسعه یابد تا نیاز به استفاده از خودروهای شخصی کاهش یابد. علاوه بر این، از فناوریهای نوین فیلترینگ نیز میتوان استفاده کرد. امروزه در حوزه مهندسی مکانیک و شیمی، فیلترهای هوشمند برای کاهش آلایندگی وسایل نقلیه و صنایع توسعه یافتهاند که میتوانند نقش مؤثری در بهبود کیفیت هوا داشته باشند، البته دادههای سنجش از دور باید با دادههای زمینی و ایستگاهی انطباق پیدا کنند تا میزان خطای آنها تعیین شده و دقت پیشبینیها افزایش یابد. هوش مصنوعی نیز یکی از ابزارهای قدرتمند در این حوزه است که میتواند دقت پیشبینیها را افزایش دهد. بهعنوان مثال، مدلهای تغییر اقلیم امروزه میتوانند با استفاده از دادههای ۴۰ ساله، پیشبینیهایی نسبتاً دقیق برای یک سال آینده ارائه دهند، اما با این وجود، به دلیل پیچیدگی سیستم اقلیم، همچنان پیشبینیهای اقلیمی دارای درصد خطای بالایی هستند. در حال حاضر هیچکس نمیتواند بهطور قطعی پیشبینی کند که سال آینده خشکسالی خواهد بود یا ترسالی، بلکه این پیشبینیها بر اساس احتمالات و دادههای گذشته انجام میشود.
وی بیان میکند: بارورسازی ابرها ایدهای است که تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. در کشورهای مختلف دنیا، مخصوصاً روسیه، آمریکا و انگلیس، این روش برای مقابله با خشکسالیها مورد توجه قرار گرفت، اما هیچگاه نتایج مطلوبی به همراه نداشته است، چرا که بارورسازی ابرها در شرایط آزمایشگاهی و محیطهای محلی میتواند پاسخ دهد، اما در مقیاس اقلیمی، منطقهای یا سیارهای، پاسخگو نیست. دلیل اصلی این مسئله این است که سیستم اقلیم بسیار بزرگ و پیچیده است. بهعنوان مثال، یک سلول کوچک این سیستم میتواند یک میلیون کیلومتر مربع وسعت داشته باشد. در چنین سیستمی، تأثیرگذاری بر کل اقلیم با ایجاد تغییرات محدود، امکانپذیر نیست. به همین دلیل، بارورسازی ابرها در مقیاس کلان، یک تئوری رد شده است.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان میگوید: در ایران، مهمترین شرط برای ایجاد بارندگی و تشکیل ابر، میزان رطوبت است. کشور ما از نظر جغرافیایی در منطقهای قرار دارد که فاقد پهنههای آبی داخلی گسترده است. به همین دلیل، فشار بخار آب موجود در جو معمولاً شرایط لازم و کافی برای تشکیل ابر را ندارد. بهطور میانگین، میزان رطوبت موجود در هر کیلوگرم هوا در ایران حدود هفت گرم است که برای تشکیل ابر کافی نیست. بهجز در سواحل دریای خزر و دریای عمان، در سایر نقاط کشور، رطوبت کافی برای تشکیل ابر وجود ندارد، بنابراین اصولاً در بسیاری از مناطق کشور، ابری برای بارورسازی وجود ندارد.
رحیمی ادامه میدهد: مشکل اصلی ما در زمینه آب، کاهش منابع و خشکسالی است. این مسئله از دوران هخامنشیان تاکنون در تاریخ ایران ثبت شده است. در گذشته، ایرانیان برای مدیریت این چالش، بهرهوری آب را افزایش داده و توزیع متوازن جمعیت را رعایت کردهاند. ایران در گذشته دارای ۶۰ هزار روستا بوده، به این معنا که ۶۰ هزار منبع آبی در سراسر کشور پراکنده بوده است. این روستاها مانند یک دانشکده فنی و مهندسی و علوم انسانی عمل کردهاند. هر روستا متناسب با شرایط و منابع آبی در دسترس خود، آب مصرف میکرده و از حد مجاز فراتر نمیرفته است. به همین دلیل، مردم به سراغ احداث قنات، ذخیرهسازی آب در سدهای زیرزمینی و بهرهبرداری از سیلابها رفته و زندگی خود را با شرایط اقلیمی تطبیق دادهاند، اما برخلاف طبیعت و جغرافیای کشور، قوانینی وضع شده که این تعادل را بر هم زده است و مشکلات کنونی را به وجود آورده است، بنابراین نخستین راهکار برای مقابله با بحران آب، اصلاح قوانین و بازگشت به روشهای سازگار با طبیعت است.
وی اذعان میکند: حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، اما راندمان این مصرف بسیار پایین است. بهطور متوسط، میزان تولید ماده خشک کشاورزی به ازای هر متر مکعب آب در ایران، حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ گرم است، در حالی که این مقدار در سطح جهانی بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ گرم است. به عبارت دیگر، بهرهوری آب در کشاورزی ایران تقریباً یکسوم میانگین جهانی است، بنابراین بهجای جستوجو برای یافتن روشهای نامطمئن مانند بارورسازی ابرها، باید در همین زمین، مشکل را حل کنیم. افزایش بهرهوری آبیاری، توسعه روشهای نوین کشاورزی و کاهش هدررفت آب، اقداماتی هستند که میتوانند نقش مهمی در حل بحران آب ایفا کنند.
عضو هیئت علمی دانشکده جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه اصفهان میافزاید: برای مقابله با مخاطرات اقلیمی، باید به پیشبینیهای دقیقتر متکی باشیم. هرچند که پیشبینیها همیشه درصدی از خطا را دارند، اما میتوان با استفاده از تکنیکهای جدید، دقت آنها را افزایش داد. پیشبینیهای اقلیمی مبتنی بر یک اصل کلیدی هستند که میگوید آینده برابر است با گذشته بهعلاوه حال. به این معنا که برای پیشبینی آینده، باید دادههای تاریخی را در کنار شرایط کنونی تحلیل کرد. هرچقدر دادههای تاریخی طولانیتر باشند، دقت مدلهای پیشبینی بیشتر خواهد شد. بهعنوان مثال، در شهر اصفهان حدود ۱۳۰ سال آمار اقلیمی ثبت شده است. اگر به این دادهها نگاه کنیم، مشاهده میشود که در هر دوره ۵۰ ساله، حدود ۱۰ سال خشکسالی متوالی رخ داده است: ۱۲۷۳ تا ۱۲۸۳ و ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۷ و ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷. اگر این دادهها مورد توجه قرار میگرفت، میتوانستیم برای منابع آب برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم و از بروز بحران جلوگیری کنیم، اما متأسفانه، این الگوهای خشکسالی نادیده گرفته شدهاند.
رحیمی اضافه میکند: سیاستگذاریهای منابع آب براساس دورههای نسبتاً مرطوب دهه ۵۰ و ۶۰ انجام شده و زمانی که خشکسالی ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ رخ داد، کشور با بحران شدید آب مواجه شد. در این شرایط، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی بهعنوان یک راهکار اضطراری اجرا شد، در حالی که این منابع بهسختی تجدید میشوند.
وی با بیان اینکه برای تحلیلهای دقیقتر و کاهش خطاهای پیشبینی، دادههای ماهوارهای و سنجش از دور میتوانند نقش مهمی ایفا کنند، ادامه میدهد: این دادهها، اطلاعات یکپارچه منطقهای با قدمت طولانی و دقت بالا را ارائه میدهند و میتوانند به تحلیل مدلهای اقلیمی و بررسی تأثیرات تغییرات اقلیمی کمک کنند.
انتهای پیام
نظرات