• سه‌شنبه / ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ / ۲۲:۰۳
  • دسته‌بندی: همدان
  • کد خبر: 1403122820028
  • خبرنگار : 50237

چهارشنبه‌سوری، از گرمای آیین‌ها تا آشوب انفجارها  

چهارشنبه‌سوری، از گرمای آیین‌ها تا آشوب انفجارها  

ایسنا/همدان شب چهارشنبه آخر سال، زمانی نه‌چندان دور، چهارشنبه‌سوری برای مردم همدان شبی پر از شادی و آیین‌های کهن بود؛ اما امروز دیگر خبری از آن رسوم زیبای قدیمی نیست.

جای آتش‌های کوچک و جمع‌های خانوادگی را انفجار ترقه‌ها و بمب‌های دست‌ساز گرفته است؛ صدای قاشق‌هایی که بر کاسه‌های مسی کوبیده می‌شد، خاموش شده و شال‌های رنگی دیگر از روزنه‌های پشت‌بام آویزان نمی‌شوند. بااین‌حال، برخی از کهنسالان همدانی هنوز خاطرات آن شب‌های پرهیجان را در ذهن دارند و با حسرت از روزگاری می‌گویند که چهارشنبه‌سوری، جشن استقبال از بهار بود، نه شب ترس و حادثه.

قاشق‌زنی؛ صدای آرزوها در دل شب

زهراخانم ۷۰ ساله‌ای که غبار روزگار بر چهره‌اش نشسته یکی از اهالی چمن کبابیان در همدان بوده و از روزهایی یاد می‌کند که چهارشنبه‌سوری رنگ و بویی متفاوت داشت: شب که می‌شد، ما بچه‌ها چادر سرمان می‌کردیم و هرکسی یک کاسه مسی و قاشق برمی‌داشت. بی‌آنکه حرفی بزنیم، در خانه‌ها را می‌زدیم و قاشق را بر کاسه می‌کوبیدیم؛ صاحبخانه بی‌حرف، آجیل، شیرینی، کشمش یا حتی پول در کاسه‌ها می‌ریخت. قانون این بود که هیچ‌کس حرف نزند، چون می‌گفتند اگر قاشق‌زن صحبت کند، آرزویش برآورده نمی‌شود.

حسن‌آقا که ۶۷ سال دارد و در جوانی بارها این رسم را اجرا کرده است، با لبخندی پر از حسرت می‌گوید: همه چیز ساده و دلنشین بود. قاشق‌زنی هم یک جور بازی بود، هم یک رسم قشنگ که بهانه‌ای برای شادی و آرزو کردن می‌شد. پیرمردها روی پله‌های خانه‌شان می‌نشستند، وقتی صدای قاشق را می‌شنیدند، می‌خندیدند و می‌گفتند «باز هم قاشق‌زن‌ها آمدند!» اما حالا چه؟ چهارشنبه‌سوری فقط شده صدای انفجار و دود.

شال‌اندازی؛ آیینی که خاموش شد

در کنار قاشق‌زنی، شال‌اندازی یکی دیگر از رسوم قدیمی بود که امروز دیگر نشانی از آن نیست. راضیه‌خانم ۷۵ ساله، از شب‌های پرهیجانی می‌گوید که پسرها شال‌های بلند را از روزنه‌های سقف یا پنجره‌ها پایین می‌فرستادند و منتظر می‌ماندند تا صاحبخانه هدیه‌ای در آن بگذارد: ما چیزی در شال می‌گذاشتیم، نخودچی، کشمش، سنجد، یا اگر وضع مالی‌مان خوب بود، چند سکه. این رسم فقط برای شادی نبود، بعضی جوان‌ها شال را به خانه دختر مورد علاقه‌شان می‌فرستادند و اگر خانواده دختر چیزی در آن می‌گذاشتند، یعنی جوابشان مثبت است.

این بانوی همدانی با صورتی که سرخ شده ادامه می‌دهد که همسر مرحومش از این طریق جواب «بله» را از او گرفته و می‌گوید: سال‌ها این رسم را همراه با فرزندانمان به یاد آن شب انجام می‌دادیم.

حاج‌رضای ۸۲ ساله که خود در جوانی بارها شال‌اندازی کرده است، با شور خاصی خاطراتش را به یاد می‌آورد و می‌گوید: همیشه دل توی دلم نبود ببینم توی شالم چه می‌گذارند. اگر میوه یا آجیل بود، یعنی سال خوبی در انتظارم است، اما اگر سنجد یا نمک می‌ریختند، یعنی سال سختی در پیش داریم! این رسم هم مثل خیلی چیزهای دیگر فراموش شد. حالا دیگر کسی حتی اسمش را هم نمی‌داند.

چهارشنبه‌سوری دیروز، چهارشنبه‌سوزی امروز

آنچه روزگاری شبی برای امید و شادی بود، حالا تبدیل به کابوسی از انفجارهای مهیب شده است. دیگر نه خبری از قاشق‌زنی است، نه شال‌اندازی، نه دورهمی‌های ساده کنار آتش. به جای آن، ترس از آسیب‌دیدگی، سروصدای کرکننده و خیابان‌هایی که در دود غرق شده‌اند، تصویر امروزی این شب را ساخته‌اند. اما در دل کوچه‌های قدیمی همدان، هنوز کهنسالانی هستند که با هر جرقه‌ای، به یاد آن شب‌های پرنور و آرامی می‌افتند که چهارشنبه‌سوری، جشن آتش بود، نه شب ترس و حادثه.

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha