به گزارش ایسنا، تبیان نوشت: چند روز پیش توییتی از یک مادر در شبکه اجتماعی ایکس وایرال شد: "شب قبل خواب به پسرم پنجاه بار گفتم دستت رو تو دهنت نکن و گوش نمیداد خودمو زدم به خواب تو دلم گفتم بذار داد بزنم بگم افرین همه میکروب ها رو بخور، اما همه حرفای مامانم (به خودم تو بچگی) از جلوم رد شد، گفتم پسرم مشکلی هست؟ گفت: آره مامان لثهم میخاره. یه مسواک بهش دادم چندبار رو لثهش کشید و راحت خوابش برد. "
درک کودکان از زمان متفاوت است
یکی از تفاوتهای اساسی بین کودکان و بزرگسالان، نحوه درک زمان است. تحقیقات روانشناسی رشد، از جمله پژوهش Zoltán Nádasdy از دانشگاه Eötvös Loránd، نشان میدهند که کودکان تا هفت یا هشتسالگی زمان را مانند بزرگسالان درک نمیکنند. برای یک کودک پنجساله، «یک ساعت دیگر» ممکن است به اندازه یک روز کامل طولانی به نظر برسد، به همین دلیل قطع کردن بازی برای او احساسی شبیه به از دست دادن چیزی مهم ایجاد میکند.
مقالهای از BBC Future توضیح میدهد که کودکان زمان را کندتر احساس میکنند، شاید به این دلیل که یک روز برای یک کودک پنجساله از نظر ریاضی ۱۳ برابر نسبت به یک بزرگسال ۴۰ ساله طولانیتر و معنادارتر است. بنابراین، اگر بهجای اعلام ناگهانی «وقت رفتن است!» چند دقیقه زودتر او را آماده کرده و توضیح دهیم که بعد از جمع کردن اسباببازیها چه اتفاقی میافتد، احتمال مقاومتش کمتر خواهد شد. کودکانی که در برنامهریزی روزانه انعطاف بیشتری تجربه میکنند، در آینده مهارتهای بهتری در مدیریت زمان و خودکنترلی خواهند داشت.
منطق داریم، اما به روش خاص خود!
ژان پیاژه، روانشناس برجسته، مرحله تفکر کودکان تا حدود هفتسالگی را پیشعملیاتی مینامد، به این معنا که تفکر آنها هنوز پیچیدگیهای منطقی و علت و معلولی بزرگسالان را ندارد، اما این به معنای غیرمنطقی بودن نیست. کودک از طریق تجربههای مستقیم، منطق خاص خود را میسازد.
مثلاً اگر دستش را روی بخاری بگذارد و بسوزد، درک میکند که گرما میتواند آسیبزا باشد، اما اگر فقط به او بگویند «دست نزن!»، ممکن است این هشدار برایش ملموس نباشد، زیرا چیزی که تجربه نکرده، برای او واقعی نیست. همین نیاز به کشف، باعث میشود برخی محدودیتها را نادیده بگیرد.
مطالعات نشان میدهند کودکانی که فرصت آزمون و خطا دارند، در آینده در حل مسئله و تفکر خلاق موفقتر خواهند بود. بنابراین، اگر کودکی اصرار دارد از پلهها بپرد، بهتر است بهجای منع مطلق، فضایی امن برای او فراهم کنیم تا تواناییهایش را بدون خطر تجربه کند.
چرا کودکان به قوانین ما اهمیت نمیدهند؟
بسیاری از والدین از بیتوجهی کودکان به قوانین شکایت میکنند، اما باید توجه داشت که کودکان تا حدود ۱۰ سالگی هنوز توانایی درک کامل مفهوم "قانون" را ندارند. برای آنها، هر موقعیت شرایط خاص خود را دارد. بهعنوان مثال، اگر امروز اجازه داشتهاند در حیاط بازی کنند، انتظار دارند که فردا هم همینطور باشد، حتی اگر هوا بارانی باشد. برای آنها، تفاوت شرایط هنوز معنای روشنی ندارد.
تحقیقات نشان میدهند که این رفتار به دلیل محدودیتهای نظریه ذهن در کودکان است؛ یعنی آنها تا حدود ده سالگی قادر به درک کامل افکار و نیتهای دیگران نیستند. همچنین، کودکان بیشتر قوانین را زمانی رعایت میکنند که در شکلگیری آنها مشارکت داشته باشند. مطالعات نشان میدهند که کودکانی که والدینشان به آنها فرصت انتخاب و توضیح درباره قوانین را میدهند، بیشتر از قوانین پیروی میکنند.
برای مثال، بهجای گفتن «قبل از خواب باید مسواک بزنی!»، میتوان از کودک پرسید: «فکر میکنی چرا باید مسواک بزنی؟» و اجازه داد که خود کودک پاسخ را کشف کند. زمانی که کودک متوجه شود که این قانون به نفع اوست، کمتر مقاومت خواهد کرد.
به جای تنبیه، دنیای کودک را کشف کنیم
بسیاری از والدین بازی کودکان را بیفایده یا صرفاً تفریحی میدانند، اما روانشناسان معتقدند که بازی یکی از مهمترین روشهای یادگیری برای کودکان است. از طریق بازی، کودکان قوانین اجتماعی، حل مسئله، و حتی مدیریت احساسات را میآموزند. لئو ویگوتسکی، روانشناس برجسته، تأکید کرده که بازی نقش کلیدی در توسعه شناختی و اجتماعی کودکان دارد.
کودکان بیمنطق نیستند، بلکه منطق آنها براساس تجربه و سطح رشدشان شکل میگیرد. اگر والدین این منطق را درک کنند، نهتنها میتوانند ارتباط بهتری با فرزندشان داشته باشند، بلکه به رشد فکری و عاطفی او کمک خواهند کرد. در فرهنگ ما، گاهی به دلیل فشارهای روزمره یا الگوهای تربیتی قدیمی، والدین ممکن است منطق کودکان را نادیده بگیرند، اما با شرکت در کارگاههای روانشناسی میتوان این چرخه را شکست.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات