دنیایشان ساکت و خاموش است، کوله بار زندگیشان پر شده از دنیایی که یا هیچ نمیشنوند یا اگر هم میشنوند آنقدر آوا و نجوای آرامی دارد که لذت گفت و شنود را از آنان میگیرد. ایسنای قزوین به مناسبت سوم مارس، روز جهانی شنوایی گزارشی از وضعیت کمشنوایی و ناشنوایی در قزوین تهیه کرده است.
خیرین به کمک ناشنواها بیایند
ملیسا دختر بچهای با موهای طلایی و چشمهایی رنگی است، سه سال سن دارد. زیبایی چهرهاش وصف نشدنی است. مادرش میگوید در زندگی فقط یک آرزو دارم و آن این است که وقتی ملیسا را صدا میکنم، برگردد و بله بگوید.
ملیسا هم مانند ۸۰۰۰ نفر دیگری که در قزوین از مشکل شنوایی رنج میبرند، علیرغم دنیای به ظاهر امن و امان و ساکتی که دارد؛ نمیتواند صداهای اطرافش را بشنود و نزدیک به دو سال است که برای گرفتن سمعک در صف انتظار بهزیستی است.
مادر ملیسا به ایسنا میگوید: الان زمان یادگیری و تکلم فرزندم است و او میزان شنوایی پایینی دارد. به همین دلیل در تکلم و ارتباط با دیگران هم دچار مشکل شده است. ملیسا را هفتهای یک بار به کار درمانی در مرکزی واقع در استان البرز میبرم و آنجا با دستگاههای مخصوصی که برای کم شنوایان دارند، روی تکلم دخترم کار میشود.
وی ادامه میدهد: ملیسا زیباروی است، وقتی به بیرون از منزل میرویم مردم شیفته او میشوند و با او صحبت میکنند. گاهی در اماکن عمومی مثل اتوبوس به من تذکر میدهند که حیف نیست دخترت اینقدر خجالتی است و صحبت نمیکند؟ درحالی که نمیدانند سرنوشت دنیای ملیسا را با صدایی بسیار کم رقم زده است.
این مادر بیان میکند: ملیسا دختر عاقلی است. قبلاً که به بیرون میرفتیم، سعی داشت داد و بیداد کند و کلافه بود. مدام صداهای بلند از خود در میآورد. من هم از این درد و رنجی که دخترم میبرد به ستوه آمده بودم. روی سجاده نمازم آنقدر گریه کردم که ملیسا اشکهایم را پاک کرد از آن روز به بعد برای دل من هم که شده، سر و صدا نمیکند و کمتر کسی میتواند متوجه اختلال او شود.
وی بیان میکند: دلم نمیخواهد فقدان شنوایی مطلوب، مسیر زندگی ملیسا را تغییر دهد و مانع از رشد و شکوفایی فردی او شود، به همین خاطر در صدد آن هستم که بتوانم کاشت حلزون برای ملیسا انجام دهم. متأسفانه صف طویلی برای گرفتن سمعک در بهزیستی وجود دارد و دو سال است که درخواست سمعک دادهام اما هنوز نوبت به ما نرسیده است، با این تفاسیر ناامید نیستم و تمام تلاشم را میکنم که ملیسا قبل از مدرسه رفتن بتواند کاشت حلزون داشته باشد.
مادر ملیسا، درباره هزینههای خرید سمعک بیان میکند: سمعکی که به میزان شنوایی ملیسا اثرگذار است، نزدیک به ۶۷ میلیون تومان است و چون به تنهایی چرخ زندگی خودم و ملیسا را میچرخانم، تهیه این مقدار هزینه برایم کمی سخت است. بسیاری از اطرافیانم به من پیشنهاد بلاگری دادند تا بتوانم از طریق بالا آوردن پیجم دخترم را معرفی و بخشی از هزینههای درمانی را تأمین کنم اما اصلاً اعتقادی به این مدل درآمدزاییها ندارم.
وی میگوید: خیرین سلامت بر روی تأمین سمعک برای ناشنوایان و کم شنوایان کار کنند. امروز شاید نزدیک به ۶۰۰۰ نفر در صف انتظار برای گرفتن سمعک باشند. متأسفانه بهزیستی خودش توان مالی تأمین سمعک را ندارد از طرفی تلاش برای فرهنگسازی تبلیغات برای جذب خیر در این زمینهها را نمیکند، شاید اگر مردم بدانند کمکهایشان میتواند به ملیساها کمک کند در این راه قدم بردارند.
قصه زندگی دختری که از بدو تولد ناشنوای مطلق بود
المیرا دختری ۱۲ ساله و کمشنوا است که در یک سالگی کاشت حلزون انجام داده است. ساعتی هم با مادر او همراه شدم تا پای درد دل این خانواده بشینیم. مادر المیرا میگوید: وقتی المیرا به دنیا آمد، در همان روز تولدش به من احتمال ناشنوایی او را اطلاع دادند با غربالگریهایی که صورت گرفت در ۶ ماهگی اعلام کردند که المیرا ناشنوای مطلق است.
وی ادامه میدهد: برای کاشت حلزون به تهران رفتیم، حدودا ۱۱ سال پیش سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه کردیم. در ادامه مسیر هم مجبور بودیم المیرا را به کلاسهای گفتار درمانی بفرستیم و واقعاً هزینههای درمانی المیرا برایمان گران تمام شد به طوری که مجبور شدیم، پول رهن خانهای که در آن مستقر بودیم را بگیریم و خرج بهبود المیرا کنیم و خودمان هم برای ادامه زندگی به روستا برویم.
مادر المیرا بیان میکند: همزمان با کاردرمانی و گفتار درمانی المیرا را در مدرسه دولتی خاتون بابایی که یک مدرسه مختص به کودکان ناشنوا و کم شنوا است ثبتنام کردم. از بدو تولد تا پیشدبستانی پذیرای این طیف بچهها است مدرسه بسیار خوبی بود و در روند آموزشی المیرا بسیار مؤثر بود.
وی میگوید: این اختلال از نظر روحی و روانی نیز برای دخترم خیلی گران تمام شد. پرخاشگری بسیار زیادی داشت. بعد از کاشت حلزون المیرا نمیتوانست دستگاه را تحمل کند و آن را در میآورد و مدام پرت میکرد و همزمان سر و دیوار خود را به زمین و دیوار میکوبید.
این مادر قزوینی ادامه میدهد: هرچه سرمایه مالی داشتیم فروختیم و صرف درمان المیرا کردیم. در حال حاضر المیرا میتواند صداهای اطراف خود را بشنود اما کیفیت صدا مانند شنوایی آدمهای معمولی نیست. مثلاً وقتی در حال تلویزیون دیدن است، هر چقدر المیرا را صدا میکنیم او نمیشنود.
وی میگوید: پس از گذراندن دوره پیش دبستانی، با سنجش صورت گرفته از سوی آموزش و پرورش المیرا مجوز ورود به مدرسه عادی را گرفت اما به خاطر وجود دستگاه کاشت حلزون، المیرا بسیار بیاعتماد به نفس شده است. در دوست یابی مشکل دارد و هر اتفاقی در روابط اجتماعیاش میافتد فکر میکند که به خاطر وجود این دستگاه است.
مادر المیرا با اشاره به اینکه هزینههای مشاوره آنقدر بالا است که توانی برای هزینه در این زمینه برایمان نمانده است، ادامه میدهد: بارها شده است که به واسطه مردم خیابان المیرا از نظر روحی و روانی به هم بریزد چراکه مردم به سادگی به خود اجازه میدهند در کوچه و خیابان فردی را که دارای اختلال است با دست نشان دهند و یا درباره کاشت حلزون پیش دخترم سؤال بپرسند.
وی با اشاره به اینکه کمکهای بهزیستی پاسخگوی هزینههای معلولی نیست و نیاز است که خیرین بیشتری به مددجویان بهزیستی کمک کنند، گفت: البته بهزیستی کمک کرد من و همسرم به آزمایش و مشاوره ژنتیک رفتیم تا علت اختلال دخترمان را بدانیم که متوجه شدیم دلیل ناشنوایی المیرا ارث و یا ژنتیک نبوده و عامل طبیعی مثل آلودگی هوا یا امواج الکتریکی یا اینترنت بوده است.
راهاندازی نذر سمعک در قزوین
محمدطاها از دیگر کمشنوایانی است که از وضعیت اشتغال مطلوبی نیز بهرهمند نشده است، او که به واسطه فعالیتهایش در فضای مجازی یکی از فعالان حوزه حقوق شهروندی معلولان است، به ایسنا میگوید: کم شنوایان و ناشنوایان افراد باهوشی هستند میتوانند از پس بسیاری از کارها بر بیاید اما متأسفانه جامعه به آنان اعتماد ندارد.
وی میگوید: در حوزه شنوایی یکی از نیازهایی که مطرح است، کمبود سمعک است. هزینه خرید سمعک بسیار بالا است و ۹۰ درصد خانوادهها توان خرید سمعک ندارد و چنانچه هر سال سمعک دیرتر به دست بچهها برسد، درصدی از میزان شنوایی آنان کم میشود و اگر بتوانیم یک پویش نذر سمعک و یا حتی باطری سمعک در قزوین راه بیندازیم میتوانیم بسیاری از مشکلات حوزه ناشنوایان را مرتفع کنیم و به تعداد زیادی نعمت شنیدن ببخشیم.
این فعال اجتماعی حوزه معلولان خاطرنشان میکند: مطمئن هستم که در بسیاری از خانههایی که سالمندهایشان به رحمت خدا رفتهاند، سمعک وجود دارد از تمامی این عزیزان خواهش میکنم که سمعکهای پدر و مادرشان را به بهزیستی اهدا کنند چراکه هزاران نفر در قزوین در صف دریافت سمعک هستند.
۷۰۰۰ کمشنوا در صف دریافت سمعک
علی شریفی، کارشناس شنوایی سنجی اداره کل بهزیستی استان قزوین در گفتوگو با ایسنا در اینباره اظهار میکند: مراجعین ما در حوزه ناشنوایی اغلب افراد کمشنوا هستند، یعنی ۹۵ درصد مراجعان ما با مشکلاتی چون کمشنوایی و ناشنوایی دست و پنجه نرم میکنند و تعداد کمی از آنها هستند که به دلایلی چون وزوز گوش به شنوایی سنجی مراجعه میکنند و بالغ بر ۷۰۰۰ نفر در استان قزوین در حوزه کم شنوایی در صف دریافت سمعک هستند.
وی بیان میکند: افراد کمشنوا و ناشنوا که به بهزیستی مراجعه میکنند، اغلب افرادی هستند که مشکل آنان با دارو درمانی مرتفع نمیشود و نیاز است برای شنیدن از سمعک یا کاشت حلزون استفاده کنند و یکی از مشکلاتی که اداره کل بهزیستی استان قزوین با آن دست و پنجه نرم میکند، کمبود اعتبار برای تهیه سمعک افراد تحت پوشش خود است.
این کارشناس شنوایی سنجی اداره کل بهزیستی استان قزوین تصریح میکند: قیمت سمعکها بسیار زیاد شده است و یک سمعک معمولی که کیفیت خیلی خوبی هم ندارد ۳۵ میلیون تومان است و قیمت سمعکهای هوشمند که کارایی مطلوبی دارند بالغ بر ۱۶۰ میلیون تومان است.
وی با بیان اینکه اداره کل بهزیستی میتواند سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ سمعک به افراد تحت پوشش خود اهدا کند، گفت: سمعکهایی که توسط بهزیستی ارائه میشود کاملاً رایگان است اما همانطور که گفتم تعداد اهداییهای ما کم است در این راستا اگر خیری بتواند به بهزیستی سمعک اهدا کند میتوانیم، تعداد بیشتری سمعک در اختیار مددجویان قرار دهیم.
به گزارش ایسنا، پرونده بالغ بر ۶ تا هفت هزار کمشنوا در بهزیستی استان قزوین وجود دارد که سالها در انتظار سمعک هستند درحالی که به دلایل محتلف برای حدود دو تا سه هزار نفر پروندهای وجود ندارد و در نهایت توانی که بهزیستی برای پاسخ به این نیاز دارد سالانه ۲۰۰ سمعک است. امروز ۱۴ اسفند که روز احسان و نیکوکاری بود، تلاش کردیم از نیازهای این قشر از جامعه بنویسیم تا خیرین در این زمینه نیز اقدام کنند، به امید روزی که تمامی کمشنواهای جامعه از نعمت شنیدن بهرهمند شوند.
انتهای پیام
نظرات