این فیلم که بین روزهای هشتم تا چهاردهم اسفند در گروه سینمایی «هنر و تجربه» کشورمان اکران میشود، در برخی از سینماهای اصفهان نیز روی پرده است. «برسد به دست مالدینی» ماجرای محزون لیلما است که با کشتهشدن پدرش در افغانستان و به دست طالبان با برادر و مادرش به ایران مهاجرت میکند؛ مهاجرتی که مسیر سخت و پربیم آن در آغاز اثر خبر از فیلمی با همان اندوهناکی در ادامه میدهد.
لیلما دختر جوانی است که با وانتی قدیمی در حاشیه یک شهر برای ساختمانسازی بلوک جابهجا میکند؛ کاری که بیدردسر نیست و حتی تهدید هم میشود که باید کنارش بگذارد. هنوز این رنج لیلما که خرج برادر و مادرش را میدهد، بهطور کامل برای مخاطب به نمایش در نیامده که دیگر دردهای این دختر و خانوادهاش هجوم میآورند.
مخاطب بهمرور پی میبرد که نامزد لیلما مدتها است غیبش زده و ظاهراً عاشقانه آنها سرانجامی خوش ندارد، اما اندوهگینتر از آن زمانی است که پی میبریم برادر کمسنوسال او یعنی نجیب سرطان مغز استخوان دارد. از اینجا بهبعد، لیلما باید عشقش را پیدا کند، به داد برادر بیمارش برسد و زحمت کار پردردسری را بکشد که سفره سادهشان کوچکتر نشود.
لیلما در میانه جانکندن برای یک زندگی بخور و نمیر تصمیم میگیرد به رؤیای برادر بیمارش که دیدار اسطوره تیم آث میلان ایتالیا، یعنی پائولو مالدینی است، تحقق ببخشد. این فکر زمانی به ذهن او میرسد که متوجه میشود تیم میلان و پرسپولیس قرار است در یک بازی دوستانه در ایران رودرروی هم قرار بگیرند.
نابازیگری بازیگران
مهاجرت درونمایه اصلی «برسد به دست مالدینی» است. نداری، تنهایی و بیماری همگی از دل مهاجرت این خانواده اثر میگیرند. در فیلم با یک خانواده افغانستانی همراهیم که از نظر برخی ایرانیان مهمانان ناخواندهاند، هرچند بهترین یار و همدلشان همین مردم ایراناند؛ چنانکه یک خانواده ایرانی در خانه خودشان به لیلما پناه دادهاند.
بیننده از ابتدا تا انتها رنج مهاجرت را مشاهده میکند، با این حال نباید نادیده گرفت که خردهروایتهایی از رنج زندگی برخی بومیان نیز بازتاب پیدا میکند. «برسد به دست مالدینی» اگر بازیگری نچسب یا نابازیگری برخی بازیگرانش از جمله خود لیلما را کنار بگذریم، اثری عمیق است که تلاش میکند رجبهرج راوی مشکلاتی باشد که هیچکس نمیخواهد گرفتارشان باشد.
آنچه در میانه این مشکلات فیلم را دیدنیتر میکند، امید است. لیلما ناخواسته در محاصره رنجهای سنگینی است، اما با زندگی قهر نمیکند حتی اگر در وسط یک سبزهزار با خدای خود دعوایش شود! تردیدی نیست که لیلما اگر امید در دل نداشت، از بازی فوتبال برادرش فیلم برنمیداشت تا به ورزشگاه آزادی ببرد و به دست مالدینی برساند.
یکی دیگر از جنبههای مثبت اثر در کنار امیدآفرینی موسیقی اثر است. فیلم درباره یک خانواده افغان است و بیراهه نیست که موسیقی اثر نیز متأثر از ترانههای بومی افغانستان باشد، مثلاً در همان ابتدای فیلم از ترانه احمد ظاهر، خواننده پرآوازه افغان استفاده میشود. یا در انتها آهنگ معروف «سرزمین من» به گوش میخورد.
آیا «برسد به دست مالدینی» ارزش یک بار دیدن را دارد؟! اگر به فیلمهای گروه سینمایی «هنر و تجربه» علاقهمندید، ارزش یک بار دیدن را دارد.
«برسد به دست مالدینی»، محصول ۱۴۰۳ شمسی، اثری به کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی علمینیا است و نسیم قلیزاده نقش اصلی آن را به عهده دارد. این فیلم در حدود دو ساعت است و همچنان که تماشایش میتواند لذتبخش باشد، اثری است که فرصت فکرکردن به زندگی، به غصه و به امید میبخشد.
انتهای پیام
نظرات