• پنجشنبه / ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ / ۰۹:۱۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403111813377
  • منبع : مطبوعات

«خمینی ای امام» کنار گوش سعدآباد

«خمینی ای امام» کنار گوش سعدآباد

تا صبح مشغول تمرین و ضبط بودیم. صبح که شد، آقای ایلخانی پسرش را فرستاد که نان بگیرد. برگشت و گفت که صدایتان تا سرکوچه می‌آید!... ما شب تا صبح، درست در همسایگی کاخ سعدآباد داشتیم «خمینی ای امام، خمینی ‌ای امام» می‌خواندیم. لطف خدا بود که هیچ کس متوجه صدای ما نشده بود».

به گزارش ایسنا، قدس نوشت: «خمینی ای امام» را اگر سن و سالتان اقتضا نکند و اولین بار در روز ۱۲بهمن ۵۷ ندیده باشید که گروه استقبال از ورود امام(ره) در فرودگاه آن را اجرا کردند، بارها در سالگرد پیروزی انقلاب از تلویزیون دیده‌اید. با این همه، اجرای روز ۱۲بهمن ۵۷ نخستین اجرای این سرود خاطره‌انگیز نبوده است.

در کتاب «برخیزید» که خاطرات شفاهی «سیدحمید شاهنگیان» از آهنگسازان و پیشکسوتان موسیقی انقلاب است درباره پیشینه این سرود و نحوه ساخته شدن آن در روزهای پیش از پیروزی انقلاب توضیحات جالبی وجود دارد. بخش‌هایی از آن را بخوانید:

 تلفیق دو شعر
«برای چنین مجموعه‌ای با این تعداد نفر هیچ بودجه و تدارکاتی نداشتیم تا مثلاً به فکر پذیرایی از بچه‌ها باشیم. به همین دلیل ساعت‌های تمرین را طوری تنظیم می‌کردیم که فقط بتوانند بیایند و تمرین کنند و بروند... در مدتی که مشغول تمرین با این گروه سرود بودیم، چندین بار پاتوق خودمان را تغییر دادیم... تا احساس می‌کردیم ممکن است شناسایی شده باشیم، فوری می‌رفتیم جای دیگر... بعضی وقت‌ها کسی که به او اعتماد داشتیم و امنیتی‌ها به او شک نمی‌کردند، جایی را می‌داد و می‌رفتیم آنجا تمرین می‌کردیم. مثلاً در شمال شهر، طبقه چهارم یک خانه در اختیارمان بود... خانه دیگری هم حوالی خیابان ایران می‌رفتیم... چند جلسه‌ای هم منزل پدر حاج شیخ حسین انصاریان تمرین می‌کردیم... هر کسی حاضر نبود یک گروه ۷۰-۶۰ نفری یا ۴۰-۳۰ نفری را به خانه‌اش راه بدهد... مهم‌ترین سرودی که این بچه‌ها خواندند سرود «خمینی ای امام» بود.
 اما باید بگویم که نسخه اصلی این سرود به مدتی قبل از تشکیل گروه بزرگ برمی‌گشت. «خمینی ای امام» را اولین بار، خودمان با همان گروه سرود ۶-۵ نفره حسینیه خوانده بودیم. آقای سبزواری دو تا شعر به من داد... من این دو تا شعر را از ایشان گرفتم و با هم تلفیق کردم.
 بخش‌هایی از یک شعر را روی آن یکی شعر گذاشتم و شد سرود «خمینی ای امام».

لطف خدا
ملودی اولیه سرود را که ساختم به آقای صبحدل نشانش دادم. آقای صبحدل گفت: «حمید؛ چرا فرود آمدی؟»... می‌خواست یادآوری کند که حس حماسی سرود باید بیشتر باشد... پس از این تذکر تغییری در ملودی دادم تا آن اشکال را رفع کرده باشم. به درخواست مرحوم ایلخانی، رفتیم خانه ایشان تا آخرین تمرین‌ها را آنجا انجام دهیم. خانه آقای ایلخانی در نزدیکی کاخ سعدآباد بود. پیش از ساعت حکومت نظامی رفتیم آنجا. 
برای پیشگیری از انتشار صدا، درها و پنجره‌ها را کامل بستیم و پرده‌ها را کشیدیم. 
تا صبح مشغول تمرین و ضبط بودیم. صبح که شد، آقای ایلخانی پسرش را فرستاد که نان بگیرد. برگشت و گفت که صدایتان تا سرکوچه می‌آید!... ما شب تا صبح، درست در همسایگی کاخ سعدآباد داشتیم «خمینی ای امام، خمینی ‌ای امام» می‌خواندیم. لطف خدا بود که هیچ کس متوجه صدای ما نشده بود».

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha