• پنجشنبه / ۱۳ دی ۱۴۰۳ / ۱۰:۲۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403101309612
  • منبع : مطبوعات

«لبـــو دارم،لبــوی داغ»

«لبـــو دارم،لبــوی داغ»

نور چراغ پیک‌نیکی با سرمای خشکی که در محیط است، مه غلیظی ‌ایجاد کرده است. مردم در حال رفت و آمدند و قد، قیافه، لباس، رنگ‌ها و صداها تغییر می‌کند اما فقط مرد لبوفروش به همراه گاری‌اش ثابت هستند و سال‌هاست که در همین نقطه می‌ایستد تا با لبوی داغ بخشی از سرمای وجود رهگذران را کم کند. جامانده‌ای که با گذر سال‌های دور و دراز همچنان با همان کاربری گذشته، مشغول کسب و کار است.

به گزارش ایسنا، ایران نوشت: هوا که رو به سردی می‌رود، بساط نوشیدنی و خوراکی‌های سرد هم جمع می‌شود و بسیاری از دستفروش‌ها تغییر کاربری می‌دهند. آنها ترجیح می‌دهند آدم‌های گذری خیابان‌های سرد و شلوغ پایتخت را گرم کنند. به همین دلیل است که با رسیدن پاییز، خیلی زود، سرو کله گاری‌های لبو و باقالی در خیابان‌های شهر پیدا می‌شود. در سوز سرما تکه‌های چوب را در پیت حلبی آتش می‌زنند تا رهگذران برای چند دقیقه هم که شده گرم شوند. می‌گویند خیلی‌ها در این سرما ترجیح می‌دهند زودتر به خانه برگردند اما ما تا نیمه‌شب همین جا می‌مانیم تا با لبوی داغ مشتری را گرم کنیم. هرچه قدر هوا سردتر باشد، مشتری‌های ما هم زیادتر می‌شوند. چند نفری دور گاری چوبی را گرفته‌ و چشم به دستان فروشنده دوخته‌اند که با صبر و حوصله لبوها را داخل ظرف پلاستیکی کوچکی، آرام و مرتب برش می‌زند و تمامی تکه‌های یک‌دست شده را به دست آنها می‌دهد تا کامشان شیرین شود. نور چراغ پیک‌نیکی با سرمای خشکی که در محیط است، مه غلیظی ‌ایجاد کرده است. مردم در حال رفت و آمدند و قد، قیافه، لباس، رنگ‌ها و صداها تغییر می‌کند اما فقط مرد لبوفروش به همراه گاری‌اش ثابت هستند و سال‌هاست که در همین نقطه می‌ایستد تا با لبوی داغ بخشی از سرمای وجود رهگذران را کم کند. جامانده‌ای که با گذر سال‌های دور و دراز همچنان با همان کاربری گذشته، مشغول کسب و کار است. بازار نوبرانه‌اش در بهار گرم است و بازار لبو و باقالی‌اش هم در زمستان. خوراکی‌هایی که پیش از ‌اینکه دیدن خودشان ما را به وجد بیاورد، قیمت‌های عجیب و غریب‌شان شگفت‌زده‌مان می‌کند؛ قیمت‌های ۱۰۰، ۱۲۰ و ۱۵۰ هزار تومانی خیلی‌ها را از خرید منصرف می‌کند. لبو قرمزهای درشت روی سیخ‌های دایره‌ای که از وسط چرخ بیرون زده شده‌اند، به همراه باقالی غلتان و جوشانی که بوی گلپر آن رهگذران را در ‌این هوای سرد وسوسه می‌کند در همان نگاه اول مشتری را کنار گاری می‌کشاند. رهگذران هرازگاهی می‌آیند و چیزی سفارش می‌دهند و می‌روند و باز هم صدای فریاد لبوفروش جوان بلند می‌شود که می‌گوید «لبو دارم، لبوی داغ».

سرچراغی‌های روشن، اما کم‌سو
سال‌هاست سرچراغی چرخی‌هایی که خوراکی‌های زمستانی داغ می‌فروشند مانند سابق نیست. حمید، با ملاقه‌ای که در دست دارد، شهد غلیظ و قرمز را از سینی روحی در حال قل زدن برمی‌دارد و روی لبوها می‌ریزد و می‌گوید: «بازار خوراکی‌های داغ زمستانی مثل سابق نیست و به دلیل گرانی مواد غذایی و مشکلات اقتصادی، درآمد فصلی ما کم رونق شده و به صرفه نیست. باور کنید ما هم این لبوها را گران می‌خریم . ما آن‌ها را از شب قبل آماده می‌کنیم تا پخته شوند و به دست مشتری بدهیم. تا چند سال قبل با سرد شدن هوا آن قدر مشتری اطراف چرخ جمع می‌شدند که نمی‌دانستیم سفارش کدام‌شان را زودتر آماده کنیم. البته این روزها هم مشتری‌های ثابت به ما سر می‌زنند ولی خیلی‌ها ترجیح می‌دهند از تره‌بار لبو بخرند و در خانه درست کنند.»
حمید از وقتی خودش را شناخته کار اصلی‌اش همین بوده است. وقتی صحبت از کسب و کارهای ‌این روزها می‌شود، دستفروشی را یک شغل کاذب و بدون پشتوانه معرفی می‌کند و می‌گوید: «عده‌ای می‌گویند شغل دستفروشی مالیات و بیمه ندارد، اجاره مغازه ندارد، سرمایه اولیه کلان ندارد و به همین دلیل بسیار به‌صرفه است. حتی جایی شنیدم که می‌گفتند لبوفروشان تهران درآمد خیلی بالایی دارند، اما باور کنید این طور نیست.»
محدوده لبوفروشی‌اش خیابان ملاصدراست و زمستان‌ها لبو و باقالی می‌فروشد و تابستان‌ها، چغاله بادام و گوجه‌سبز. او از سختی‌های کار و مشکلاتی که هر روز با آنها در گیر است این‌گونه می‌گوید: «از نوجوانی با چرخ دستی چغاله، لبو و باقالی فروخته‌ام. گاهی برای فروش یک ظرف باید ساعت‌ها منتظر بمانیم. لبو و باقالی در طول روز طرفدار ندارد و شب‌ها مشتری بیشتر می‌شود. بچه تهران نیستم و در ورامین زندگی می‌کنم. چرخ دستی را در گاراژی حوالی ونک می‌گذارم و ظهر که می‌آیم به دنبال مشتری، کوچه و خیابان‌های اطراف را طی می‌کنم. دوست داشتم درس بخوانم، کار خوب و جایگاه اجتماعی مناسب داشته باشم، اما از 14 سالگی ترک تحصیل کردم و دستفروشی می‌کنم. خیلی‌ها هم از من درباره شهرداری و مأموران سد معبر سؤال می‌کنند، اما من با شهرداری منطقه کنار آمده‌ام و طبق قرار هر ماه مبلغی را به عنوان مالیات به آنها پرداخت می‌کنم و آن‌ها نیز اجازه کسب و کار می‌دهند.

قلمرویی برای لبوفروشی
دستانش از سرما، سرخ شده با این حال لبو را تند و فرز در ظرف پلاستیک سفید می‌گذارد و به دست دختر بچه کوچکی که کنار چرخ دستی ‌ایستاده، می‌دهد. سال‌هاست در خیابان سعدی، حوالی چهارراه مخبرالدوله بساط می‌کند. یکی از خیابان‌های قدیمی پایتخت که بیشتر مغازه‌های آن بوتیک لباس‌فروشی، طلافروشی، کفش فروشی، آینه و شمعدان و تک و توک سوپرمارکت و... است. پیرمرد سن بالایی است که همه او را عموجان صدا می‌زنند. سرگرم تمیز کردن سینی گاری لبوفروشی است. لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «نمی‌دانم چرا تصور مردم از دستفروشی، شغلی پردرآمد است. از صبح تا الان نیم کیلو لبو فروخته‌ام. هر کیلو لبو را حدود 30 هزار تومان می‌خریم.» بعد در حالی که دستانش را پاک می‌کند، می‌گوید: «هر کیلو لبو حدود 6 عدد لبوی متوسط است. درون ظرف‌های متوسط حدود 200 و برای ظرف‌های کوچک حدود 150 گرم لبو جا می‌گیرد.»
وقتی صحبت از اوضاع کار می‌شود، می‌گوید: «کار و بار ما هم مثل کار همه مردم. اگر کار و حال مردم خوب باشد، کار ما هم خوب است. قبلاً شلغم می‌فروختم، اما الان، لبو و باقالی می‌فروشم. لبو خوردن در فصل سرما به عادت دیرینه ایرانی‌ها بازمی‌گردد. مردم فکر می‌کنند چغندر قند بالایی دارد، اما حقیقت ‌این است که ‌این ماده غذایی فواید زیادی دارد. به صورتی که در شب یلدا، ‌ایرانیان لبوی داغ را به عنوان یکی از مواد غذایی ارزشمند می‌خوردند. علاوه بر آن مردم سرشان شلوغ است و فرصت تهیه ‌این‌گونه خوراکی‌ها را در خانه ندارند. همچنین ‌این منطقه آنقدر وسیع است که مردمی که برای خرید می‌آیند برای تجدید قوا نیاز دارند تا قند خون‌شان را کمی افزایش دهند.»
عمولبوفروش، از جوادیه می‌آید و چرخ دستی‌اش را با وانت دوستش به مرکز شهر می‌آورد تا کاسبی کند. «در جنوب شهر، مشتری زیاد نیست.‌ اینجا اکثر زن و شوهرهای جوان برای خرید می‌آیند و در حین خرید، گاهی هم لبو یا باقالی می‌خرند. اینکه در کجای شهر و خیابان بساط کنیم، مهم است. پارک‌های بزرگ شهر، جلوی پاساژها، چهارراه‌ها، حوالی مدارس و مراکز خرید، خوب است. البته هر کسی قلمرویی دارد و نمی‌توانی وارد قلمرو لبوفروش‌های دیگر بشوید.»

*بازنشر مطالب دیگر رسانه‌ها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می‌باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha