دکتر مرتضی فلاح کرکان، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و فلوشیپ پیوند کلیه در یادداشتی نوشت: خداوند متعال در بخشی از آیه ۳۲ از سوره مبارکه مائده فرمود: "وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا؛ و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده" و در واقع اهدای عضو را میتوان یکی از مصادیق این آیه شریفه عنوان کرد.
در ایران در هر ۱۰ دقیقه یک نفر به لیست انتظار پیوند اعضا افزوده میشود اما در هر ۱۲ ساعت تنها یک بیمار موفق به دریافت عضو حیاتی میشود و به زندگی برمیگردد و متاسفانه روزانه ۱۰ بیمار نیازمند پیوند، جان خود را از دست میدهند.
انتقال اعضای یک فرد به فرد دیگر برای نجات زندگی یا بهبود کیفیت زندگی وی را اهدای عضو می گویند. اهدای عضو و نسوج میتواند از فرد زنده سالم، فرد مرگ مغزی، مرگ قلبی و حتی فرد متوفی به بیماران صورت پذیرد.
جمعاً ۸ عضو اصلی از فرد مرگ مغزی شده شامل قلب، ریهها، کبد، لوزالمعده، رودهها و کلیهها و ۵۳ بافت و نسج شامل: قرنیه، دریچه قلب، استخوان، پوست و تاندون و.... از فرد مرگ مغزی شده یا فرد متوفی قابل اهدا هستند.
ارگانها قابل نگهداری نیستند و باید در مدت بسیار کوتاهی از زمان برداشت پیوند زده شوند ولی نسوج بر خلاف اعضا میتوانند تا ۲۴ وحتی ۴۸ ساعت بعد از فوت هم اهدا شوند.
کلیه و مغز استخوان و قسمتی از ریه، کبد و در موارد نادر قسمتی از روده کوچک میتواند از افراد زنده سالم به بیماران پیوند زده شود.
نرخ اهدای عضو را برحسب PMP (Per Million Population) بیان میکنند و آن را نسبت به جمعیت یک کشور میسنجند PMP ایران قبل از کرونا ۱۴.۳ بود و بعد از کرونا طی یک افت شدید به ۷.۸ رسید.
بالاترین میزان اهدای عضو طی ۳۰ سال گذشته متعلق به اسپانیا بوده یعنی این کشور بیشترین اهدای عضو بر اساس جمعیت PMP در جهان را داشته است. کشورهای آمریکا، ایسلند، پرتغال و بلژیک در سال ۲۰۲۲ در رتبههای بعدی قرار داشتند. این شاخص در ایران حدود ۱۲.۲ است و با این که در آسیا رتبه اول را دارد ولی نسبت به کل کشورهای دنیا رتبه ۳۸ را داراست که رتبه چندان خوبی محسوب نمیشود همین است که با وجود آنکه گفته میشود ۱۰ درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند هر سال فقط اعضای بدن یک سوم افراد مرگ مغزی اهدا میشود و حدود ۶ هزار عضو قابل اهدا زیرخاک میرود.
در طی فرایند اهدای عضو نزدیک به ۸۵ نفر نیروی تخصصی دخیل هستند. لازم به ذکر است تشخیص مرگ فقط بر عهده پزشکان آموزش دیده، معتمد و دارای ابلاغ از سوی وزیر محترم وزارت بهداشت است و فقط اعضا و نسوجی که اجازه آنها توسط خانواده فرد اهدا کننده داده شده، برداشت میشوند.
در ۸۰ درصد موارد پیوند موفقیت آمیز است و کنترل دقیق بیمار بعد از انجام پیوند، مصرف مرتب داروهای مربوطه و انجام آزمایشات لازم میتواند از رد کامل پیوند پیشگیری کند.
بنا بر قانون جمهوری اسلامی ایران و اکثریت کشورهای جهان برای اهدا عضو رضایت اولیای دم، حتی علی رغم داشتن کارت اهدا عضو ضروری است.
مهمترین مسئله در امر اهدای عضو و پیوند اعضا به جز فناوری بومی؛ فرهنگ سازی این نوع از اهدا است که رضایت گرفتن از خانواده شاید حتی از فرایند جراحی نیز مهمتر باشد.
باید آگاه بود که مرگ مغز؛ کما نیست که امکان بازگشت به زندگی را محتمل کند در این نوع مرگ، سلولهای مغزی کاملاً تخریب میشود در واقع مغز میمیرد.
کما و مرگ مغزی دو وضعیت متفاوت هستند که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. در کما بیمار به دلیل آسیب به مغز یا بیماری، قادر به واکنش به محرکهای خارجی نیست ولی فعالیتهای حیاتی مانند تنفس و ضربان قلب همچنان ادامه دارند، اما فرد ناتوان از انجام فعالیتهای ارادی است. در این وضعیت مغز همچنان فعال است ولی پاسخدهی به محرکها وجود ندارد.
اما مرگ مغزی به معنای توقف دائمی و کامل فعالیت مغز است، بهطوری که هیچگونه عملکرد مغزی باقی نمیماند. بیماری که دچار مرگ مغزی شده، هیچگونه فعالیت مغزی و توانایی برای هوشیاری ندارد و هیچ یک از علائم حیاتی که به مغز وابستهاند مانند نفس کشیدن و پاسخ به محرکها وجود ندارد. در نتیجه، تفاوت اصلی در این است که در کما؛ مغز هنوز مقداری فعالیت دارد و امکان بهبود وجود دارد اما در مرگ مغزی فعالیت مغزی کاملاً متوقف شده و هیچگونه بازگشتی وجود ندارد.
در مرگ مغزی به تدریج سموم بدن به داخل خون میریزد و سایر سلولهای بدن را از بین میبرد دقیقا به این علت است که میگویند در لحظات اولیه این نوع مرگ؛ ۸ عضو قابل اهداست اما در روز چهارم ممکن است فقط دو عضو قابل اهدا باشد.
در اکثر کشورهای دنیا یک یا ۲ پزشک مرگ مغزی را تأیید میکنند و به سرعت وارد مراحل بعدی میشوند اما در ایران با آن که این نوع مرگ باید به تأیید ۴ پزشک متخصص برسد که حکم آنان توسط وزیر بهداشت امضا میشود و در نهایت ارگان پزشکی قانونی کار این چهار متخصص را تأیید و کنترل کند تا همه چیز از نظر قانونی درست باشد اما باز هم مردم در پذیرش تصمیم پزشکان دچار نوعی تردید هستند.
برخی باورهای غلط در خصوص اهدای عضو ممکن است مطرح شود از جمله «اگر کارت اهدای عضو داشته باشم و در صورتی که حادثهای برایم رخ دهد پرسنل بیمارستان ممکن است برای نجات من تمام تلاش خود را به کار نگیرند». این تصور اشتباه است. زمانی که فردی برای درمان بیماری یا مجروحیت به بیمارستان منتقل میشود تمرکز تمامی پزشکان روی حفظ جان بیمار است و در قبال آن پاسخگو هستند.
«ممکن است هنگام صدور گواهی فوتم هنوز زنده باشم و پزشکان مرگم را به اشتباه گزارش کرده باشند». حقیقت این است که روی افراد کاندید اهدای عضو تستهای بیشتری انجام میشود تا صحت فوت آنان تائید شود و سپس جراحیهای مربوط به خارج کردن اعضای اهدایی صورت میگیرد.
«اهدای عضو خلاف اصول مذهبی است». این بار هم اشتباه میکنید چون اهدای عضو یک اقدام انسان دوستانه و زندگی بخش است و با اصول و باورهای اکثر مذاهب مطابقت دارد.
«کمتر از ۱۸ سال سن دارم و برای این تصمیم جوان هستم». به لحاظ قانونی این جمله درست است اما والدین از این قدرت برخوردارند تا در مورد اهدای عضو فرزندشان تصمیم گیری کنند همچنین افراد کمتر از ۱۸ سال میتوانند تمایل خود را برای اهدای عضو را با والدینشان در میان بگذارند.
«برای اهدای عضو مسن هستم و اعضای بدن فرد مسن مناسب هیچ بیماری نیست». باید بدانید که تصمیم در مورد مناسب بودن اعضای بدن فرد برای اهدا بر اساس استانداردهای پزشکی و نه سن و سال انجام میشود.
«از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار نیستم». تنها برخی از بیماریها مانند برخی سرطان ها و بیماریهای عفونی موجب میشود فرد نتواند اعضای بدن خود را اهدا کند و معاینات انجام شده توسط پزشک تعیین می کند که فرد آمادگی اهدای عضو را دارد یا مناسب این کار نیست.
«افراد ثروتمند و مشهور در رأس فهرست منتظران دریافت عضو اهدایی هستند». لیست انتظار بیماران نیازمند در مرکز مدیریت پیوند و بیماریهای خاص وزارت متبوع تنظیم و به روزرسانی میشود و فقط تخصیص اعضا توسط این مرکز صورت خواهد گرفت و به هیچ وجه امکان مداخله افراد دیگر و به عبارت عامیانه پارتی بازی در این امر امکان پذیر نیست.
برخی تصور میکنند اهدا عضو برای خانواده اهدا کننده هزینه زیادی در بردارد. در حالیکه هزینهای از خانواده اهدا کننده عضو برای اهدا دریافت نمیشود بیمه یا افرادی که عضو دریافت میکنند این هزینهها را پرداخت میکنند و خانواده اهدا کننده فقط مسئول هرگونه هزینههای مربوط به مراقبت های پزشکی در پایان عمر و ترتیبات تشییع جنازه و دفن هستند.
بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که افرادی که عضو یا بافت اهدا میکنند، نمیتوانند مراسم خاکسپاری برگزار کنند در حالی که بعد از برداشت اعضای پیوندی، ناحیه به صورت جراحی پلاستیک بخیه زده شده و به جای ارگانهای برداشت شده، پروتز گذاشته و محل به خوبی ترمیم می شود و باعث تغییر شکل در پیکر نخواهد شد.
کالبد فرد اهدا کننده توسط آمبولانس مرکز، به هر نقطه از کشور که خانواده تصمیم به خاکسپاری جانبخش داشته باشند منتقل خواهد شد.
در پایان «سر که نه در راه عزیزان بود/ بار گرانیست کشیدن به دوش».
انتهای پیام
نظرات