شب چله یا یلدا که طولانیترین شب سال است، در فرهنگ ایرانی بهعنوان جشنی باستانی و خانوادگی شناخته میشود. این شب، معمولا با دورهمیهای خانوادگی، جمعهای صمیمی و سرو میوههای فصل مانند انار و هندوانه، آجیل و شیرینی و همچنین حافظ خوانی گرامی داشته میشود. اما در خوابگاههای دانشجویی، شرایط کاملا متفاوت است.
شب یلدا در خوابگاههای دانشجویی، به گونهای است که در دل فضای محدود و دور از خانه و اعضای خانواده، لحظاتی پر از صمیمیت و گرما در کنار همسن و سالان خلق میشود و گاهی دوستیهای عمیق بلند مدت را شکل میدهد. در خوابگاه دانشجویی برخلاف خانه، تنها چند جوان کنار هم جمع شدهاند تا شب طولانی سال را با دوستان همخوابگاهی خود به یاد ماندنی کنند.
یکی از چالشهای اصلی جشن شب یلدا در خوابگاهها، محدودیت فضاست. بیشتر خوابگاهها اتاقهای کوچک دارند که ممکن است برای دورهمیهای بزرگ مناسب نباشد اما با وجود این محدودیتها، دانشجویان معمولا فضایی را فراهم میکنند و با چیدمان مناسب میتوانند فضایی دوستانه و صمیمی بسازند.
همزمان با شب یلدا به تعدادی از خوابگاههای خصوصی رشت سر زدم تا گفتوگویی با دانشجویان خوابگاهی در شب بلند سال داشته باشم. در بدو ورود به خوابگاه با میز بزرگ یلدایی که به مناسبت شب یلدا با تدبیر مدیریت مجموعه برای دانشجویان در شب بلند سال تدارک دیده شده، مواجه شدم.
انواع میوهها شامل انار، خرمالو، ازگیل، سیب، پرتقال، کیوی، هندوانه، آجیل شیرین، آجیل سنتی که در کنار شیرینی و گل نرگس به شکل هنرمندانه تزئین شده بود، چشمنمایی میکرد. از تلوزیون مجموعه هم ویژه برنامه یلدایی در حال پخش بود.
به گفته مسئول شیفت شب این خوابگاه، از مجموع ۱۸۰ دانشجو امشب که همزمان با شب یلداست، فقط ۳۰ دانشجو در خوابگاه حضور دارند که از شهرهای شیراز، بندرعباس، قزوین، ترکمن صحرا، مشهد، تهران و غیره هستند.
در حین اینکه با همراهی مسئول خوابگاه به تعدادی از واحدهای دانشجویی میرویم، به برخی از قوانین و مقرراتهای خوابگاه اشاره میکند و میگوید واحدها به سه دسته هشت نفره، ۶ نفره و ۴ نفره تقسیم بندی میشوند.
به واحد اول میرسیم، زنگ میزنیم و بعد از احوالپرسی وارد واحد نقلی حدودا ۵۰ متری میشویم، یک پذیرایی کوچک که روبه روی آن آشپزخانه کوچکتر وجود دارد و قوری مینیاتوری روی کتری در حال جوش که حکایت از چای تازه دم دارد، سرآغاز گفتوگو با دو دانشجوی این واحد میشود.
نفیسه که دانشجوی ترم هفت معماری دانشگاه گیلان است و از شیراز آمده میگوید: دوست داشتم یلدا کنار خانواده باشم اما چون هفته قبل تعدادی امتحان داشتم و به تعطیلی خوردیم، امتحانات به هفته بعد موکول شده و بخاطر همین نتوانستم برگردم تا در کنار خانواده باشم، ما در این واحد ۶ نفر هستیم که بقیه بچهها رفتند و فقط ما دو نفر ماندیم.
وی در خصوص رسم و رسومات شب یلدا در شیراز گفت: همه خانواده دور هم جمع میشویم و تنقلات مرسوم شب یلدا را با خنده و شوخی میل میکنیم و برای حافظ خوانی حتما به حافظیه میرویم.
سارا، دانشجوی دیگر از گلستان آمده و ترم اول طراحی لباس را در دانشکده معین میخواند، میگوید: به تازگی از خانه آمدم و چون مسیر طولانی است نمیتوانم برگردم و اولین سالی است که یلدا را دور از خانه و خانواده در خوابگاه میگذرانم، البته امسال در خانواده نوعروس داریم که امشب چله برون هست.
به واحد دیگر میرویم که صدای خنده و صحبت دانشجویان گویای این است که دانشجویان بیشتری در این واحد هستند، سه دانشجو حضور دارند که آمادهتر به استقبال جشن یلدا رفتهاند روی میز کوچک پذیرایی شان کیک هندوانهای، آجیل و میوه و چیپس و پفک و لواشک خودنمایی میکند، گوشهای از میزشان به کتابچه حافظ، گل آفتابگردان و کدوی کوچک آراسته شده و لامپ ریسهای دور میز هم بر زیبایی این یلدای دانشجویی افزوده است.
دختری با خنده دعوتمان میکند به داخل واحد و خطاب به دوستانش میگوید بچهها مهمان داریم. نگین دانشجوی ترم اول ارشد روانشناسی دانشگاه آزاد و از چابهار است، میگوید: در بین بلوچها آنطور که باید جشن یلدا مرسوم نیست، اما اخیرا بعضیها جشن میگیرند.
این دانشجو ادامه داد: شب یلدا سال گذشته به همراه همین دو دوستم بیرون رفتیم و از آنجایی که باید تا ۲۱ و ۳۰ دقیقه خوابگاه برمیگشتیم با تماس و اطلاع اولیا دیرتر آمدیم. شب یلدای دو سال قبل هم تنها در واحد بودم که مدیر شیفت شب با واحد تماس گرفت و برای دورهمی یلدا به صرف چای دعوتم کرد که البته به جز من تعدادی دانشجوی دیگر هم که در واحدهایشان تنها بودند، حضور داشتند.
ساینا، دانشجوی دیگر که برای مان چای آورد، اهل بندر عباس است و پزشکی گیلان میخواند و میگوید: امشب همه خانواده منزل پدربزرگم هستند، علاوه بر تنقلات مرسوم دورهمیهای یلدا حتما نان توموشی درست میکنند، اینجا با بچهها هم به نوعی دیگر خوش میگذرد. خصوصا با این رشته تحصیلی باید بیشتر از اینها به نبودن در مناسبتهای مهم تقویمی در کنار خانواده عادت کنم.
مهدیه اسم دانشجوی دیگری بود که به گفته دوستانش دانشجوی ژنتیک گیلان است و از یزد آمده و در حال تماس تصویری با خانواده است، ضمن احوالپرسی مختصر ظرفی از قطاب و باقلوای یزد و حاجی بادام را تعارف میکند و به مادرش با شوق توضیح میدهد که امشب ما هم مهمان داریم.
به تعدادی از واحدهای دیگر سر میزنیم هر کدام در دل فضای کوچک محفل مختصر را برای شب طولانی سال تدارک دیدهاند تا در جمع دوستانه شان شب یلدا را به خوشی سپری کنند.
اتاقهای کوچک خوابگاه که در روزهای عادی به سادگی محل استراحت دانشجویان است، امشب پر از رنگهای شاد و صداهای خنده است. از گوشهای بخار چای تازه دم شده به هوا میرود و در گوشه دیگر، دانشجویان مشغول چیدن هندوانه و انار بر سر سفره کوچک شب یلدا هستند؛ شب یلدا در خوابگاهها شاید متفاوت از خانه باشد، اما این تفاوت نه تنها از ارزش آن نمیکاهد، بلکه آن را به فرصتی برای ساختن خاطرات جدید و پیوندهای عاطفی جدید تبدیل میکند. اینجا، در دل این شب طولانی، همه چیز از میوههای شب یلدا گرفته تا خندهها و آرزوهای دور از خانه به اشتراک گذاشته میشود.
انتهای پیام
نظرات