به گزارش ایسنا، علوم اجتماعی بهطور تاریخی بر پایه تحلیل زندگی اجتماعی و ارائه نظریههای مرتبط با آن شکل گرفته است. نوشتار در این زمینه ابزاری کلیدی برای تولید و انتقال دانش بوده و دانشگاهها بهعنوان مراکزی علمی و معتبر، جایگاه اصلی این تولیدات محسوب میشدند. استادان علوم اجتماعی نیز بیشتر نوشتههای خود را در قالب مقالههای علمی یا کتابهایی با مخاطبان تخصصی ارائه میکردند. این ساختار، هرچند که به پیشرفت علمی کمک کرده، اما همواره فاصلهای میان نوشتار استادان و زندگی روزمره مردم ایجاد کرده است.
ضرورت تغییر در این رویکرد زمانی پررنگتر شد که فناوریهای جدید و شبکههای اجتماعی به بستری مؤثر برای ارتباط مستقیمتر با مردم تبدیل شدند. این ابزارها توانستند فرصتی فراهم کنند که استادان علوم اجتماعی، بهجای انتشار نوشتههای پیچیده و علمی صرف، مسائل اجتماعی و تغییرات آن را به زبان سادهتر و قابلفهمتر برای عموم مردم توضیح دهند. چنین تغییری نه تنها ارتباط استادان با جامعه را تقویت میکند، بلکه به آگاهیبخشی بیشتر نیز کمک مینماید.
حامد طاهریکیا، استادیار مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، با انجام پژوهشی در این زمینه، تلاش کرده است تا به این موضوع بپردازد که چگونه حضور اساتید علوم اجتماعی در شبکههای اجتماعی میتواند منجر به ایجاد نوع جدیدی از نوشتار شود که برای مردم عادی قابلفهم باشد. این پژوهش با هدف بررسی امکانهای تازهای که این فضاها برای انتقال دانش اجتماعی فراهم میکنند، انجام شده است.
برای انجام این تحقیق، طاهریکیا با شش نفر از اساتید علوم اجتماعی که عضو هیئتعلمی دانشگاهها بودند، مصاحبههای عمیقی ترتیب داد. دادههای حاصل از این مصاحبهها با استفاده از نرمافزار تخصصی تحلیل دادهها کدگذاری و تحلیل شدند. این روش به پژوهشگر امکان داد تا الگوها و موضوعات کلیدی مرتبط با موضوع را شناسایی کند و بینشهای جدیدی درباره این مسئله ارائه دهد.
نتایج این پژوهش نشان میدهند که شبکههای اجتماعی به اساتید علوم اجتماعی فرصت نوشتن سریع و بهموقع را میدهند. این نوشتارها، بهجای تأکید بر پیچیدگیهای علمی، به ارائه توضیحات روشن و ساده درباره وضعیتهای اجتماعی جاری میپردازند. این شیوه جدید از نوشتن به اساتید کمک میکند تا بتوانند دانش خود را در لحظه با مردم به اشتراک بگذارند و مسائل پیچیده اجتماعی را به زبان سادهتر بیان کنند.
پژوهش همچنین نشان داده است که این شیوه نوشتار، برخلاف نوشتارهای تخصصی دانشگاهی، محدود به یک گروه خاص نیست و میتواند طیف گستردهای از مردم را تحتتأثیر قرار دهد. با این حال، این نوع نوشتار جایگزین نوشتارهای علمی نمیشود، بلکه مکملی برای آن است و به استادان امکان میدهد تا تأثیر بیشتری در جامعه داشته باشند.
اهمیت این یافتهها در این است که نشان میدهند حضور استادان علوم اجتماعی در شبکههای اجتماعی میتواند به جریان آگاهی عمومی کمک کند. با کوتاهتر شدن فاصله میان تولید و انتشار محتوا، استادان میتوانند به سرعت واکنش نشان داده و تحلیلهای خود را در اختیار عموم قرار دهند. این شیوه جدید، نه تنها به تقویت آگاهی عمومی کمک میکند، بلکه فرصتی برای ایجاد تعاملات معنادار میان استادان و جامعه نیز فراهم میآورد.
این پژوهش نه تنها اهمیت نوشتار دیجیتال را به عنوان یک ابزار جدید برای ارتباط با جامعه برجسته میکند، بلکه نشاندهنده ضرورت بازنگری در نقش استادان علوم اجتماعی در دنیای معاصر است. آنان اکنون میتوانند به جای تکیه صرف بر ساختارهای سنتی، از ابزارهای نوین بهره ببرند و پلی میان دانشگاه و جامعه بسازند.
لازم به ذکر است که این یافته ها در فصلنامه «پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی» که زیر نظر مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی و با همکاری انجمن آموزش عالی ایران منتشر میشود، چاپ شده اند. این نشریه همواره تلاش دارد تا به بررسی مسائل نوظهور در حوزه آموزش عالی و علوم اجتماعی بپردازد و یافتههای علمی را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
انتهای پیام
نظرات