«محمدرضا خادمی بهابادی» موزهدار و از فعالان فرهنگی این شهرستان در یادداشتی به برخی از این آیینهای یلدایی پرداخته و میگوید؛
«شب یلدا» یا «شب چله»، شب اول زمستان و طولانیترین شب سال است. «یلدا» واژهای سریانی و به معنی زایش و ولادت است و منظور زایش «مهر» یا «خورشید» است یعنی از فردا تابش نور خورشید و نور ایزدی فزونی مییابد و آغاز غلبه روشنایی بر ظلمت است.
یلدا پایان «قوس» و آغاز «جُدی» است. البته شب یلدا را با میلاد حضرت مسیح علیه السلام نیز تطبیق مینمودهاند لذا برخی وجه تسمیه یلدا را این میلاد مبارک میدانند.
ایرانیان در این شب برای ایمن بودن از خطر ظلمت و اهریمن، دورهمی بزرگ فامیلی داشته و دارند و با خوردن هندوانه و انار که نمایندگان از سرخی خورشید در شب به شمار میآیند، در واقع از خورشید طلب برکت میکنند.
مردم بهاباد در استان یزد به همین مناسبت آیینهایی داشتند که برخی از آنها اکنون به فراموشی سپرده شده و برخی نیز همچنان پابرجاست؛ مثلاً بزرگترهای فامیل به ویژه پدربزرگها و مادربزرگها به کمک فرزندان، از چند روز قبل در تدارک تهیه خوراکیها و تنقلات شب یلدا بودند و دوشابخانه شهر از چند روز قبل جهت پخت شیره انگور، برای تهیه شیرینیهای محلی مانند کلوچه کنف، فعال و پر رونق بود.
در بهاباد، روز آخر پاییز به روز «شکمبه شوری» شهرت دارد؛ شاید به این دلیل که مرسوم بود؛ «شب چله، کله پاچه» یا به این دلیل که روز آخر آذر به اندازه شستن یک شکمبه گوسفند کوتاه است.
تزیین کرسی با روپوش ترمه و آماده کردن سماور زغالی و بساط چای و دم نوشها کنار کرسی و تمیز کردن کاسههای چراغهای لمپا، گرد سوز، فانوس ها و پخت و پز غذاهای بومی محلی مانند بلغور ، گندم پیازو و نیز آش ارزن از دیگر فعالیتهای روز آخر پاییز بود.
تنقلات شب یلدا اکثراً جنبه نمادین دارند؛ آجیل نشانه برکت، هندوانه نشانه تندرستی، انار نشانه فراوانی و شیرینی نشانه شیرین کامی و شادکامیست که همراه با برگههای شفتالو و زردآلو که از قبل آب کرده بودند، از تنقلات شب یلدا و روی کرسی بود.
جمع شدن اعضای خانواده و فامیل دور کرسی خانه بزرگتر فامیل از ابتدای شب و تفال به دیوان حافظ و گاهی مثنوی خوانی، داستانسرایی و قصهگویی مادربزرگها و پدربزرگها و آوازهای محلی از دیگر سنتها در بهاباد بوده است.
از آنجایی که معمولاً در گذشته، اواخر پاییز برف زیادی میبارید، یکی دیگر از خوراکیهای شب یلدا، تناول برف با شیره انگور بود و معتقد بودند برای پیشگیری از سرماخوردگی زمستان مناسب است.
برخی از مردم مقداری میوه «به» یا چغندر به دوشابخانه شهر برده و با شیره انگور آمیخته و برای صبحانه روز اول زمستان آماده میکردند به این دلیل، صبح روز اول دی ماه دوشابخانهها شلوغ بود.
در بهاباد، «شلغم» و «لبو» مخصوص صبح زود بوده است ولی امروزه برای شب یلدا هم آماده میکنند. مادرها صبح زود روز اول زمستان، سینی شلغم را روی کرسی گذاشته و بچهها را صدا میزدند، بیدار شوید؛
«روز اول چله اومده، لبو با شلغم اومده» یا «چغندر با شلغم اومده» یا «سرمای زمستون شده، وقت لبو و شلغم شده».
مراسم یلدا متناسب با تقارن مناسبتهای مذهبی، یلدای محمدی(ص)، یلدای علوی (ع) ، یلدای حسینی(ع)، یلدای مهدوی و گاهی مانند امسال به یلدای فاطمی(س) و بزرگداشت مقام مادر، مزین شده است.
البته واضح است که همه این سنتهای زیبا و برنامهریزیها، بهانهای برای «صله ارحام»، «دور هم جمع شدن» و «آگاهی از وضعیت یکدیگر» و احیاناً «رفع برخی مشکلات و شادی و نشاط» بوده است.
انتهای پیام
نظرات