به گزارش ایسنا، به نقل از ایمنا، روز دانشجو هر سال در ۱۶ آذر با گرامیداشت فداکاریها و تلاشهای دانشجویان برای پیشبرد علم و جامعه برگزار میشود، این روز یادآور وقایع تاریخی مهمی است که نشاندهنده نقش کلیدی دانشجویان در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور است. در حالی که دانشجویان همواره بهعنوان پیشگامان مبارزات برای استقلال، آزادی و حقوق اجتماعی شناخته میشوند، این روز به فرصتی برای یادآوری ارزشهای انسانی، علمی و تجدید عهد با آرمانهای اصلی دانشجویی تبدیل شده است.
در دنیای امروز، مفهوم «دانشجویی» تنها محدود به تحصیل و پژوهش نمیشود، دانشجویان در حال حاضر در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی فعال هستند و نقش آنها در پیشبرد علم و ارتقای سطح آگاهی عمومی بیش از پیش برجسته شده است.
از این رو، دانشگاهها به محلی برای پرورش نخبگان و اندیشمندان تبدیل شدهاند که به شکوفایی ایدهها و حل مسائل پیچیده جامعه میپردازند، در این راستا استادان دانشگاه نقش کلیدی در هدایت و راهنمایی دانشجویان دارند، یکی از استادانی که در این زمینه موفق عمل کرده است، رضاعلی نوروزی، استاد دانشگاه اصفهان است.
نوروزی که در زمینههای مختلف علمی و آموزشی فعال است، در تدریس و پژوهشهای خود همواره تلاش کرده است تا دانشجویان را به تفکر انتقادی، پرسشگری و نوآوری در عرصههای مختلف علمی تشویق کند.
وی علاوهبر تدریس در تحقیق و بررسی مسائل علمی و اجتماعی نیز فعال است و همواره در تلاش است تا محیطی پویا و چالشبرانگیز برای دانشجویان ایجاد کند تا آنها به شکوفایی علمی و حرفهای دست پیدا کنند، در همین راستا برای بررسی روشهای نوین تدریس، آموزش در دانشگاهها، تأثیر آن بر کیفیت تحصیل و پژوهش با رضاعلی نوروزی به گفتوگو نشستیم.
روز دانشجو چه اهمیتی برای دانشگاه دارد و چرا گرامی داشته میشود؟
وقتی به مصداق تاریخی روز دانشجو نگاه میکنیم، اهمیت بیشتری پیدا میکند. این روز یادآور حرکت معرفتی، فرهنگی و آزادیخواهانه دانشجویانی است که در دوران استبداد بهدنبال حقیقت بودند و با رشادتشان جاودانه شدند، ۱۶ آذر نماد مقاومت و تلاش برای دستیابی به دانش و آزادی است.
اگر از این مناسبت تاریخی عبور کنیم، خود دانشجو و دانشاندوزی همواره ارزشمند است. جستوجوی علم و معرفت در هر جامعهای، چه در فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی و چه در دیگر جوامع، جایگاه ویژهای دارد دانشجو باید فراتر از کسب مدرک، در مسیر رشد معرفتی حرکت کند و برای این مسیر هزینه بدهد.
شما چه سالی دانشجو شدهاید و از این دوران چگونه گذر کردید؟
میتوانم بگویم از کودکی دانشجو بودم، اما بهطور رسمی در سال ۱۳۷۳ وارد دانشگاه شدم و تا سال ۱۳۸۷، با وقفههای کوتاه میان مقاطع تحصیلی، دانشجو بودم. کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را در این مدت گذراندم. در کنار تحصیل، معلم هم بودم؛ ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و حتی در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس تدریس کردم.
دوران تدریس ابتدایی برایم شیرینترین تجربهها را داشت. بچهها در آن سن صداقت محض هستند، یادم میآید یک دانشآموز کلاس چهارمی آمد و با نهایت صداقت گفت: «آقا مامانم گفته بگو نیستش» خندیدم و گفتم: «برو سر کلاس، خوب است که اینقدر راستگو هستی» هرچه از دوران کودکی به مقاطع بالاتر میرویم، پیچیدگیهای زندگی بیشتر میشود و صداقت کمتر، در جامعه و آموزشوپرورش، تجربه به ما یاد میدهد که چگونه رفتار کنیم، اما این گاهی به دور شدن از صداقت منجر میشود.
برای روز دانشجو چه برنامههایی در نظر گرفتهاید؟
دانشگاهها برای این روز برنامههای متنوعی دارند؛ از تکریم دانشجویان برتر در زمینههای علمی، فرهنگی یا حتی سیاسی تا برگزاری نشستهای تبیینی و بصیرتی، اما سوال مهم این است که آیا این برنامهها در عمل میتوانند هویت تازهای به دانشجویان بدهند؟ هدف ما این است که دانشجویان جرئت تفکر و نقد داشته باشند، اما نقد منصفانه و عاقلانه، گاهی برنامهها سطحی و کلیشهای میشوند بهعنوان نمونه، وقتی در خوابگاه با دانشجویان دکتری صحبت میکنم، میبینم مسائل صنفی همچون کیفیت غذا یا امکانات خوابگاهی بیشتر مطرح میشود تا دغدغههای علمی و فکری، در دوران دانشجویی خودم، این مسائل اولویت نداشت، دغدغه اصلی ما یادگیری بود امروز حس میکنم اولویتها تغییر کرده است.
آیا فضای مدیریتی دانشگاه در تغییر اولویتها دخیل است یا خود نسل تغییر کرده است؟
این تغییر چندین علت دارد اگر امکانات امروز را با دوران ما مقایسه کنید، شرایط بسیار بهتر شده است. کیفیت غذا، خوابگاهها و حتی دسترسی به منابع علمی قابل مقایسه نیستند، اما با این وجود نارضایتی بیشتر شده است، این نشان میدهد که مسئله اصلی تنها امکانات نیست.
یکی از دلایل این تغییر، فرهنگ کلی جامعه است. نگاه مردم به زندگی تغییر کرده و توقعات افزایش یافته است. مردم به جای تمرکز بر آرمانها، بیشتر به مسائل مادی و روزمره فکر میکنند، این نگاه به دانشگاه هم سرایت کرده است. از سوی دیگر شاید دانشجویان امروز بهدلیل دسترسی آسان به منابع و اطلاعات، انگیزه کمتری برای تلاش عمیقتر دارند.
فکر میکنید دانشجویان امروز چگونه میتوانند به معنای واقعی «دانشجو» باشند؟
دانشجو باید بهدنبال دانش باشد. این دانش تنها در کتابها و کلاسها نیست. دانشجو باید به مسائل جامعه، مشکلات و چالشها بیندیشد و برای حل آنها راهحل پیدا کند.
یادم میآید در دوران کارشناسی ارشد، یکی از اساتید به من گفت: «تو با وجود همه مشکلات، خوب تلاش میکنی.» این جمله برایم انگیزهای شد که حتی در سختترین شرایط هم از یادگیری دست نکشم، امروز با وجود امکانات فراوان، انتظار دارم که دانشجویان بیشتر از گذشته خلاقیت و نوآوری داشته باشند، اما اینطور نیست.
به نظر من، یکی از دلایل این کمبود خلاقیت، فقدان «شیطنت مثبت» است، شیطنتی که دانشجو را به تفکر، نقد و بازنگری سوق دهد. اگر این شیطنت نباشد، تنها حرفهای دیگران را بازتولید میکنیم، بدون آنکه چیزی از خودمان به آن اضافه کنیم.
روز دانشجو تنها یک مناسبت نیست، بلکه بهعنوان یک حرکت اثرگذار و پویا در جامعه مطرح است که بر نیاز به تغییر و پیشرفت تاکید دارد. این روز در واقع فراخوانی برای همه اقشار جامعه، بهویژه جوانان، دانشجویان و روشنفکران است تا مسئولیت خود را در قبال آیندهای بهتر و عادلانهتر درک کنند و با تلاشهای جمعی و پیگیرانه به ساختن آن کمک کنند. بنابراین روز دانشجو نهتنها به یاد سه شهید بزرگوار بلکه بهعنوان نمادی از روحیه نقدپذیری و پویایی جامعه و دانشگاهها برای دستیابی به آرمانهای بلند انسانی شناخته میشود.
بهعنوان یک مدیر دانشگاه چه راهکاری برای بازگرداندن روحیه نقدپذیری و پویایی دانشجویان پیشنهاد میکنید؟
یکی از راهها تغییر نگرش دانشجو است، باید بدانیم دانشگاه تنها محلی برای کسب مدرک یا رفع نیازهای معیشتی نیست، البته این به معنی بیاهمیت دانستن مشکلات صنفی نیست، اما نباید این مسائل اولویت اول دانشجو باشند.
ایجاد فضای گفتوگو و نقد نیز از دیگر مسیرهای تقویت این روحیه است، دانشجو باید بتواند آزادانه اما منصفانه حرف بزند. نقد کردن به معنای تخریب نیست، بلکه باید بر پایه تفکر و تعقل باشد. اگر این فرهنگ در دانشگاهها جا بیفتد، دانشجویان شجاعتر میشوند و برای حل مسائل جامعه پیشقدم خواهند شد، دانشگاه بخشی از جامعه است و نمیتوان آن را جدا از فضای کلی جامعه بررسی کرد، اما مردم امروز باوجود امکانات بهتری که در اختیارشان است، بیشتر از گذشته ناراضی هستند، این نارضایتی به دانشگاه هم منتقل شده است وقتی دانشجو میبیند که جامعه به جای تمرکز بر پیشرفت علمی و فرهنگی، بیشتر به مسائل مادی توجه دارد، او نیز همین نگاه را پیدا میکند.
آیا خاطرهای از دوران دانشجویی خود دارید که بتواند بهعنوان الگوی الهامبخش برای دانشجویان امروز باشد؟
خاطرهای که همیشه به یاد دارم مربوط به دوران ارشد من در دانشگاه اصفهان است. یکی از اساتیدم، با وجود تمام سختگیریها، همواره انگیزهبخش بود، یادم میآید در یکی از کلاسها بعد از ارائه یک پروژه استاد به من گفت: «کار تو عالی بود، اما میتوانستی بهتر باشی» این جمله برایم همچون تلنگری بود که همیشه بهدنبال بهتر شدن باشم.
دانشجویان امروز هم باید به این باور برسند که همیشه جای رشد وجود دارد، مهم نیست که در چه شرایطی هستند، مهم این است که از تمام امکاناتشان به بهترین نحو استفاده کنند.
شما فکر میکنید دانشجویان امروز بیشترین وقت و انرژی خود را کجا میگذرانند؟
به نظرم بیشتر از اینکه در دانشگاه یا حتی سر کلاس باشند، وقتشان در فضای مجازی یا با رسانهها میگذرد، به نظر من تأثیر رسانهها و شبکههای مجازی به حدی زیاد است که حتی گاهی از نقش دانشگاه نیز پیشی میگیرد. برای همین وقتی میبینم دانشجو در ظاهر سر کلاس است، اما ذهنش جای دیگری است، تعجب نمیکنم مسئله اینجاست که همه این عوامل، از رسانه گرفته تا خانواده و دانشگاه، با هم تعامل دارند و در نهایت روان و ذهن دانشجو را شکل میدهند، خیلی وقتها حس میکنم جامعه ما الگوهای اشتباهی برای جوانان معرفی میکند، رسانهها بیشتر به آدمهای مشهور یا ثروتمند توجه میکنند و کمتر از دانشمندان یا اساتید برجسته صحبت میشود، یکی از تلخترین واقعیتها این است که چهرههای علمی و دانشگاهی حتی در جامعه علمی هم ناشناخته میمانند.
انتهای پیام
نظرات