پنجمین نشست تخصصی ایوار با بررسی اساطیر در فرهنگ ایرانی و یادکرد اسطوره شناس و منتقد ادبی، زنده یاد محمدرضا محمودزاده در محل دانشنامه مطبوعات با حضور جمعی از نویسندگان و پژوهشگران استانهای مازندران، لرستان، گیلان و البرز برگزار شد.
دکتر محمدجعفر محمدزاده، رئیس موسسه مطالعات فرهنگ و رسانه در این نشست گفت: ملتی که اسطوره ندارد حماسه هم ندارد و ملتی که حماسه نداشته باشد نمیتواند تاریخ قابل توجهی داشته باشد و دچار بیهویتی میشود.اسطوره در تاریخ ملتها زمانی به کار میآید که پای درک حسی و حتی عقل از بیان آرزوها و آرمانهای یک ملت لنگ بزند در این صورت اسطوره حماسه میآفرینند و فراتر از زمان و مکان آرزوها و آرمانهای یک ملت را معنا میبخشند.
رئیس دانشنامه مطبوعات ایران در ادامه افزود: زبان فارسی زبانی گویا و زنده است که با داشتن ظرفیتهای درونی ترکیبسازی، فارسیگری و با بهرهمندی از گنجینههای ارزشمند خود توانایی این را دارد که نیازهای درزمانی خود را برآورده کند.
محمدزاده درخصوص برخی کژتابیهای اخیر راجع به زبان فارسی گفت: اینکه کسی زبان فارسی را زبانی فروبسته بداند نشان از ناآشنایی او با تاریخ تحول زبان و تغییرات ساختاری در دورههای زمانی و نو به نو شدن زبان است. اگر کسی با علم زبانشناسی و دانشهایی چون تاریخ، ادبیات، سبکشناسی و سبک دوره و سبک شخصی سخنوران و شاعران زبان فارسی آشنا باشد خواهد دانست که زبان فارسی تا چه اندازه ضمن حفظ پی و پایهی خود به صورتی سیال در هر دورهای به اقتضای زمان تغییر کرده است.
وی همچنین خاطرنشان کرد: انجمن لرستانشناسی با برگزاری نشستهای ایوار بر آن است تا هرچه بیشتر مولفههای قومی را در مناسبت با مولفههای ملی پیوند دهد زیرا اعضای انجمن بر این باورند که اقوام در مناسبت با ایران اعتبار پیدا میکنند. زندهیاد محمدرضا محمود به خاطر کوششهای فرهنگی و ادبی و تالیف آثاری ماندگار در شناساندن اسطورههای ایرانی و نظر به اینکه اندیشمندی لرستانی است موضوع یادکرد این نشست ایوار قرار گرفته و انجمن لرستانشناسی به دنبال آن است که ظرفیتهای ملی لرستان را به جامعه علمی و فرهنگی کشور بشناساند.
مختار عظیمی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات مازندرانی در ادامه نشست با بیان دشواریهای کار فرهنگی، گفت: کارکردن در گستره فرهنگی گویای دشواری وظیفه انسانی است که ویژگیهای خود را دارد. نخست صلاحیت علمی و دیگری استواری و شکیبایی می خواهد. ضمن این که زمان بر است نیازمند آن است که سالها دانشی درخور بیاموزی و بیندوزی. رفتن و اندیشیدن به شیوه علمی صلاحیت علمیِ در خورِ نقد خود را دارد که بی طرف، همه جانبه نگرو عدالت محور باشی، و چون به این مرحله رسیدی موانع بسیار سخت و دشمنانه در پیش رو آشکار می شود و آن انسان بودن، و انسان ماندن و شرافتمندانه زندگی کردن و به اندیشه انسانی دامن زدن و در این راه نلغزیدن است.
مولف کتاب کاوشی در شعر نیما، ضمن بررسی کارنامه علمی محمودزاده گفت: او برای دست یابی به رمز و راز فرهنگ ملی به شاهنامه پژوهی پرداخت و کلاس های شاهنامه خوانی برگزار کرد و در این رزاه عاشقانه عشق به شاهنامه خوانی و شاهنامه فهمی را گسترش داد. او همچنین با تشکیل کلاس های نیماخوانی، نیما را چنان شناساند که شایسته اندیشه های نیما است.
در ادامه جلسه دکترعبدالمجید مبلغی استاد دانشگاه و استادیار پژوهشکده اندیشه سیاسی، انقلاب و تمدن اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: اسطوره ایرانی پاسبان سپهر همگانی ایرانی است. سپهر همگانی پهنهای است که در آن، فراتر از علایق شخصی یا سلایق جمعیتهای کوچکتر از واحد ملی، «حضور ملی» تحقق مییابد. این سپهر زیستبوم آگاهی مشترک و مشاعی نزد ایرانیان است که ریشه در تاریخ کهن این مرز و بوم دارد.
مبلغی با بیان تفاوت اساطیر ایرانی با اساطیر هندی و یونانی گفت: از آنجا که اسطوره نزد ایرانیان (بر خلاف اسطورههای یونانیان و هندیان) محدود به یکی از دو قلمرو ذهنی یا عینی نیست، حائز استعدادی تاریخی برای این نحوه از حضور حضور بههمرساندن در سپهر همگانی شده است. تامل در پندار، کردار و گفتار اسطورههای ایرانی این مهم را به خوبی نشان میدهد. نکته آنجاست که نحوههای کنشگری اسطورههای ایرانی مبتنی بر حکمت عملی ایرانی است. این بدان معناست که اسطورههای ایرانی در عین توجه به امر ملی، که خصلتی فراگیر و ذهنی دارد، دلمشغول رفع و رجوع مناسبات دمدستی و روابط جزیی این دنیاییاند.
کوشنده کتاب سیر اندیشه سیاسی در غرب برای بیان منظور خود تاکید کرد: حلول حکمت عملی ایرانی در وجه اساطیری سنت ایرانی به آنجا انجامیده است که اسطورههای ایرانی کاربردی مشخص بیابند: دفاع از ایران در موقعیتها و شرایط دشوار آفاقی با تکیه بر آگاهی انفسی مدافع ایران لذا کارکرد اصلی اسطوره را نزد ایرانیان باید پاسبانی ایران دانست و کارویژه کانونی آن را باید پاسداری از سپهر همگانی ایرانیان لحاظ کرد.
در ادامه این نشست علمی حسن کیائیان مدیر انتشارات چشمه با بیان این پرسش که چرا ادبیات ما به طور اعم و ادبیات داستانی ما به طور خاص جهانی نشده است و همچنان مردم دنیا ما را فقط با حافظ و سعدی و مولوی می شناسند، گفت: از انتشار کتاب رومئو و ژولیت بیش از 400 سال می گذرد. جنگ و صلح حدود 150 سال پیش نشر شده است، چاپ اول آناکارینا 140 سال پیش بوده و کتاب اولیس حدود 100 سال پیش چاپ شده، با این حال همچنان تجدید چاپ می شوند و همچنان خواننده دارند. پس چرا ما نتوانسته ایم چنین بازاری برای کتاب های داستانی مان فراهم کنیم؟
نویسنده کتاب چشمه ی بی خرد و گل زیبا در پاسخ به این پرسش ها خاطرنشان کرد: یک علت این است که نویسندگان ما نتوانسته اند ارتباط پایدار با مخاطب بیابند این است که در اکثر آثار محتوا بر فرم غلبه داشته است و اگر از استثنائاتی بگذریم تنها در چند دهه اخیر به سعی منتقدانی چون مرحوم محمودزاده نویسندگان ما بیشتر متوجه فرم شده اند و از این زوایه خدمات استاد محمودزاده ارزشمند و ماندگار است.
سهیل معینی، کنشگر اجتماعی و روزنامه نگار، دیگر سخنران این نشست بود که با بازخوانی زیست فرهنگی و اجتماعی این شاعر فقید گفت: مرحوم محمودزاده این هنر را داشت که پس از کنشگری های اجتماعی قبل از انقلاب خود را به ساحل فرهنگ برساند و هیجانات درون را تبدیل به شعر و ادبیات کند و تلاش برای عظمت فرهنگ و هویت ملی ایران را از معبر شاهنامه بشناسد و بشناساند.
سردبیر سابق ایران سپید همچنین گفت: اگر ما امروز محمودزاده را به نام استاد می شناسیم حاصل چند دهه کنش فرهنگی و مرارت و سخت کوشی برای بازخوانی هویت ملی و راز و رمز اساطیر و باورهای ایرانی دارد.
مجتبی رومانی مدیر بنیاد ایران شناسی شعبه لرستان نیز در سخنان کوتاهی با یادآوری جایگاه برخی از مفاخر لرستان بر ضرورت همدلی و همگرایی اهالی فرهنگ تاکید کرد و گفت: اهالی قلم باید فارغ از دغدغه های رایج به تولید دانش بپردازند و ما وظیفه داریم امکان شناساندن اهالی فرهنگ را فراهم کنیم چرا که در سایه شناخت امکان تعالی و ارتقا وجود دارد.
دکتر ساسان والیزاده دبیر این نشست نیز با نقد اندیشه های زنده یاد محمودزاده پرداخت و گفت: اساطیر برگرفته از باورهای ازلی و ابدی مردمانی هستند که صاحب تاریخ و تمدن باشند. بنابراین اسطوره نه برگرفته از تخیل بلکه بازمانده اعتقادات و بال دادن به آرمان های یک ملت است.
والیزاده با بازخوانی قطعاتی از اشعار و آثار محمودزاده گفت: آثار این شاعر و متتقد فقید نشان دهنده ذهنی کنشگر است که سنجه ای عدالت خواهانه برای آفرینش ادبی دنبال می کرد و برای همین میان اساطیر ایرانی و ادبیات معاصر پل زده بود.
مولف کتاب «ژیا و ترانه های زاگرس» افزود: محمودزاده شخصیتی چند وجهی داشت. از یک سو فضایی رمانتیک بر دلنوشته ها و خلوت او ساری بود که برگرفته از خوانش آثاری چون لامارتین بود. از طرفی دغدغه های اجتماعی داشت که متاثر از آثار جلال آل احمد بود و از طرف دیگر به شناخت عمیقی از شاهنامه و اساطیر ایرانی رسیده بود که نشان از تلاش او برای کشف ریشه های هویت ملی ایرانیان داشت.
شهرزاد معینی، همسر زنده یاد محموزاده نیز در سخنان کوتاهی ضمن قدردانی از گردانندگان جلسه به بیان خاطراتی از قریب به نیم قرن همراهی و همنشینی با این منتقد فقید لرستانی پرداخت و گفت: رضا همواره در حال یادگرفتن و یاددادن بود. هم شعر می گفت و هم در پی شناخت اسطوره ها بود و هم به دنبال فهم شاهنامه بود و هم شعرمعاصر و ادبیات معاصر را نقد می کرد و من همواره شاهد تلاش های پربار و پیگیر او بودم. او دمی در پی آسایش نبود. دغدغه فرهنگ و اجتماع داشت و همیشه ذهن جستجوگری داشت.
در ادامه جلسه محمد محموزاده برادر مرحوم استاد محمودزاده ضمن بیان خاطراتی به قرائت اشعاری در سوگ استاد پرداخت و شعری از استاد نصرت الله مسعودی قرائت شد. همچنین راحله آزاد شهابی به اجرای نقالی از داستان گردآفرید و سهراب پرداخت که با استقبال حضار مواجه شد. پخش فیلمی کوتاه از زندگی مرحوم محمدرضا محمودزاده بخش دیگری از این نشست فرهنگی بود.
زنده یاد محمودزاده اسطورهپژوه و شاعر فقید بود که چند دهه از عمر خود را صرف پژوهش و نگارش آثار ارزشمند فرهنگی و ادبی کرد و در ۱۸ مهر سال جاری در زادگاهش خرم آباد درگذشت. «افراسیاب در اسطوره و حماسه و زخم عمیق رستم» و «بازخوانی تصویری بوف کور» و «گامی در اساطیر» آثار شاخص این نویسنده هستند. محمودزاده، از اعضای هیئت تحریریه و مؤلفان فصلنامه «فروردین» یکی از نشریات پیشرو خطهی مازندران بود. از آثار محمودزاده، «فرهنگ لغات شاهنامه»، با تأکید بر کنایات، اشارات و اصطلاحات این اثر فاخر و پژوهشی پیرامونِ «تأثیر اساطیر ایرانی بر اساطیر شاهنامه» به همره چند دفتر شعر در دست چاپ است.
انتهای پیام
نظرات