اینجا یزد است، حسینیه ایران، دیار قنات ها، کاهگل ها، بادگیر ها و اتفاقی نامتعارف و نامتناسب با پیشینه و روحیه مردمان این شهر، درگیری لفظی، نزاع، چاقو و قتل، از منظر جامعهشناختی این قتل نشان دهنده نوعی بحران اجتماعی است.
فرهنگی که بر پایه احترام و همدلی بنا شده و با ظهور رفتارهای خشونت بار و «دور دور» های شبانه، در معرض آسیب و خدای نکرده فروپاشی اجتماعی است.
دور دور کردنها و حمل سلاح سرد، فقط نشانههایی از مستی و هیجان لحظهای نیستند، بلکه نشان دهنده نوعی شکاف میان ارزش های گذشته و واقعیت های حال حاضر و تلنگری است به همه ما؛ از منظر روان شناختی، باید به این فکر کنیم که چه عاملی جوانی را به این نقطه از خشم و بی منطقی رسانده است که یک درگیری کوچک به خشونتی مرگبار ختم میشود؟
از منظر انتظامی و مدیریتی، این حادثه نیازمند واکنش قاطع و حسابشدهای است که پلیس و نهادهای مرتبط با عزم و ارادهای جدی ورود کردهاند؛ اما عزم و اراده جدی پلیس در برخورد قاطع با برهم زنندگان نظم و امنیت، بدون همراهی مردم و سایر نهادهای مسئول به نتایج مطلوب نخواهد رسید.
تقویت فرهنگ عمومی، آموزش رفتارهای اجتماعی و مسئولیتپذیری، ایجاد فضاهای سالم اجتماعی و ارتقای نظارت بر قهوه خانهها و کافی شاپها و فست فودها و نیز تقویت پایش تصویری و جلوگیری از فعالیتهای غیرمجاز و این دسته از موارد همه ضروری و در اولویت است.
نقش خانوادهها نیز در این میان حیاتی است، اگر در خانه، احترام و همدلی و گفتوگو نهادینه شود، احتمال بروز رفتارهای خشن در آینده کاهش مییابد.
مدارس و دانشگاهها و نهادهای آموزشی نیز در این مسئولیت شریکند، آنها باید محیط هایی فراهم کنند که به جوانان اجازه دهند مهارتهای حل مسئله و کنترل خشم را یاد بگیرند.
از طرف دیگر، وقتی جوانان به دنبال مکانی برای تخلیه هیجانات و احساسات خود میگردند، نباید این مکانها به کوچههای تنگ و تاریک و دور دورهای بیهدف شبانه ختم شود، نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز باید فرصتها و فضاهایی سالم و نظارت شده و جذاب برای سرگرمی و تفریح جوانان ایجاد کنند.
نقش رسانهها در این معادله، دوگانه است، از سویی، رسانههای مسئول و آگاه میتوانند با اطلاع رسانی دقیق و آموزش محور و امیدبخش، مردم را به سوی تعامل و همکاری سوق دهند. از سوی دیگر، رسانه های سطحی نگر و هیجان طلب که بیشتر به دنبال جنجال آفرینی و افزایش بازدید هستند، میتوانند فضایی ملتهب و مضطرب ایجاد کنند، تمام رسانهها بر این امر واقفند که اثرگذاری آنان بر افکار عمومی بسیار چشمگیر است و کوچکترین بیدقتی میتواند جامعهای را به سمت هرج و مرج بکشاند.
حال، پرسش این است که چه باید کرد؟ از کجا شروع کنیم؟ پاسخ در یک کلمه است: «اقدام».
چنانچه به جای گلایه کردن و انتظار از دیگران، خودمان را مسئول بدانیم، تغییرات کوچک و بزرگ روی خواهد داد، باید از خودمان شروع کنیم، از محیط خانواده، از تعامل با همسایه، از رفتارمان در خیابان و از گفتوگو محترمانه با دیگران، امید آنکه هر کدام از ما به سهم خود در بهبود اوضاع مشارکت کنیم، خانوادهها، با مراقبت و حمایت از فرزندانشان، نهادهای آموزشی، با آموزش مهارتهای زندگی، رسانهها، با انعکاس واقعیت و ترویج امید؛ و پلیس و نهادهای اجرایی، با اعمال قانون و عدالت.
یاداشتی از سرهنگ «مجید نعیمیاوری» معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس استان یزد
انتهای پیام
نظرات