طبق معمول هر روز صبح زود برای رسیدن به محل کارم از خانه خارج میشوم سوار تاکسی شده و به سمت اداره راهی میشوم؛ همین اول صبح اکثر افرادی که در این ساعت به سر کار میروند برای رسیدن عجله دارند به طوری که خیابانها پر از ماشین است و ترافیک و بوقهای ممتد خودروها سوهان بر روحت میکشند.
در این بین گویا راننده تاکسی که سوارش شدهام نیز برای رسیدن به مقصد عجله دارد اما همین که به چهارراه میرسد چراغ قرمز متوقفش میکند در میان این همه هیاهوی صبحگاهی که آزاردهنده است چیزی که در این چهارراه شلوغ شهر نظرم را جلب میکند، پسر بچهای با چشمانی پر از غم و لباسی مندرس است که دستان کوچکش را به سمت رهگذران دراز میکند و صدای بوق ماشینها و شتاب مردم، لحظهای هم او را از تکرار التماسهایش بازنمیدارد.
هر چند خیلیها نگاهشان را از او میدزدند و عدهای هم اسکناسهای مچاله شده ته جیبشان را کف دستش میگذارند، اما حقیقت این صحنه چیزی بیش از یک درخواست ساده است. این کودک و صدها کودک دیگر مانند او، در خیابانهای پرهیاهوی شهرها زندگی میکنند و هر روز با دنیایی از مشکلات و بیپناهی روبرو هستند.
تکدیگری زخمی آشکار بر پیکر جامعه
تکدیگری که روزگاری نشانهای از فقر پنهان بود، امروز به زخم آشکاری بر پیکر جامعه تبدیل شده است. این زخم نه تنها زندگی متکدیان، بلکه امنیت، احساسات و حتی اعتماد اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد.
در کنار پسربچهای که با دستان کوچک و نگاهی ملتمسانه در چهارراه ایستاده، مادری میانسال نیز دیده میشود که با صدایی شکسته، از رهگذران کمک میخواهد. این زنان که بسیاری از آنها سرپرست خانوادهاند و از تأمین نیازهای اولیه فرزندانشان عاجز ماندهاند، به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی مجبور به انتخاب راهی شدهاند که جز تحقیر و سختی، چیزی برایشان به ارمغان نمیآورد هرچند حساب زنانی که تکدیگری را به عنوان شغل انتخاب کردهاند از آنان جدا است.
تکدیگری زنان و چهره زشت فقر
برای بسیاری از این زنان، تکدیگری آخرین راه چاره است؛ انتخابی ناخواسته که در پی بیپناهی، از دست دادن همسر، بدسرپرستی یا دسترسی نداشتن به فرصتهای شغلی مناسب به سراغشان آمده است. حضور زنان در میان متکدیان، نشانهای از بحرانی عمیقتر است: بحرانی که در آن حمایتهای اجتماعی و اقتصادی کافی برای اقشار آسیبپذیر وجود ندارد. زنانی که روزگاری آرزوهای بزرگی در سر داشتند، حالا در برابر نگاههای خیره و گاه تحقیرآمیز مردم میایستند، بدون اینکه بتوانند به مسیری روشنتر برای زندگی خود و فرزندانشان امید داشته باشند.
آنچه که گفته شد قصه بسیاری از کوچه و خیابانها در شهرهای مختلف است خیابانهای این شهر نیز هر روز میزبان انسانهایی است که زخمهای عمیق فقر، بیپناهی و نادیدهگرفتن بر چهره و دستانشان حک شده است. چهرههایی که گاه از کنارشان بیتفاوت عبور میکنیم و گاه با کمکهای کوچکی به خود احساس انساندوستی میبخشیم. اما در ورای این چهرهها، چه داستانهایی پنهان است؟
در کوچه پسکوچههای تکدیگری
برای درک عمیقتر این مسئله، سری به خیابانهای شلوغ مرکز شهر میزنم؛ جایی که چهرههای پیر و جوان، کودک و بزرگسال، از نیاز و ناچاری سخن میگویند. در میانه مسیری که پیش گرفتهام با راضیه زنی تکیده و لاغر اندام با چشمانی درشت که چیزی جز غم و اندوه را نمیتوان در آن دید مواجه میشوم؛ زنی که از ترس شناخته شدن ماسک بر چهره زده و چادر را تا روی ابرویش کشیده است.
برای همصحبت شدن با او ابتدا اسکناس پنجاه تومنی در کاسهای که کنار خود دارد، میاندازم که با دیدن آن چشمانش برق میزند؛ از کیکی که در دست دارم تعارف میکنم تا شاید بتوانم سر صحبت را با او باز کنم و در نهایت در میان ترس و تردیدهایی که برای پاسخگویی دارد همصحبتم میشود.
او میگوید: از صبح تا شب با این پولهایی که مردم میدهند، فقط میتوانم کمی از مایحتاج زندگی را برای فرزندان و بخرم و از تامین بسیاری از مایحتاج فرزندانم عاجزم.
وی توضیح میدهد: سالها پیش جنازه همسرم ابوذر را که با هزاران امید به خانهاش آمدهام در یک کانال آب پیدا کردند او به علت تزریق جان خود را از دست داده بود و تنها سهم من از آن خانه امیدی که ساخته بودم چیزی جز ویرانی و سه فرزند قد و نیم قد که امروز برای سیر کردن شکمشان مجبورم جلوی همه قد خم میکنم.
راضیه میافزاید: هیچکس راضی به گدایی نیست اما من مجبورم؛ گاهی در خانه مردم کار میکنم اما این کار دائمی نیست گاهی هم وقتی صاحب کارها از گذشتهام با خبر میشوند مرا طرد میکنند.
باندهای سازمان یافته چهره دیگر از تکدیگری
راضیه و امثال او گاهی به دلیل فشارهای خانوادگی و اقتصادی مجبورند به خیابانها بیایند. اما داستان همیشه اینطور ساده نیست؛ برخی از افراد توسط باندهای مخفی و سازمانیافته به این کار وادار میشوند، افرادی که به جای حقوق، آزادی و امنیت خود را در دستان این باندها میگذارند.
آنها با بهرهگیری از احساسات مردم، از طریق گدایی درآمدزایی میکنند و درآمدی که به دست میآورند، هیچگاه به خود متکدیان نمیرسد. این چرخه آسیب، قربانیانی بیپناه دارد که هر روز در خیابانها دیده میشوند، اما حقیقتاً دیده نمیشوند.
در سوی دیگر ماجرا، تنها نمیتوان تکدیگری را به باندهای سازمانیافته و کلاهبرداری محدود کرد. بخشی از افرادی که به تکدیگری روی میآورند، قربانی فقر، بیکاری، نبود فرصتهای شغلی مناسب و حمایتهای اجتماعی ناکافی هستند افرادی را که در بحرانهای اقتصادی به سر میبرند به سوی تکدیگری سوق میدهد.
زهرا، زنی که از بدو تولد به دلیل معلولیت نتوانسته شغلی پیدا کند، میگوید: هیچ جایی برای من کار نیست؛ پدر و مادری هم ندارم که خرجم را بدهند؛ پس برای تأمین زندگیام گاهی مجبور به فروش عروسک هستم و گاهی نیز مردم با دیدن وضعیت ظاهریام به چشم گدا به من نگاه میکنند و از روی دلسوزی ته مانده اسکانسهای جیبشان را به من میدهند؛ این واقعیت تلخ بیانگر آن است که بدون رفع مشکلات ساختاری نمیتوان امیدی به کاهش پایدار تکدیگری داشت.
پیامدهای اجتماعی تکدیگری؛ از افزایش ناهنجاری تا تضعیف انسجام اجتماعی
تکدیگری تنها به معابر محدود نمیشود؛ پیامدهای آن به عمق جامعه نفوذ کرده و انسجام اجتماعی را تهدید میکند. افزایش ناهنجاریهای اجتماعی مانند اعتیاد، بیخانمانی و بروز پدیدههایی نظیر سرقت و کلاهبرداریهای خیابانی، همگی به رشد تکدیگری دامن میزنند. همچنین این پدیده به کاهش حس امنیت و اعتماد عمومی منجر میشود و دید منفی نسبت به دستگاههای اجرایی و حمایتی را در جامعه تقویت میکند.
راهکارهایی برای کاهش تکدیگری
ایجاد و تقویت برنامههای رفاهی برای حمایت از خانوادههای بیبضاعت، از اهمیت بسیاری برخوردار است. ایجاد فرصتهای شغلی، آموزشهای فنی و حرفهای، و پرداخت کمکهزینههای معیشتی میتواند به افراد آسیبپذیر کمک کند تا به جای خیابان، به بازار کار روی آورند.
آموزش و فرهنگسازی در زمینه پیامدهای تکدیگری و روشهای مؤثر کمک به نیازمندان میتواند از طریق رسانهها، مدارس و برنامههای فرهنگی بهصورت گسترده اجرا شود. این آموزشها میتوانند به مردم کمک کنند تا درک بهتری از مشکلات افراد آسیبپذیر داشته باشند و به شکلهای مؤثرتری به آنها کمک کنند.
سوءاستفاده از احساسات مردم توسط برخی از متکدیان
بخشی از مسئله تکدیگری به برداشت و احساسات مردم نسبت به این پدیده بازمیگردد. با آگاهسازی مردم از وضعیت واقعی متکدیان و آثار مخرب کمکهای نقدی مستقیم، میتوان گامی مؤثر در کاهش این پدیده برداشت و در این مسیر باید برخورد با کسانی که تکدیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کرده اما نیازمند نیستند نیز با جدیت دنبال شود.
افزایش متکدیان سطح شهر از گلایههای شهروندان زنجانی
در همین رابطه دادستان عمومی و انقلاب استان زنجان با بیان اینکه یکی از اولویتهای دستگاه قضایی تلاش برای رفع معضلات و کمک به آسیبدیدگان اجتماعی است به خبرنگار ایسنا، اظهار میکند: در همین راستا اقداماتی نظیر ایجاد کمپ ماده ۱۶ مردان با هدف جمعآوری معتادان متجاهر و کارتون خواب و مجموعه به نام مجتمع شوق زندگی برای ارائه خدمات بهتر به کودکان، اطفال و زنان بیسرپرست انجام شده است.
بهروز عباسی با بیان اینکه یکی از گلایههای شهروندان افزایش متکدیان است، ادامه میدهد: بررسی و پیگیری صورت گرفته از سوی ادارات متولی نشان می داد که نقصی و اشکالی در فرایند برخورد با جمعآوری متکدیان وجود داشت که این مشکل به نبود اردوگاه ساماندهی گروههای هدف بر میگشت که با همکاری شورا و شهرداری و ادارات، اردوگاه ساماندهی آسیبدیدگان اجتماعی شهر زنجان افتتاح شد.
وی با توضیح این مطلب که طبق ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی هر شخصی تکدیگری یا کلاشی را پیشه خود قرار دهد و از این راه امرار معاش کند به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد، میافزاید: طبق این ماده چنانچه شخص با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود، علاوه بر مجازات مذکور همه اموالی که از طریق تکدیگری به دست آورده است، مصادره خواهد شد.
او با پرداختن به این مسئله که گاهی شاهدیم متکدیان با بهرهگیری از ترفندهای مختلف از احساسات مردم سوء استفاده میکند، اظهار میکند: گاها پس از دستگیری شاهدیم متکدی معلول نما عضوی که آن را معلول نشان میداد هیچ مشکلی نداشته و سالم بوده است.
عباسی با بیان اینکه یکی از ترفندهای متکدیان برای سوءاستفاده از احساسات مردم استفاده از اطفال است، میافزاید: مطابق ماده ۷۱۳ نیز هرکس طفل صغیر یا غیر رشیدی را وسیله تکدیگری قرار دهد یا افرادی را به این کار بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد تمامی اموالی که از این طریق به دست آورده است محکوم خواهد شد.
دادستان عمومی و انقلاب استان زنجان برخورد نشدن با متکدیان، ساماندهی نشدن، فقدان اردوگاه و مرکز غربالگری را از جمله دلایل افزایش تکدیگری عنوان کرد و ادامه میدهد: تعدادی از متکدیان زنجان از استانهای دیگر و برخی نیز از اتباع خارجی هستند که امیدواریم این معضلات با اراده جمعی و افتتاح اردوگاه ساماندهی آسیب دیدگان اجتماعی به حداقل برسد.
متکدیان تمایل ندارند تحت پوشش نهادهای حمایتی باشند
مدیرکل کمیته مداد امام خمینی (ره) استان زنجان نیز در همین رابطه به خبرنگار ایسنا، میگوید: تکدیگری یک آسیب اجتماعی است و همه ارگانها در برطرف کردن این آسیب دخیل هستند.
روحالله صالحی با بیان اینکه کمیته امداد، یک نهاد حمایتی بوده که وظیفه آن کمک به نیازمندان است، میافزاید: از جمله خدمات حمایتی کمیته امداد امام خمینی (ره) پرداخت مستمری به نیازمندان و رفع نیازهای خانوادههای متکدی است اما متکدیان پس از شناسایی با این نهاد همکاری لازم را ندارند.
وی با بیان اینکه برخی از متکدیان دلیل نداشتن تمایل برای تحت حمایت بودن کمیته امداد را درآمد بالای این شغل عنوان میکنند، ادامه میدهد: برخی از متکدیان درآمد ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومانی در ماه دارند، به همین دلیل راضی نمیشوند، زیر چتر حمایتی کمیته امداد قرار بگیرند.
کمک نکردن مستقیم به متکدیان باید به یک فرهنگ در جامعه تبدیل شود
در همین رابطه مدیرکل بهزیستی استان زنجان نیز با بیان اینکه برخی از مددجویان به وسیله تکدیگری درآمد بیشتری نسبت به مبلغی که بهزیستی به آنان پرداخت می کند، دارند، میگوید: برخی از متکدیان حتی از تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتن نیز خودداری میکنند.
روحالله خدابندهلو با بیان اینکه کمک نکردن مستقیم به متکدیان باید به یک فرهنگ در جامعه تبدیل شود، اضافه میکند: از شهروندان درخواست داریم از کمک کردن به متکدیان در سطح شهر خودداری کنند و کمکها را از طریق نهادهایی از قبیل بهزیستی، کمیته مداد امام خمینی(ره) و موسسات خیریه انجام دهند.
وی با بیان اینکه بهزیستی مستمری مددجوی متکی را قطع نمیکند، متذکر میشود: یکی از اهداف بهزیستی استان توانمندسازی مددجویان تحت پوشش بوده است که پس از اطمینان بخشی از چرخه خدمترسانی خارج میکند.
تکدیگری و چهره زشتی که به شهرها میبخشد
تکدیگری تأثیرات چشمگیری بر چهره شهرها دارد و اغلب احساسات منفی و نارضایتی را در میان شهروندان ایجاد میکند. از مهمترین آثار تکدیگری در شهرها میتوان به تضعیف احساس امنیت و آرامش شهری اشاره کرد به طوری که وجود متکدیان در خیابانها، پارکها و مناطق شلوغ باعث میشود تا برخی از شهروندان احساس ناامنی و ناراحتی کنند. بسیاری از متکدیان به شکلهای مختلف به رهگذران نزدیک میشوند، و این تعاملات ناخواسته میتواند برای شهروندان حس ناراحتی و حتی تهدید به همراه داشته باشد.
تکدیگری نهتنها از نظر اجتماعی، بلکه از نظر بصری نیز چهره شهرها را تحتتأثیر قرار میدهد. حضور متکدیان در مراکز شهر، خیابانهای اصلی و مکانهای گردشگری، منظری از فقر و محرومیت را به نمایش میگذارد که با هویت یک شهر مدرن و توسعهیافته در تضاد است. این مسئله بهویژه برای گردشگران و بازدیدکنندگان میتواند تصویر ناخوشایندی از شهر ایجاد کند و بر جاذبههای توریستی و فرهنگی آن تأثیر منفی بگذارد.
تکدیگری بهنوعی چرخهای از فقر و آسیبهای اجتماعی را در شهرها تقویت میکند. بسیاری از متکدیان از حمایتها و آموزشهای لازم برای خروج از این وضعیت محروماند و به همین دلیل، تداوم حضورشان در خیابانها باعث گسترش آسیبهای اجتماعی دیگری چون اعتیاد، خشونت و حتی جرایم خُرد میشود.
تکدیگری با ایجاد حس بینظمی و ناامنی در شهرها، کیفیت زندگی را کاهش میدهد. شهروندان ممکن است به دلیل حضور گسترده متکدیان، کمتر تمایل به حضور در مکانهای عمومی داشته باشند یا احساس راحتی کمتری کنند. این مسئله در بلندمدت منجر به کاهش فعالیتهای اجتماعی و کمرنگ شدن حس مشارکت در فضاهای عمومی میشود.
تکدیگری، آزمونی برای جامعهای آگاه و مسئولیتپذیر
پایان صحبت اینکه تکدیگری، تنها نشانهای از فقر یا سوءاستفاده نیست؛ بلکه چالشی است برای مسئولیتپذیری و آگاهی جامعه. با نگاهی دقیقتر به این پدیده میتوانیم بفهمیم که چالشهای پیچیده اجتماعی و اقتصادی، به پاسخهایی ساده نیاز ندارند. تا زمانی که ریشههای تکدیگری از بیتوجهی مسئولان تا نبود آگاهی عمومی مورد توجه قرار نگیرد، خیابانهای شهر همواره میزبان این چهرههای خسته و رنجدیده خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات