حکیمه دسترنجی ۲۱ آبانماه، در همایش بزرگداشت اقبال لاهوری در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که اندیشه علامه اقبال بر ادبیات معاصر ایران کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و این همایش فرصتی ایجاد کرد که به بررسی علامه اقبال و ادب فارسی در دوره معاصر بپردازیم.
وی اضافه کرد: ریشه اندیشه اقبال در ادبیات معاصر ایران را باید در مرحله اول در طبقهبندی شعر جستجو کرد. یکی از ویژگیهای مهم شعر اقبال این است که شعر او حاوی مضامین اجتماعی دنیای معاصر است و صرفاً شعر بیمحتوا نیست. به ویژه در حوزه اندیشه و آرمانهای اجتماعی، ظلم ستیزی و بازگشت به خویشتن و نقد تمدن غربی را در شعر او میتوان مشاهده کرد.
این اقبال پژوه ادامه داد: بسیاری معتقدند که شعر اقبال با منظومههای اجتماعی و فلسفی تحت تأثیر نوعی بازسازی و احیاگری اندیشه دینی در ایران معاصر بوده است. البته این بدان معنا نیست که پیش از اقبال، شعر اجتماعی وجود نداشته است.
دسترنجی اضافه کرد: با رواج اندیشه علامه اقبال در ایران، کارشناسان به بحث درباره مفاهیمی چون خودی و بیخودی در ادبیات معاصر پرداختهاند و بر این باورند که منشا این اندیشه در ادب معاصر فارسی تأثیر علامه اقبال است.
وی افزود: جلال آل احمد با تألیف کتاب «غربزدگی» نقد غرب را مطرح کرد و این اندیشه در آثار نویسندگانی چون محمود دولتآبادی و صمد بهرنگی نیز دیده میشود.
این اقبال پژوه اظهار کرد: پیش از انقلاب اسلامی، اشعار و غزلهای شاعرانی چون معینی کرمانشاهی، گیلانی، علوی طباطبایی و دیگران به استقبال از اندیشههای اقبال پرداختند. حتی میتوان اشعار علامه دهخدا، ملکالشعرای بهار و بسیاری دیگر از بزرگان ادب ایران را به این فهرست افزود.
وی تصریح کرد: اقبال و اندیشههای او تأثیر خود را بر نثر فارسی نیز گذاشت و در شعر شاعرانی چون سپیده کاشانی، سهراب سپهری، احمد شاملو و قیصر امینپور این تاثیرات به وضوح دیده میشود.
دسترنجی گفت: در نهایت دکتر بقایی در کتاب «شاملو و عالم معنا» به این موضوع اشاره میکند که جلوگیری از تصویرسازیهای کلیشهای نمونهای از تأثیرپذیری شاعران ما از اقبال است. به عنوان نمونه فریدون مشیری میگوید:
«موج ز خود رفته رفت
ساحل افتاده ماند
این، تن فرسوده را
پای به دامن کشید
ساحل تنها، به درد
در پی او ناله کرد...».
انتهای پیام
نظرات