لباسهایی بپوشی که همیشه بوی مخصوص بیمارستان را با خودشان دارند، فشار خون بگیری، مجبور باشی سوزنی را به دستهای نحیف کودک بیماری فرو کنی؟ میتوانی شاهد تن رنجور یک پیرمرد یا پیرزن روی تخت سفید بیمارستان باشی؟ دلت میخواهد حس کنی همه زندگی یک آدم بستگی به مهارت دستهای تو در دادن ماساژ قلبی دارد؟
پرستاران، خادمان بیمنت و فرشتگان سپیدپوش جامعه هستند که لباس خدایی بر تن دارند، آنان حمایت و پشتیبانی جامعه را میجویند و خواهان ارج نهادن جامعه به جایگاه واقعی خویشند.
هر حرکت انسانی یک پرستار برای بیمار، یک حسنه است و کمکی است به انسانی محتاج کمک، آن هم در شرایطی حساس. پرستاری، در کنار طبابت و هموزن طبابت است.
حسین دین دوست پرستار بخش جراحی بیمارستان امام حسن(ع) بجنورد که ۲۰ سال سابقه کار دارد، اول بهیار بوده اما به خاطر علاقه به این حرفه وارد این عرصه شده است.
موقع پایان شیفت است و خستگی از سر و روی او می بارد ولی با حوصله تمام در حال عوض کردن سرم بیماری است که از درد عمل به خود میپیچد؛ تعدادی از پرستارانی که به تازگی وارد کار شده میانه و حس خوبی با این شغل ندارند این را آقای دین دوست میگوید. علاقه ۱۰۰ درصد به این حرفه در بریخ آنها وجود ندارد و آنها به صورت ظاهری به این حرفه نگاه میکنند. در واقع فردی که وارد این کار میشود باید عاشق کار پرستاری باشد و به پرستاری عشق بورزد.
نزدیک مریض دیگری میشود؛ منتظر آمدن دکتر است تا او را مرخص کند، آقای دین دوست با او خوش و بش می کند و میگوید رنگ و رویت خیلی خوب شده، آخرین داروهایش را میدهد و سپس می افزاید: صنف ما با بقیه صنفها فرق دارد، پرستاری فارغ از رنگ، نژاد، و ... است و فرقی ندارد طرف حساب آن ها چه کسی باشد، سر و کار ما با انسانهایی است که بیمار هستند و باید از آن ها به خوبی مراقبت کنیم تا آن ها دوباره به آغوش خانواده و جامعه برگردند.
خستگی جسم و روح پرستارها از اضافه کارهای اجباری
پرستاری شغلی نیست که با هر چیزی صدای اعتراضش درآید و اگر الان پرستارها اعتراض دارند نسبت به مدت زمان کارکرد آنها و میزان درآمدی است که دریافت میکنند است که بایکدیگر همخوانی ندارند.
یک پرستار علاوه بر شیفتهایی که در بیمارستان خدمت میکند به علت کمبود نیرو اضافه کار نیز باید در بیمارستان بایستد، آن هم اضافه کار اجباری که ما را خیلی خسته میکند و حداقل باید اضافه کار اجباری برداشته شود.
شیفتهای فشرده و اجباری سبب شده تا یک پرستار علاوه بر اینکه جسمشان خسته باشد روحشان نیز خسته است.
تعرفه اضافه کار پرستارها عادلانه نیست
وی در ادامه تاکید میکند: تعرفه اضافه کار پرستارها به هیچ عنوان عادلانه و منطقی نیست و این تعرفه با یک کارمند بخش اداری بیمارستان هیچ فرقی ندارد.
پرستاران شیفت بعدی آمدهاند و در حال تحویل گرفتن شیفت هستند، آقای دین دوست میگوید زمانی که بیمار حالش خوب میشود و از بیمارستان خارج میشود، به ما انگیزه میدهد تا با حوصله و عشق بیشتری کار خود را انجام دهیم.
۱۲ ساعت انتظاری برای نفسی تازه کردن در هوای آزاد
فوزیه کاظمی از دیگر پرستارهای خراسان شمالی است که در ادامه در ارتباط با خاطرات کرونایی و سختی کار پرستارها در آن زمان میگوید: دیدن اشک پدر و مادرها برای از دست فرزند و یا اشک زن و یا شوهری برای از دست دادن همسری که چند فرزند کوچک دارند، سختترین قسمت کار یک پرستار در آن دوران بود.
خیلیها میگویند پرستارها آنقدر در بیمارستانها مریض بدحال و یا فوت افراد را دیدهاند که دیگر برای آنها عادی شده است، اما هیچ وقت این گونه نبوده چراکه پرستارها با بیمار رابطه عاطفی برقرار میکنند. دیدن پنج فوتی در یک روز هیچ وقت برای پرستارها عادی نمیشد و مشاهده ضجه زدن یک بیمار برای یک ذره تنفس هیچ برای پرستارهای عادی نشد و نمیشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه خودم هم به کرونا به صورت شدید مبتلا شدم، بیان میکند: صبحی که بیمارستان رسیدم نفس برای کشیدن نداشتم و دستگاه اکسیژن را به من وصل کردند، اما انگار هیچ اکسیژنی وجود نداشت و در آنجا بود که عمق فاجعه و درد را برای بیماران مبتلا به کرونا را درک کردم.
در زمان کرونا پرستارها جانفشانیهای خیلی زیادی انجام دادند، در زمانی که کرونا اوج خیلی زیادی میگرفت با وجود اینکه پرستار خودش به کرونا مبتلا شده بود، اما به علت کمبود نیرو در کنار سایر همکاران در بیمارستان مشغول کار بودند، پرستارها افرادی بودند که ۱۲ ساعت انتظار میکشیدند، تا وارد محوطه بیمارستان شوند و نفسی تازه کنند و آرزوی آنها نفس کشیدن در هوای آزاد بود.
انتهای پیام
نظرات