علاقه زیادی به تسبیح دارد. این را از انواع و اقسام تسبیحهای کلکسیونی که دارد میتوان فهمید، از عقیق، شاهمقصود، سندلوس و کهربا گرفته تا کشکول، فیروزه، حدید، لاجورد، یاقوت، استخوان شتر، عاج فیل و داز، همه و همه در کلکسیونش موجودند و دائم بهدنبال تسبیحهای جدید است. حتی خیلی از دوستان و نزدیکانش که از این علاقه باخبرند تسبیحهایشان را به او اهدا میکنند و برخی از تسبیحهای کلکسیونی وی، اهدایی از سوی مسئولین تراز اول استان و کشور است و همین ارزش این مجموعه را بیشتر کرده است.
به گزارش ایسنا، پس از اینکه مقام معظم رهبری فرمودند بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار لبنان و حزبالله سرافراز بایستند، با خودش کلنجار میرود و دو دو تا چهار تا میکند که چطور میتواند به جبهه مقاومت کمک کند، مگر میشود حکم ولی را زمین گذاشت؟ در نهایت تصمیم میگیرد دل از کلکسیونی بکند که ۱۸ سال برای جمعآوری آن زحمت کشیده و تسبیحهایش را در فضای مجازی برای کمک به مردم مظلوم و مقاوم لبنان و غزه به حراج میگذارد!
جابر خرمنیا، یکی از خبرنگاران قزوینی است که طی روزهای اخیر بهخاطر کار زیبایی که در حمایت از جبهه مقاومت انجام داده، زیاد نام او را در فضای مجازی میشنویم. او کلکسیونی شامل ۴۰ عدد تسبیح نفیس دارد که سالهای متمادی برای جمعآوری آنها تلاش کرده و علاقه زیادی به این مجموعه دارد، اما نمیخواهد امر رهبرش زمین بماند، بنابراین تصمیم میگیرد مجموعه خود را در صفحه شخصیاش در فضای مجازی به حراج بگذارد و عواید حاصل از فروش آنها را تقدیم جبهه مقاومت کند.
خرمنیا در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: من یک خبرنگارم، از آغاز جنگ در غزه دلم میخواست میتوانستم به نحوی تکلیف خود را ادا کنم. آنچه از من بر میآمد تبیین موضوعات در رسانه و فضای مجازی بود، دلم میخواست بتوانم در میدان جنگ خبر و گزارش تهیه کنم که بهخاطر شرایط خاص منطقه، جایی را برای اعزام پیدا نکردم.
وی در رابطه با ماجرای علاقهاش به تسبیح میگوید: من از کودکی با تسبیحهای پدر شهیدم بازی میکردم و همین امر باعث شد من به تسبیح علاقه پیدا کنم و خاطرهای خوش در ذهنم بماند. تقریباً ۱۸ سال بود که انواع و اقسام تسبیحها با جنسهای مختلف را بهخاطر علاقه شخصیام جمعآوری میکردم که این کار از ۱۰ سال قبل شکل جدیتری به خود گرفت و یک مجموعه شخصی برای خودم شکل دادم. از هر نوع تسبیح یکی داشتم و از حیث شخصی برایم خیلی مهم بودند. این علاقه تا جایی پیش رفت که گاهی از خودم میپرسیدم نکند این علاقه تبدیل به وابستگی به دنیا شود.
این خبرنگار تصریح میکند: یک زمان به این فکر کردم که مجموعهام را برای راهی کردن برخی از افرادی که در حسرت زیارت اربعین هستند بفروشم اما موقعیتش پیش نیامد. تا اینکه امام جامعه دستور دادند همه وظیفه دارند هرگونه که میتوانند به جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان و غزه کمک کنند. لذا تصمیم گرفتم بخشی از این مجموعه که قابل فروش هست را به نیت کمک به جبهه مقاومت بفروشم.
وی ادامه میدهد: الحمدالله به محض اعلام این خبر در فضای مجازی، این کار با استقبال زیادی روبهرو شد و طی یک شب همه تسبیحها به فروش رفت. حقیقتاً خودم هم انتظار این حجم از استقبال را نداشتم.
از قزوین به قلب اروپا
خرمنیا بیان میکند: در این بین ماجراهای جالبی رقم خورد. یکی از مشتریها که از فعالان اقتصادی و تجاری ایران و چین بود، تسبیحی را به مبلغی بیشتر از قیمت ارائه شده خریداری کرد و به جای آدرس خودش جهت ارسال پستی، به بنده گفت که آن را به آدرس منزل خودتان بفرستید، من این تسبیح را به نیت کمک به جبهه مقاومت خریدم و حالا بهخاطر اقدام خوبتان آن را به شما هدیه میکنم، پولش را هم برای مردم لبنان هدیه کنید، یکی از خریداران هم از فعالان فرهنگی بود که همین کار را انجام داد.
وی ادامه میدهد: یکی از دنبالکنندگان صفحهام، یک خانم پرستار عراقی- ایرانی است که ساکن دانمارک است و خانم بسیار مذهبی و دارای بصیرتی است. ایشان با بازنشر پست فروش تسبیحها باعث دیده شدن آن توسط بسیاری از کاربران مجازی شد و خودش هم ۲ عدد تسبیح سفارش داد تا برایش ارسال کنم. این برایم جذابتر بود که این تسبیحها به نیت کمک به مقاومت اسلامی به قلب اروپا و کشور دانمارک که از قضا دولت آن از حامیان رژیم صهیونیستی است میرود و من این را نمادی برای صدای رسای مقاومت میدانم.
این خبرنگار خاطرنشان میکند: ۲ نفر از خریداران هم بعد از خرید تسبیح، مجدداً آن را به من سپردند تا دوباره آنها را برای فروش بگذارم و عواید فروش مجدد را به محور مقاومت اهدا کنم که این هم نشان از نگاه وسیع و بابصیرت هموطنانمان دارد.
خرمنیا تصریح میکند: ۲ تن از خانوادههای شهدا هم به نیت شهدایشان تسبیحها را جهت کمک به محور مقاومت خریداری کردند و این برکت کار را دوچندان کرد.
وی تأکید کرد: اتفاق شیرین دیگر این بود که آقایی پیام داد که من پول خرید این تسبیحها را ندارم، آیا میتوانم مبلغ کمتری پرداخت کنم تا آن را در لابهلای انبوه کمکها به محور مقاومت برسانید؟ ایشان با اصرار شماره کارت گرفت تا در ثواب این کار شریک باشد و نامش در زمره حامیان مقاومت اسلامی ثبت شود. این نیتهای پاک و این کارهای بیریای مردم واقعاً امیدبخش عصر ظهور است.
کلکسیون کوچکی که به برکت محور مقاومت، جهانی شد
خرمنیا اظهار میکند: از آنجا که بسیاری از دوستان نزدیکم مجموعه تسبیحهای من را از نزدیک دیده بودند، یکی از این عزیزان پیام داد که اگر میتوانی تسبیحی که بیشتر از همه دوست داری را برای فروش بگذار.
وی ادامه میدهد: حقیقت امر این است که من یک تسبیح شاه مقصود دارم که گذشته از خاص بودن جنس و رنگ آن، به این دلیل که در ایام دفاع از حرم بین رزمندگان اسلام در سوریه دست به دست شده و با آن ذکر گفتهاند برایم بسیار عزیز است. برای اینکه نفسم را بشکنم و ببینم که آیا میتوانم به آیه شریف «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» عمل کنم، آن را هم به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعیاش برای فروش گذاشتم تا هم هدیهای برای نیت خیر مردم باشد و هم مبلغ آن به جبهه مقاومت برسد و کار برکت پیدا کند.
این خبرنگار اظهار میکند: در مجموع مشتریهایی از قزوین، تهران، اصفهان، خوزستان، قم و شهر کپنهاگن در دانمارک تسبیحها را خریداری کردند. مبلغ جمعآوری شده شاید- با وجود تورم موجود- زیاد نباشد، اما نیتهای خالص همه مشارکتکنندگان پشت آن بود و این به پول برکت میدهد و اطمینان دارم انشاءالله اثرات خوبی خواهد داشت.
دخترانم هم به اندازه خودشان در این امر خیر سهیم شدند
خرمنیا میگوید: دخترانم میدانستند که من چقدر به تسبیحهایم علاقه دارم، چون میدیدند که هر بار با چه اشتیاقی جعبه تسبیحها را باز میکردم و آنها را تمیز میکردم. وقتی از این کارم مطلع شدند، برایشان عجیب بود اما وقتی شرایط کودکان لبنان و غزه را برایشان توضیح دادم، مرا در آغوش کشیدند و از این کارم خوشحال شدند که خواستهام به این بچههای مظلوم و آواره کمک کنم. دختر بزرگترم که ۱۲ سال سن دارد، با علاقه کاغذ کادو خرید و تسبیحها را یکی یکی کادو کرد تا به آدرس صاحبان جدیدشان پست کنیم، دختر کوچکم هم که هشت سال سن دارد، نقاشیهای زیبایی کشید و کنار تسبیحهای کادو شده قرار داد تا به این طریق از ظرفیت و توان خود برای همدردی با کودکان مظلوم و آواره لبنان و غزه استفاده کند و این کارها برای من خیلی شیرین و دلچسب بود.
میتوانیم با قلم و روایتگری میدانی، بجنگیم
وقتی از این خبرنگار در رابطه با هدفش از این کار میپرسم، بیان میکند: مردم مظلوم لبنان و غزه در وضعیت سختی هستند. شیطانیترین موجودات عالم هستی به جنگ آنها رفتهاند و تمام قدرتهای دنیا در ظلمی آشکار به این ابلیس مجسم در نسلکشی کمک میکنند. غذا، آب و ابتداییترین امکانات زندگی در حصاری که جنگ و اقدامات تحریمی آمریکا و اروپا ایجاد کردهاند از بین رفته و صدها هزار نفر آواره شدهاند و این مردم مظلوم هر چه داشتهاند را از دست دادهاند بنابراین تکلیف و وظیفه ماست تا جایی که ممکن است با هر حمایتی از رنج و آلام این مردم مظلوم کم کنیم و به رزمندگان اسلام برای جهاد با شیطان پلید صهیونیستی مدد برسانیم. هر چقدر در این زمینه کمک کنیم باز هم نمیتواند شرایط آوارگان در لبنان و غزه را عادی کند.
وی در پایان از آرزویش که شهادت است میگوید و اظهار میکند: آرزویم این است بتوانم به لبنان بروم و روایتگر مجاهدت رزمندگان اسلام و مظلومیت مردم جنگزده جنوب لبنان باشم، زیرا معتقدم اینگونه راه پدر شهیدم را ادامه دادهام و در قیامت نزد او سرافکنده نیستم که چرا آنچه در وسعام بود را انجام ندادم. من نظامی نیستم که بگویم میتوانم بجنگم، اما میتوانم با قلم و روایتگری میدانی بجنگم، در نهایت نیز آرزویم این است که مانند خبرنگار شهید «رهبر» به شهادت برسم.
انتهای پیام
نظرات