این کتاب با ترجمه صالحی حسینی و شامل یادداشت مترجم، مقدمه آذر نفیسی، دیباچه ایلمر مود، داستان حاجی مراد و موخره به قلم هارولد بلوم با ترجمه پویان رفویی است.
به گزارش ایسنا، تالستوی «حاجی مراد» را در بین سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۴ نوشت و ۲ سال بعد از مرگ نویسنده یعنی در سال ۱۹۱۲ به چاپ رسید. این کتاب آخرین اثر تولستوی است و قهرمان قصه «حاجی مراد» نام دارد؛ شخصیتی واقعی که تالستوی در ارتش تزار با او آشنا میشود.
نویسنده خاطراتی از دوران جوانیاش در قفقاز و در میان مردم جنگجو و عصیانگر آنجا نقل کرده است. «حاجی مراد» رییس قبیلهای کوهستانی است. چون از رییس دیگری به نام اسماعیل که پدرش را کشته و خانوادهاش را به اسارت گرفته کینهای در دل دارد به روسها میپیوندد تا با دشمن مشترک بجنگد. ولی روسها به این متحد جدید اعتمادی ندارند و به جهت اطمینان از اینکه او گردنکشی نخواهد کرد او و هوادارانش را به پاسگاههای مرزی میفرستند. «حاجی مراد» بالاخره تصمیم میگیرد که رأسا با اسماعیل بجنگد و از اردوی روس فرار میکند. پس از اندک زمانی قزاقها به او میرسند و او و همراهانش پس از مقاومت قهرمانانهای کشته میشوند.
تالستوی چون شاهد بسیاری از وقایع منتهی به مرگ «حاجی مراد» بوده است این داستان را با دقت و صحت تمام بیان کرد تا برای نسلهای آینده وحشت و نابودی ذاتی جنگ را حفظ کند. این اثر از جهات بسیاری به آثار اولیه تالستوی شبیه است ولی از جهت استادی بیشتر در توصیف و تجزیه خلقیات بر آنها برتری دارد. تالستوی در قسمت مرکزی و اصلی اثر به نظریات سیاسی خود میدان میدهد و تصویر یک جانبه از تزار نیکلای اول رسم میکند و فضایل او را، که در نظر این نویسنده بزرگ آنارشیست چیز جر رذیلت یا سبکسری نیست نشان میدهد.
در بخشی از ترجمه صالح حسینی آماده است:
«بلبلانی که به وقت شلیک گلوله دم فروبسته بودند حالا بار دیگر نغمهسرایی آغاز کردند، نخست یکی از نزدیک، آنگاه آنهای دیگر از دور... از همین مرگ بود که خار لگدشده در میانه مزرعه شخمخورده یادآورم شد
داستان بلند «حاجی مراد» پیشتر نیز به قلم مترجمانی چون همایون صنعتیزاده، مهدی حسننژاد، عبدالله بهرامی و مینا ساداتمصطفوی در سالهای دور و نزدیک ترجمه و منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات