به گزارش ایسنا، آرمان ملی نوشت: نفری دو نخ سیگار میکشند. بعد دوباره شال و کلاه کرده و راهی خانه میشوند. این نسل هیچ باکی از چشم غرههای پدر و فریادهای مادر ندارد. دوست دارم، دلم میخواد؛ این جملهها را اگر دور و اطرافتان نوجوان و جوانی دهه هشتادی داشته باشید، بارها خواهید شنید. جوانانی که دم را غنیمت میشمارند. نه دغدغه آینده را دارند و نه چشم انتظار فردا هستند. مصرف سیگار و قلیان طبق آمارها در میان این نسل، روبه افزایش است. هرچند برای خودشان مساله خاصی نیست و وقتی با آنها گفتوگو میکنی، میگویند، شما که نکشیدی چی شد؟
دکتر علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت با بیان اینکه سالانه حدود ۵۰ هزار نفر در ایران به دلیل مصرف سیگار جان خود را از دست میدهند، گفت: در سال ۱۴۰۰، مصرف دخانیات در مردان ۳ درصد و در زنان ۱۱ درصد افزایش یافته است.
علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، با بیان اینکه سالانه ۵۰ هزارنفر در ایران به دلیل مصرف سیگار جان خود را از دست میدهند، از افزایش ۳درصدی مصرف دخانیات در مردان و نیز افزایش ۱۱درصدی آن در زنان، در سال ۱۴۰۰ خبرداد. اما مصرف کنندهها توجهی به تبلیغات منفی و مضر آن ندارند. به ویژه این مساله در نسل جوانتر دیده میشود، که اهمیت چندانی به سلامتی خود نمیدهند. این درحالی است که مصرف قلیان هم به بیش از ۵۰درصد افزایش یافته است. محمدرضا مسجدی، دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران هم از افزایش ۱۳۳ درصدی مصرف قلیان در دختران ۱۴ تا ۱۵ ساله خبرداد. هرچند این مساله را میتوان از تعداد روبه افزایش قهوهخانهها در سالهای اخیر فهمید. بهگونهای که حتی در مراکز تفریحی و بوستانها هم برخی از افراد یک قلیان به دست دارند و در فضای آزاد هم دود میکنند. اما در این میان عدهای از جوانان پای ثابت قهوهخانهها هستند.
در اغلب کشورهای دنیا، با افزایش بهای سیگار و دخانیات سعی در کاهش اثرات آن دارند، اما در ایران متاسفانه بسیاری از نوجوانها را در کوچه و خیابان میبینی که به سادگی میتوانند از فروشگاههای مختلف هر نوع سیگاری را که میخواهند، دریافت کنند.
بیانگیزه بودن جوانان
ناصر جعفرزاده، کارشناس ارشد جامعه شناسی، درباره افزایش مصرف دخانیات به ویژه در جوانان به «آرمان ملی» گفت: این مسالهای چند بعدی است. ما باید یک نگاه منظومهای و کلان داشته باشیم. از نگاه جامعه شناسی اگر بخواهیم به این مساله نگاه کنیم، باید ببینیم که به صورت کلی جامعه ما در چه شرایطی است. نسل جدید به عملکرد نسلهای قبلی نگاه میکند. وقتی میبیند که نسل قبلی خود، با همه تلاش و کوششی که کرد... پدران اینها احتمالا دهه شصتی هستند که به سختکوشی معروف هستند، وقتی فرزندانشان میبینند که آنها با این همه تلاش به نتیجهای نرسیدند، انگیزه تلاش و کوشش از آنها گرفته میشود. به نوعی اینها خالی از محتوا میشوند. چون شما وقتی انگیزهای برای تلاش نداشته باشید و ببینید که هرچه تلاش میکنی به جایی نمیرسی، قاعدتا دیگر انگیزهای برایت باقی نمیماند. وقتی که انگیزهای نباشد و فردای روشنی تصور نکنی، شاید بشود نسل جدید را درک کرد که چرا از والدینشان پیروی نمیکنند و به چه دلیلی به آن سمت و سوهای خاصی نگاه میکنند که از نگاه نسل قبل اصلا منطقی نیست. نه اینکه فردا را ببینند و سعی کنند که از همان شرایط خاص به هر نحوی که در توان دارند، لذت ببرند. یعنی نسل جدید به نوعی لذت جویی رسیده است. بچههای این نسل همیشه این سوال را مطرح میکنند که شما این همه تلاش کردید به کجا رسیدید؟ پس اجازه دهید من دنبال چیزی که خودم میخواهم باشم. دنبال چیزی که شما میخواهید نمیروم. البته مطالعات و تجربههای متعدد نشان داده که اگر ناامیدی غلبه داشته باشد این احتمال که جوانان به سمت چنین آسیبهایی بروند بیشتر میشود. ما به اینها آسیب میگوییم، وگرنه اگر با این جوانها صحبت کنید، میگویند زندگی همین است.
از افراط دهه ۶۰ تاتفریط دهه۸۰
او درباره آینده این نسل گفت: قطعا با مشکل مواجه خواهند شد. یکی از مشکلات این نسل، عدم مسئولیت پذیری است. شما وقتی مسئولیت پذیر نیستید، مثلا چند سال دیگر بخواهید شاغل شوید، بخواهید تشکیل خانواده بدهید، قطعا با مشکل مواجه خواهید شد و این مسالهای است که قبل از اینها باید برای آن چارهای اندیشیده میشد، برایش برنامهریزی میشد. متاسفانه اغلب مسئولان توجه چندان دقیقی به این مساله نداشتهاند. ما در بخشی از مشاغل با کمبود نیرو مواجه هستیم و این جوانان هم به سادگی هر شغلی را قبول نمیکنند. درحالی که نسلهای قبلی که ما بودیم، مشتاق کار کردن بودیم. جوانان امروز تمایلی به کار کردن نشان نمیدهند. چرا؟ میگویند که ما ۳۰ روز در ماه کارکنیم، از ۶ صبح تا ۸ شب برای ۱۵ میلیون و آن هم تازه اگر این مقدار را پرداخت کنند... من نمیروم. نگاه نسل جدید با ما و دهههای قبل متفاوت است. میگویند من برای این عدد از تفریح خودم نمیگذرم. این میشود که میبینیم، درصد بالایی از آنها وقت گذرانی میکنند.
اما مساله دیگری که در این میان مطرح است، احترامی بود که در نسلهای دهه شصت و پنجاه به بزرگترها گذاشته میشد. این نسل توجه زیادی به این مساله ندارد. در همین راستا جعفرزاده افزود: بخش زیادی از این مساله به تغییرات نسلی باز میگردد که لاجرم اتفاق میافتد. همان طور که زمان ما میگفتند، مثلا پایت را جلوی پدر و مادر دراز نکن، در نسل جدید این مسائل نیست و خیلی مسائل متفاوت شده است. حساسیتها هم از سمت والدین نسبت به خیلی از موضوعات کمتر شده است. شاید به نوعی آن افراطی که در دهههای ۵۰ و ۶۰ وجود داشت، در این نسل خودش را به صورت یک تفریط نشان میدهد. سختگیریهایی که در مدارس و در خانوادهها وجود داشت، آن نسلی که آن سختیها را کشیدند و افراطها را دیدند، وقتی خودشان پدر و مادر شدند، شاید اینجا میتوان گفت به نوعی از آن طرف بام افتادهاند. کنترلهای لازمی که باید در خانواده باشد، آن نظارتها به عنوان پدر به عنوان مادر، شاید مقداری دست کم گرفته شده است.
هنوز دهه شصتیها جرات نمیکنند مقابل پدر مادر خود سیگار روشن کنند، درحالی که دهههای بعدی، با آرامش خیال، حتی برخی در کنار والدین خود سیگار میکشند و یا قلیان، هراسی از بیماری و آیندهای نیامده هم ندارند. شاید باید سالها پیش از این برنامهای جامع، برای کاهش مصرف دخانیات در نظر گرفته میشد. این درحالی است که در برخی از سریالهای شبکههای خانگی هم شخصیتها به سادگی سیگار پشت سیگار دود میکنند.
انتهای پیام
نظرات