«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا، یکی از مشاهیر بنام یزد در عصر حاضر را «مهدی آذر خرّمشاهی» مشهور به «آذر یزدی» خواند و گفت: او در ۲۷ اسفند ۱۳۰۰ هجری شمسی در محلّه زرتشتینشین خُرّمشاه یزد به دنیا آمد؛ پدرش علیاکبر فرزند حسن و جدّش رشید خرّمشاهی از نومسلمانان آن برزن بود و از این رو تا مدتها خانوادهاش را «جدیدی» (جدیدُالاسلام) میگفتند.
وی ادامه داد: مهدی پنجساله بود که قرآن و بعدها دعا و دیوان حافظ را نزد مادربزرگش که مکتبدار بود، فرا گرفت و به دلیل مخالفت پدرش که سخت مذهبی و پایبند به اعتقادات خود و بر این باور بود که «مدرسه، آدم را فاسد میکند و میباید به فکر آخرت بود»، هیچگاه تا پایان عمر راهی مدرسه نشد و پیوسته این آرزو را بیان میکرد.
مسرت خاطرنشان کرد: مهدی به دلیل تنگدستی خانواده از همان کودکی در کنار پدر به کار کشاورزی و باغبانی پرداخت و هیچگاه لذّت کودکی را درنیافت ولی به دلیل علاقه زیاد خود، خواندن و نوشتن را نزد پدرش و سپس خودش آموخت و پس ازآن که نوشتن را آموخت، او را به مکتبخانهی آقا سید ابوالقاسم فرستادند تا خوشنویسی را بیاموزد.
وی خاطرنشان کرد: البته آذر یزدی در سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی چند صباحی قبل از طلوع آفتاب در مدرسه خان یزد نزد شیخ علیبمانِ مکبّر به آموختن زبان و ادبیّات عربی پرداخت ولی پس از ۱.۵ سال، مدرسه را به دلیل دوری راه و دشواری رفت و آمد و کارهای کشاورزی و بنّایی رها کرد.
وی به فعالیت آذر از سال ۱۳۱۹ در «کتابفروشی یزد» که دومین کتابفروشی در یزد بود، اشاره و اظهار کرد: آنجا بود که او با آثار مهم فرهنگ، زبان و ادب فارسی و نیز بزرگان فرهنگ و ادب یزد مانند دکتر «محمود افشار»، دکتر «محمّدعلی اسلامی ندوشن»، دکتر «فرهاد آبادانی»، «حسین مکّی»، «عبدالحسین آیتی یزدی»، آیتالله شیخ «محمود فرساد» و دیگر ادبا و فرهیختگان یزدی آشنا شد.
این محقق و نویسنده یزدی خاطرنشان کرد: آذر یزدی آنجا را پاتوقی برای دیدار با اهلقلم یزد کرد و به دنبال آشنایی با برخی نشریات آن دوران مانند توفیق، شیرکوه یزد و چند نشریه تهران مانند گلهای رنگارنگ و اطلاعات هفتگی، با آنها همکاری و اشعار و آثارش را در آن نشریات چاپ کرد.
وی به عزیمت آذر به تهران در سال ۱۳۲۲ یا ۱۳۲۱ شمسی برای آشنایی با کتابفروشیهای بزرگ و اهل علم و ادب و محیطی بزرگتر اشاره و عنوان کرد: او هر چند نخست به کار بنّایی پرداخت ولی به واسطه دوستی پیشین در یزد با حسین مکّی، در چاپخانۀ محمّدعلی علمی در خیابان ناصرخسرو مشغول به کار شد و در این سالها دو شماره نشریهی «مجموعه راهنمای کتاب» را برای بنگاه علمی کار کرد.
مسرت از آذر یزدی به عنوان کتابشناس و از نخستین پایهگذاران نقد کتاب به شیوه امروزی در ایران یاد کرد و گفت: او با چاپ مجموعۀ راهنمای کتاب، نخستین گامها را درراه نقد کتاب برداشت؛ آن هم به هنگامیکه هیچ نشریه خاص کتابداری و کتابشناسی و نقد کتاب نبود.
وی با بیان این که نخستین کتابی که به نام آذر چاپ شد، «خودآموز عکّاسی» در سال ۱۳۳۳ شمسی بوده است، افزود: آذر هنگامیکه مشغول مطالعۀ قصهای از کتاب «انوار سهیلی» بود، چون کمبود کتابهای ویژه برای کودکان و نوجوانان را حس کرد، با شناخت و تیزبینی ذاتی خود اقدام به گردآوری و بازنویسی داستانهای زیبا و آموزنده از متون کهن ادب فارسی کرد و در سال ۱۳۳۶، نخستین دفتر کتاب خود را با الهام از همان کتاب با نام «قصّههای برگزیده از کلیله و دمنه» در دسترس کودکان گذاشت تا انتقام بیکتابی دوران کودکی خود را گرفته باشد.
به گفته نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ»، استقبالی که از این کتاب از سوی نویسندگان و منتقدان شد، آذر یزدی را بر آن داشت که دفترهای دیگر این سلسله را با عنوان صمیمی «قصّههای خوب برای بچّه های خوب»، از میان متون کهنی چون مرزباننامه، سندباد نامه، کلیلهودمنه، قابوسنامه، گلستان، مثنوی و آثار عطّار نیشابوری گردآوری و چاپ کند که تا سال ۱۳۶۳، هشت دفتر آن چاپ شد.
وی با بیان این که مجموعه مذکور اکنون به چاپ شصت و پنجم خود رسیده است، عنوان کرد: این مجموعه که چندین نسل از آن بهرهور شدهاند، بهرغم فراوانی کتابهای کودکان، هنوز هم در صدر کتابهای پرفروش کودکان و نوجوانان ایران قرار دارد.
مسرت یادآور شد: آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش دفتر سوم کتاب نامبرده با نام «قصّههای سندباد نامه و قابوسنامه» از سوی یونسکو به دریافت جایزه نائل آمد و در نوروز ۱۳۴۷ نیز مجموعه کتابهای او برندۀ جایزه سلطنتی کتاب سال شد. همچنین سه کتاب او با نامهای «قصّههای مثنوی»، «قصّههای قرآن» و «بچۀ آدم» از سوی شورای کتاب کودک در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶، کتاب ویژۀ سال شناخته شد.
وی همچنین گفت: آذر یزدی در سال ۱۳۷۸ به سبب نگارش داستانهای قرآنی و دینی، عنوان «خادم قرآن» را گرفت و تاکنون نیز چندین مجموعۀ پویانمایی بر پایه «قصّههای خوب» تهیّه و از سیمای ایران پخش شده است.
این پژوهشگر یزدی، دلیل موفقیت آثار آذر یزدی را به گفته خودش اخلاص او و این که هیچگاه در پی شهرت و پول نبوده است، بیان کرد و افزود: آذر بزرگترین لذّت زندگی خود را مطالعۀ کتاب برمیشمرد و پیوسته میگفت: «ترسم از این است که عمرم به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشم.»
مسرت به گردآوری، بازنویسی و چاپ دوره ۱۰ جلدی کتاب «قصّههای تازه از کتابهای کهن» توسط آذر از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۱ اشاره و عنوان کرد: برخی از نویسندگان او را «پدر» و برخی «پیشگام» و «بنیانگذار» ادبیّات کودکان ایران میدانند.
وی نقش آذر یزدی در توجه جدی اهل قلم به ادبیات گروه سنی کودک و نوجوان را انکارناپذیر خواند و تصریح کرد: آذر نه تنها این گروه سنی، بلکه بسیاری از بزرگان ادب فارسی را با داشتههای ادبیّات کهن فارسی آشنا کرد و به عبارتی او پلی بین ادبیّات امروز و کلاسیک ایجاد کرد.
مسرت در ادامه واپسین کتاب آذر و ازجمله کتابهای ماندگار او را تصحیح «مثنوی معنوی مولوی» بر پایۀ تصحیح رینولد نیکلسون خواند و گفت: او با رفع نادرستیهای متن، با تدوین دیباچه، سالشمار زندگی، کتابشناسی مولوی، کشف الابیات، واژهنامه و فهرستهای زیاد و کارگشایی را بر این کتاب افزود.
وی بیان کرد: آذر برای گذران زندگی و به هنگام بیکاری، گهگاه برای ناشران گوناگون با نام مستعار یا به نام دیگران، کتابهایی را نگارش و تدوین میکرد که مشهورترین آن، کتاب تذکرۀ شعرای معاصر است. چند وقتی هم در سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ مغازۀ عکّاسی با نام یادگار و در سال ۱۳۴۰ عکاسی طاووس و دو بار هم کتابفروشی به نام آتشکده و بنگاه مطبوعاتی آذر دایر و چند کتاب هم چاپ کرد که ورشکست شد و باز به بنگاههای انتشاراتی برگشت.
وی خاطرنشان کرد: آذر همزمان با نگارش کتاب، برخی اشعارش را به نشریاتی مانند آشفته (با نام مستعار: م.الف. مفرد و تماشاچی)، گلهای رنگارنگ، کاریکاتور، راهنمای کتاب، نور دانش، علمی، اطلاعات، اطلاعات هفتگی، مردم، ندای یزد، ریاح، جهان کتاب و کتابهای تذکرۀ سخنوران یزد، تذکرۀ شعرای معاصر و یادنامۀ دکتر محمود افشار (ج ۲) و از حوالی دیروز میداد امّا هیچگاه دیوان اشعارش را چاپ نکرد.
به گفته این نویسنده برجسته استان، البته اشعار او به غیر از نشریات نامبرده، در سه کتاب منظومش با نامهای «شعر قند و عسل یا حکایت پشه و زنبورعسل و گاو»، «مثنوی بچه خوب» و «هشت بهشت» چاپ شده است.
وی ادامه داد: آثار آذر، تاکنون به زبانهای آلمانی، اردو، ارمنی، اسپانیایی، انگلیسی، پشتو، ترکی استانبولی، روسی، چینی، ژاپنی، عربی، فرانسوی و چندین زبان دیگر ترجمه شده است.
وی با اشاره به این که آذر با این که ناچار شد چندین بار کتابخانه شخصیاش را بفروشد امّا باز در سالهای پایانی عمر، کتابخانه بزرگ خود را به کتابخانه آذر یزدی در یزد بخشید، گفت: آذر یزدی هیچگاه ازدواج نکرد و کار دولتی نداشت و همیشه با تلخی و دشواری زندگی کرد.
مسرت اظهار کرد: او پس از حدود ۵۰ سال زندگی و خانهبهدوشی در تهران، در پاییز ۱۳۷۳ از سویی به دلیل نداشتن پول اجاره خانه و از سویی به دعوت مدیران فرهنگی استان یزد، به یزد آمد و تا یک سال مانده به پایان عمرش در همان خانه پدری خود در خرمشاه زندگی کرد و در این سالها با نشریاتی مانند ریاح یزد، خاتم یزد، هستی، اطلاعات و جهان کتاب همکاری داشت.
وی افزود: آذر در سال ۱۳۸۸ به کرج رفت و در خانۀ پسرخواندهاش محمّد صبوری، ساکن شد. او قصد داشت در سالهای پایانی عمر، یادبودههای خود را بنویسید اما روزگار، امانش نداد و در پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان آتیۀ تهران درگذشت.
وی ادامه داد: پیکرش را به یزد آوردند و پس از تشییع جنازهای با شکوه و چند کیلومتری در گورستان کهنۀ(حسینیۀ بزرگ) خرّمشاه، به خاک سپردند.
مسرت در پایان نیز متذکر شد: در سال ۱۳۹۲ به پیشنهاد «اسدالله شکرانه» مدیر پیشین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان یزد و موافقت شورای فرهنگ عمومی کشور، روز ۱۸ تیر به نام «روز ملّی ادبیّات کودکان و نوجوانان» از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و وارد تقویم ملّی ایران شد.
انتهای پیام
نظرات