در سلسله مطالب ارائه شده بنا داریم نگاهی تحلیلی به علل و پیامدهای شکلگیری حاشیهنشینی، معضلات و چالشهای ناشی از آن و واکاوی مسائل مرتبط به حاشیه شهر با تمرکز بر حاشیه شهر مشهد بپردازیم؛ در اولین گام به حاشیهنشینی از منظر تاریخی و علل شکلگیری حاشیهنشینی پرداخته شده است.
حاشیهنشینی قدمتی به تاریخ مدنیت بشر دارد
علی اکبر عنابستانی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در همین زمینه در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: به لحاظ موضوعی حاشیهنشینی قدمتی به تاریخ مدنیت بشر دارد. پس از تشکیل ساختار شهری، حاشیه و حاشیهنشینی در اطراف شهر به وجود آمد.
وی افزود: افراد کمتوان و کم بضاعت مجبور به سکنیگزینی در مناطق پیرامونی شهرها و سکونتگاههایی با پایداری بسیار ضعیفتر نسبت به طبقات برخوردار شهری شدند. در کشور ایران چالش حاشیهنشینی از نیمه قرن چهاردهم ظهور بیشتری پیدا میکند و پیش از قرن چهارده، حاشیهنشینی با سبک و سیاق متفاوتی وجود داشت.
انقلاب صنعتی در کشورهای اروپایی زمینهساز حاشیهنشینی
این استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی با تاکید بر اینکه در کشورهای اروپایی حاشیهنشینی پس از انقلاب صنعتی اول و ورود ماشین به زندگی مردم بهوجود آمد، بیان کرد: در واقع پیش از ورود ماشینآلات به جریان زندگی، بخش عمدهی وظایف برعهده نیروی انسانی و مکمل آن نیروی حیوانی بود. با حضور ماشین در عرصه فعالیتهای زندگی، به تدریج انسانها در این شرایط بیکار و ناچار به تغییر مکان میشدند. حجم عظیمی از انتقال جمعیتی در قرن هجده و به ویژه قرن نوزده در اروپا رخ داد و شهرها با مهاجرت تودهوار روستاییها مواجه شدند.
عنابستانی ادامه داد: افراد روستایی به علت جایگزینی ماشینآلات، بیکار و برای فرصت شغلی جدید به شهرها مهاجرت کرده و در این زمان بهترین مقصد شهرهایی بودند که در آنها کارخانهجات مختلف احداث و ساختوسازهای شهری رونق گرفته بود. سرعت و حجم ورود این مهاجرین به شهرها، به نحوی بود که شهرهای اروپایی توان هضم این جمعیت را نداشتند و به تدریج هستههای حاشیه در پیرامون شهرها بهوجود آمد.
جریان حاشیهنشینی در ایران متفاوت از کشورهای اروپایی
عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: مسبب حاشیهنشینی در ایران متفاوت از کشورهای اروپایی است. در کشور ما موضوع حاشیهنشینی در نیمه دوم قرن بیستم یا اوسط قرن چهارده هجری خورشیدی بیشتر از پیش و متفاوت از گذشته رخ داد.
وی خاطرنشان کرد: با ورود برخی از زیرساختهای صنعتیسازی در دوره حکومت پهلوی اول، کشور وارد دوره ایران مدرن شد اما با وقوع جنگ جهانی اول و سقوط پهلوی اول، این جریان مدرنیته متوقف و پس از این اتفاقات، وقفهای در این جریان تا دهه ۱۳۳۰ به وجود آمد.
اصلاحات اراضی باعث جابهجایی مکانی بسیاری از روستاییان
عنابستانی با اشاره به اینکه در ایران، صنعتی شدن باعث جابهجایی جمعیت و شکلگیری حاشیه در شهرها نشد، گفت: علت دیگری در مسیر مهاجرت به حاشیهی شهرها نقشآفرینی کرده است که در این راستا دو علت اصلی را بررسی میکنیم.
این استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی بیان کرد: اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲ به وقوع پیوست و تحت یکی از بندهای انقلاب سفید شاه و ملت، توسط حکومت پهلوی دوم طرح اصلاحات اراضی اجرا شد.
عنابستانی گفت: پیامد اجرایی اصلاحات ارضی در کشور این است که مالکیت اراضی در روستاها از بزرگان، مالکین و اربابان به رعایا، زیردستان و توده روستاییان داده شود.
وی افزود: در این اصلاحات اتفاقات مختلفی رخ داد. عدهای از روستاییان با زمینی که به آنها میرسد، امورات معاش خود را می گذرانند اما از طرفی عدهای زمینهای خود را از دست داده و امورات معیشتی آنها به خطر میافتد که بسته به تمکن مالی، برخی افراد زمینهای خود را دوباره میخریدند و افرادی از روستاییان زمین خود را فروخته و وارد شهرها میشوند. توده سوم روستاییانی بودند که زمین زراعی نداشته و کارگران خوشنشین بودند که پس از این تحولات ارضی، بیکار شده و ناچار به مهاجرت شدند. درواقع بیش از نیمی از جمعیت روستایی کشور طی این اقدامات، چارهای جز جابهجایی به شهرها پیدا نمیکنند.
عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه مقصد عمده مهاجرت در آن مقطع، کلانشهرها بودند، تصریح کرد: این شهرها مظهر مدرنیزاسیون و تحولات ایران نوین هستند و پایتخت کشور به عنوان اولین شهر مدرنیته در بین مهاجرین شناخته شده است.
عنابستانی با تاکید بر اینکه حاشیهنشینی در جنوب شهر تهران در دهه ۱۳۴۰ نمود عینی پیدا میکند، افزود: در این دهه حکومت بهیکباره با توده عظیمی از جمعیت مهاجر مواجه میشود.
وی اظهار کرد: به تدریج با تدابیری که حکومت انجام میدهد و تحولات پس از انقلاب اسلامی، حاشیهنشینی در داخل محدوده شهر تهران تا حدودی کنترل شد. روند جابهجایی جمعیت و شکلگیری حاشیهنشینی از داخل محدوده شهری تهران به مناطق پیرامونی کشیده و در مناطق پیرامونی، شهرهایی مانند ورامین، شهریار و کرج به مرور زمان جمعیت جذب کردند.
این استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی بیان کرد: افراد مهاجر براساس تمکن مالی در مناطق مختلف ساکن شده و این روند تا به امروز در این مناطق ادامه پیدا میکند. امروزه در اطراف پایتخت شاهد شهرهای جدید با جمعیتهای چند صدهزار نفر هستیم. شهرهایی مانند گلستان، فردوسی، اقدسیه و صالحیه تا قبل از سال ۱۳۷۵ وجود نداشته و با این روند تبدیل به شهر شدند.
وی ادامه داد: در تهران با تدابیر اتخاذی، رشد و توسعه حاشیهنشینی در مناطق داخل شهری کنترل و مدیریت شد؛ بهطوری که این جمعیت سر ریز به شهرهای پیرامونی و همجوار کشیده و شهرهای جدیدی در این راستا بهوجود آمد.
درآمدهای نفتی جاذبهای برای مهاجرت روستاییان
عنابستانی با بیان اینکه پدیده دیگری که پس از اصلاحات ارضی در شکلگیری و تداوم حاشیه نشینی در شهرها نقش دارد و به عنوان یک موضوع حیاتی در حاشیهنشینی موثر است، ساختار اقتصادی کشور ما است، افزود: در کشورهای اروپایی پس از انقلاب صنعتی، رفته رفته صنعت جایگزین کشاورزی شد و صنایع نقش کلیدی را در محور تولید بهعهده گرفتند. دولتها از مالیات ساخت کارخانهها، امورات خود را میگذراندند. در کشور ایران در طی جنگ جهانی اول، فرصتی برای رشد صنعت اتفاق نیفتاد. در نیمه دوم دهه ۱۳۴۰، به یکباره درآمدهای نفتی کشور رقمی بین ۱۵ تا ۲۰ برابر گزارش میشود که یک جهش درآمدی به صورت ناگهانی در ایران اتفاق افتاد.
وی افزود: درآمدهای حکومت وقت از صنعت و کشاورزی به سمت درآمدهای نفتی سوق پیدا کرد. این درآمدها باعث پیشرفت شهرها و تغییر الگو مصرف افراد شبهبرخوردار شد و این تغییرات جاذبه بیشتری برای مهاجرت روستاییان به شهرها بهوجود آورد.
عنابستانی گفت: حضور نفت در ساختار اقتصادی کشور باعث به وجود آمدن اقتصاد رانتیه یعنی رانت نفتی میشود که افراد تلاش میکنند که خود را به سرچشمههای درآمدهای نفتی نزدیک کنند. درآمدهای نفتی بیشتر در شهرهای بزرگ هزینه میشدند و تمام افراد میکوشیدند که خود را به این درآمدها و امکانات نزدیک کنند تا سهم بیشتری از این درآمدها نسیب آنها شود.
خشکسالی و تغییرات اقلیمی مانع زندگی و راهگشای مهاجرت
این استاد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی با تاکید بر اینکه ساختار اقتصادی روستاها بعد از اصلاحات ارضی به شدت متزلزل و ناپایدار شد، بیان کرد: از طرفی حضور نفت در اقتصاد کشور و تکیه دولتها از دهه ۴۰ به بعد به شرکتهای نفتی، سبب شد که جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد کلان مورد توجه قرار نگیرد. به دلیل عدم توجه طولانی مدت به بخش کشاورزی و عدم توانمندی اقتصادی روستاییان، این قشر متحمل آسیبپذیری بیشتری نسبت به گذشته شد، همچنین این آسیبها به دنبال مخاطراتی مانند خشکسالیهای طولانی مدت، بیش از پیش زندگی را برای کشاورزان، باغداران و دامداران روستانشین سخت کرد.
عنابستانی گقت: مشهد در نیمه شرقی کشور برای روستاییان بهترین مکان مهاجرت به لحاظ هزینهای و انجام فعالیتهای غیر تخصصی و خدماتی شهری است؛ زیرا مشهد سالانه پذیرای بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون زائر بوده که فرصتهای بی بدیلی را برای کسب شغلهای خدماتی بهوجود میآورد.
حاشیهنشینی در مشهد متفاوت با سایر شهرها
وی افزود: درخصوص شهر مشهد تفاوتهای عمدهای با سایر شهرها از جمله تهران وجود دارد. در مشهد، جمعیت مهاجر عمدتا از نیمه شرقی به سمت مشهد کوچ میکردند. این مهاجرین، پیرامون و در لبههای محدوده شهری و همچنین در پیرامون سکونتگاههای روستایی که از گذشته در حاشیه شهر مشهد وجود داشت، ساکن شدند. حاشیههای روستایی متورم شدند و پدیده خزش معکوس از روستاها به سمت شهر مشهد اتفاق افتاد. روستاها توسعه پیدا کرده و خود را به لبه شهری رساندند.
عضو هئیت علمی دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: براساس سیاست مدیریت شهری که در مشهد وجود داشت، به تدریج تعدادی از این روستاها به محدوده شهری ملحق شدند. برآورد میشود از سال ۱۳۳۰ تا به الان بالغ بر ۳۰ سکونتگاه روستایی وارد محدوده شهری شدهاند.
انتهای پیام
نظرات