اشکان زارعی در این یادداشت، که برای انتشار در اختیار ایسنا گذاشته، با پژوهش و استناد به منابع، برخی اکتشافات مهم پزشکی را به علی بن عباس مجوسی اهوازی نسبت داده و خواهان توجه بیشتر به این شخصیت علمی شده است. زارعی می نویسد:
او (علی بن عباس مجوسی اهوازی) نخستین پزشک مسلمانی است که اروپاییها کتابش را به زبان لاتین برگردانده نزدیک به ۵۰۰ سال در دانشگاههای خود آموزش میدادند.
وی که در اروپا به نام Haly Abbas یا Ali Abbas شناخته شده است زودتر از ویلیام هاروی، دانشمند انگلیسی، از جایگاه کارساز گردش خون در مویرگها سخن گفته و پیش از دیگران به شبکه مویرگی میان سرخرگها و سیاهرگها پیبرد.
به باور برخی از کارشناسان این دانشمند ایرانی را باید بنیانگذار «پزشکی پوست» یا «درماتولوژی» نامید زیرا در روزگار خود بیماریهایی چون اگزما، کچلی، جذام، آبله، سرخک، برافرختگیهای پوستی (درماتیت)، شپش بدن و... را واکاوی و درمان نمود.
بیگمان امروزه بیشتر ایرانیان علی بن عباس مجوسی اهوازی را نمیشناسند؛ کسی که پس از رازی و پیش از پورسینا میزیستهاست. جرج آلفرد سارتن، نویسنده کتاب «مقدمهای بر تاریح علم»، او را یکی از سه پزشک نامدار و بزرگ خاور (شرق) دانسته است.
به گواه رویدادنگاران علی پسر عباس در نیمه نخست سده چهارم هجری در خوزستان چشم به جهان گشود. از آنجا که پدر بزرگ و نیاکانش زرتشتی بودند به او فرنام (لقب) مجوسی دادهاند. درباره زادگاه وی اگرچه نگرش یکسانی نیست و منابع از ارجان و اهواز نام میبرند اما بیشتر رخدادنگاران و گزارشهای تاریخی اهواز را در این زمینه برجستهتر میدانند زیرا این شهر در آن روزگار پایتخت خوزستان به شمار آمده از توانمندیهای بسیار برخوردار بود و همچنین پیروان ادیان گوناگونی چون زرتشتی، مندایی و مسیحی تا سده شش هجری در آن زندگی میکردند. از سویی به دانشگاه گندیشاپور نیز که در زمینه پزشکی آوازه جهانی داشت نزدیکتر بود.
به گفته ابوالحسن قفطی در کتاب «تاریخ الحکما» علی بن عباس مجوسی اهوازی پزشکی را در شیراز نزد ابو ماهر پارسی که خود در کاردورزی (جراحی) پزشکی نامور و زیردست بود فراگرفت.
برخی ابوماهر را بنیانگذار دانش پزشکی شیراز میدانند که پیرامون کاردورزی (جراحی) و ابزارهای آن برای نخستین بار در جهان اسلام سخن گفت. بیگمان نقش وی را نمیتوان در پیشرفت و توانمندیهای پزشکی علیبن عباس مجوسی اهوازی نادیده گرفت.
از اینرو، علی افزون بر درمان بیماران در بیمارستان عضدی شیراز و بغداد پزشک ویژهی عضدالدوله فناخسرو بزرگترین امیر آلبویه نیز گردید. به همین شوند (دلیل) او کتاب کامل الصناعه الطبیه یا کتاب ملکی یا کناش ملکی را به نام ملک عضدالدوله آلبویه نوشته و به وی پیشکش کرده است.
سیریل الگود در رویه ۱۸۳ کتاب تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی میگوید: «در این زمان بود که علی عباس مجوسی اهوازی به افتخار عضدالدوله کتاب ملکی را تالیف کرد. کتابی که به وسیله یکی از محققان آن زمان روانترین، بهترین و کاملترین دایرهالمعارفی که در علم طب نوشته شده توصیف گردیده است.»
این کتاب را که اروپاییها لیبر ژئوس (Liber Regius) نامیدهاند، در بیست فرگرد (فصل) نگارش یافته که علی مجوسی ۱۰ بخش نخست به نگرشها و دیدگاههای نظری پرداخته و در ۱۰ فرگرد دیگر شیوهها و رویکردهای عملی را در پزشکی واکاوی نموده است.
وی بخش نخست کتاب خود که آن را پندنامه پزشکی نامیده نکات اخلاقی را اینگونه به پزشکان یادآوری میکند: «پزشک باید در درمان بیماران حسن تدبیر و معالجه آنان چه با غذا و چه با دارو بکوشد و منظورش از درمان استفاده و پول پرستی نباشد و بیشتر اجر و ثواب را مد نظر داشته باشد. هیچ گاه داروی خطرناک به بیمار ندهد و وصف آن را نیز به بیمار نکند و مریض را چنین داروها نه دلالت کند و نه از آن سخن راند. از تجویز داروهای سقط کننده جنین پرهیز کند و آنها را به احدی معرفی نکند. پزشک باید پاک، باکیش، خداپرست و نیکوروش باشد و از هر ناپاکی و پلیدی و گناه دوری جوید.»
از اینرو، نظامی عروضی سمرقندی کتاب «ملکی» را به شوند ویژگی ممتاز و برجسته در کنار «ستّه عشرِ جالینوس»، «الحاوی محمد زکریای رازی»، «صد بابِ بوسهل مسیحی»، «قانون بوعلیسینا» و «ذخیره خوارزمشاهی» از بهترین کتابهای پزشکی تا سده پنجم هجری دانسته است.
اروپاییها نیز کتاب مجوسی اهوازی را بسیار ستایش نموده و بارها منتشر نمودهاند. چنانکه در سال ۱۰۸۷ میلادی به دست کنستانتین آفریقایی در سال ۱۱۲۷ از سوی استفان انتاکیهای به زبان لاتین و در سال ۱۹۰۳ ترسایی (میلادی) به فرانسه برگردان شده است.
ادوارد بروان در رویه ۶۹ کتاب طب اسلامی اینگونه از علیبن عباس مجوسی اهوازی یاد میکند: «او یک پزشک کامل، حاذق ایرانالاصل است که به اسم پسر مجوسی معروف شده است. وی نزدیک استاد ایرانی خود به نام ابو ماهر تلمذ و با استقلال نیز تحصیل و کارآموزی کرد. خویشتن را با آثار علمای باستان آشنا ساخت و کتاب مجموعه طبی خود را به نام عضدالدوله فناخسرو تالیف کرد. این اثری است عالی و برجسته و سفینهای مفید که علم و عمل طبی در آن گرده آمده و تا زمان تالیف کتاب قانون بوعلی سینا مورد مراجعه عموم بود».
این پزشک خوزی که در سال ۳۸۴ مهی دیده از جهان فروبست نه تنها در میان ایرانیان که نزد مردم و فرهیختگان خوزستان نیز گمنام مانده است.
جای شوربختی است که از وی با این کارنامه شگرف و درخشان چرا تندیس یا نگارهای در شهر اهواز جانمایی نشده است؟ چرا میدان یا خیابانی به نام او نیست و از همه بدتر چرا تاکنون در گاهشماری فرهنگی استان روزی به نام علی مجوسی اهوازی نامگذاری نگردیده است؟
در حالی که دانشگاه علوم پزشکی اهواز «گندی شاپور» نام دارد آیا نباید نگارهای از این دانشگاه باستانی در شهر اهواز خودنمایی کند؟ به راستی جایگاه شهرداری و شورای شهر در این باره چیست؟
بایسته است سازمان نماسازی و نوسازی شهرداری که این روزها به میراث فرهنگی اهواز کارکردی ستایشآمیز داشته و در این زمینه تلاش میکنند ارجگذاری این پزشک نامدار را نیز از باد نبرند.
آیا مردم خوزستان و اهواز سزاوار آن نیستند که از پیشینه سرافرازانه خود آگاه باشند و به آن ببالند؟
بایسته است دستاندرکاران شهر اهواز و خوزستان از شورای شهر، شهرداری و دانشگاه علومپزشکی گرفته تا آموزش وپرورش، ارشاد اسلامی و اداره کل میراث فرهنگی به خجستگی یکم شهریور و روز ملی پزشک آیینی را در پاسداشت «علی اهوازی» نخستین پزشک بزرگ خوزستانی در سال آینده برگزار کنند.
یارینامه:
تاریخ پزشکی ایران و جهان اسلام٬ محمود نجمآبادی
طب اسلامی، ادوارد براون
تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی٬ سریل الگود
علی ابن عباس اهوازی٬ شهرام جلیلیان
نوشتار:
خوزیان پزشکانی از جندیشاپور٬ فرزانه غفاری و محسن ناصری
انتهای پیام
نظرات