بزرگترین اقدام علامه محمدباقر مجلسی که در صفحه سیاست به نفع تشیع و مکتب آن ختم شد، مبارزه با صوفیان بود. علامه مجلسی در خاندانی رشد و نمو کرد که از نیمه قرن پنجم هجری به تشیع در میان مردم مشهور بودند و بسیاری از افراد این خانواده در قرن دهم و یازدهم از دانشمندان معروف زمان به شمار میآمدند.
علامه مجلسی درس و بحث را در ۴ سالگی نزد پدر آغاز کرد، نبوغ سرشار او به حدی بود که در ۱۴ سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام، ملاصدرا اجازه روایت گرفت و سپس در حضور استادانی مانند علامه حسنعلی شوشتری، امیرمحمد مؤمن استرآبادی، میرزای جزایری، شیخ حر عاملی، ملامحسن استرآبادی، ملافیض کاشانی و... نشست.
وی در اندک زمانی بر دانشهای صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ریاضی، تاریخ و فلسفه، حدیث و رجال، درایه و اصول و فقه و کلام احاطه کامل پیدا کرد و با آنکه در سن جوانی به سر میبرد، چنان در علوم پیشرفت کرد که احدی از علمای زمانش به آن پایه نرسیده بودند. علامه مجلسی در مسیر احیای علوم اهل بیت(ع) راه استادش فیض را در پیش گرفت و با رها کردن علوم عقلی و با استفاده از روایات و احادیث، در اولین قدم، کتب اربعه را به صحنه درس و بحث کشاند.
برخی علامه مجلسی را یک اخباری معتدل میدانند که آرای فقهی خود را ضمن توضیح، تبیین و شرح روایات آورده و از طرفی دیگر برخی معتقدند بهعکس، او اخباری نبوده و تنها تاثیر زیادی از این مکتب پذیرفته است. در دورهای که عقلگرایی در کلام و فقه شیعه در قالب اخباریگری خود را نشان داد، در این فضای فکری و فرهنگی بود که بحارالانوار و کتابهایی از این دست تالیف و تدوین شد.
علامه را همچنین از قایلان به ولایت فقیهان در امور حسبیه به حساب آوردهاند که با اقتدار تمام در عصر خود به اعمال ولایت پرداخت. وی همچنین با تشریح سلسله مراتب الهی ولایت، معتقد بوده است که داشتن ولایت در درجات مختلف، حقوقی را برای اولیا ایجاد میکند از جمله این ولایات، ولایت شاه بر رعیت است.
رعایای پادشاه حق دارند انتظار داشته باشند که شاه با آنان به عدالت و مهر رفتار کند؛ زیرا خداوند آنان را ضعیف و او را قوی کرده است. علامه مجلسی را قهرمان عرصه سیاست میدانند و از مهمترین کارهای او را مبارزه با صوفیان یاد کردهاند. وی در دوایر دولتی و همچنین نظامهای مختلف اداری از قدرت آنان کاست. نکته مهمی که در سیاست علامه مجلسی در دربار به چشم میخورد، این است که در زمان وی هیچ برخوردی میان ایران و همسایگان اهل سنت رخ نداد و به هیچ یک از ولایتهای اهل تسنن ایران از سوی شیعیان تعدی نشد و ایران در کمال آرامش بهسر برد.
تالیفات علامه با توجه به نیاز فرهنگی مردم زمان خود بود که میتوان به آثاری مانند بحارالانوار، مراهالعقول فی شرح الاخبار الرسول (در شرح اصول کافی)، ملاذالاخبار فی شرح التهذیب، شرح اربعین، الوجیزه فیالرجال، الفوائد الطریقه فی شرح الصحیفه السجادیه، رساله الاوزان، المسائل الهندیه، رساله اعتقادات (۷۵۰ سطر است و علامه مجلسی آن را در یک شب نگاشته) و رساله فیالشکوک اشاره کرد.
تالیفهای فارسی علامه مجلسی هم شامل حقالیقین، عینالحیاه، حلیهالمتقین، حیوهالقلوب، مشکوهالانوار، جلاءالعیون، زادالمعارف، تحفهالزائر، مقایسالمصابیح، رساله در شکوک، رساله در اوقات، رساله در جفر، رساله در بهشت و دوزخ، رساله اختیارات ایام، ترجمه عهدنامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر، رساله در آداب نماز و بیش از ۳۰ رساله دیگر در مسائل مختلف و ترجمه دعاها و کتابهایی مختصر در عقاید و احکام است.
علامه مجلسی در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آراء را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن فرشتگان، مادی بودن معراج و معاد جسمانی از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آراء نظر خود را مستند به روایات کرده که نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان فلسفه اسلامی قرار گرفت، برای نمونه علامه طباطبایی با اعتراض بر اندیشههای علامه مجلسی، او را گرفتار تناقض میدانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی میکرد.
با وجود اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلالهای عقلانی و فلسفی پرداخته، اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی میکند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه، با توجه به اشتباهات عقل، استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است، این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل میدانند.
همچنین علامه مانند برخی دیگر از فقیهان آن عصر، در آثار خود به نقد روش صوفیه پرداخت و اندیشهها، عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است. پایبند نبودن به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیینهای غیرشرعی از قبیل حلقههای ذکر و سماع و تفسیر باطنگرایانه از دین و متون دینی، از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.
منبع:
مهدوی، سید مصلحالدین، زندگینامه علامه مجلسی، ج ۱، ص ۴۲۶.
آشنایی با بحارالانوار، بزرگترین دائرةالمعارف حدیث شیعه، ص ۲۲.
انتهای پیام
نظرات