• شنبه / ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ / ۰۹:۵۷
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403052718018
  • منبع : مطبوعات

یک انیمیشن حرص برانگیز

یک انیمیشن حرص برانگیز

حضور کاراکترهای بانمک و جذاب مینیون از مهم‌ترین دلایل اقبال به دنباله «من نفرت‌انگیز» بوده به نوعی که خارج از کار، عروسک‌ها، ایموجی‌ها و بازی مینیون‌ها از پراقبال‌ترین و محبوب‌ترین کاراکترهای نمایشی صنعت انیمیشن در قرن بیست‌ویکم به شمار می‌رود، حال آنکه در ورژن چهارم این انیمیشن از حضور این پتانسیل جذاب به حداقلی‌ترین شکل ممکن و بدترین فرم ساختاری استفاده شده است.

به گزارش ایسنا، مطلبی که در ادامه می‌خوانید نگاه نقادانه روزنامه «وطن امروز» است به چهارمین فصل «من نفرت‌انگیز» که با وجود ضعف‌های بسیار به فروش ۷۵۰ میلیون دلار رسید: انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴» یک انیمیشن با درونمایه کمدی و ماجراجویانه است که به عنوان چهارمین فیلم اصلی و ششمین فیلم با امتیاز برند رسانه‌ای «من نفرت‌انگیز» توسط کریس رناد و پاتریک دلج کارگردانی شده است. کریس رناد علاوه بر کارگردانی به عنوان صداپیشه، هنرمند استوری‌برد و طراح نیز سابقه فعالیت دارد و قسمت‌های اول و دوم همین مجموعه «من نفرت‌انگیز» و انیمیشن‌های دیگری مانند «زندگی پنهان حیوانات خانگی یک و ۲» محصول ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹، همچنین «لوراکس» ساخته ۲۰۱۲ را هم کارگردانی کرده است. 

می‌توان از اینجا شروع کرد که نمایش و فروش «من نفرت‌انگیز ۴» یکی از مهم‌ترین اتفاقات هنری و حتی می‌توان گفت اجتماعی سال ۲۰۲۴ جهان است که می‌تواند محل بحث و تحلیل کارشناسان سینمایی و تحلیلگران فروش فیلم‌ها باشد. «من نفرت‌انگیز ۴» در حالی فروش ۷۶۰ میلیون دلاری را با هزینه تولید ۱۰۰ میلیون دلاری به ثبت رسانده که یکی از ضعیف‌ترین انیمیشن‌های سال‌های اخیر صنعت انیمیشن جهان و ضعیف‌ترین دنباله سینمایی مینیون‌ها با نام تجاری «من نفرت‌انگیز» است. حال سوال این است: چرا «من نفرت‌انگیز ۴» را ضعیف‌ترین دنباله این فرانچایز (برند رسانه‌ای) می‌دانیم و از آن مهم‌تر چگونه این کارتون ضعیف توانسته با این کیفیت، سومین فیلم پرفروش ۲۰۲۴ و جزو باشگاه ۷۰۰ میلیون دلاری‌های سینمای آمریکا شود؟

برای تحلیل موفقیت این انیمیشن، در وهله اول باید به فرانچایزهای رسانه‌ای و به عبارت ساده‌تر، برندهای رسانه‌ای توجه کرد؛ اینکه یک کاراکتر، عروسک یا شمایل چگونه مورد تاکید سازندگان قرار می‌گیرد و درباره آن، کارتون، عروسک و بازی می‌سازند و اینگونه با تبلیغات گسترده یک برند رسانه‌ای محبوب و جذاب تولید می‌شود. در سال‌های اخیر بخوبی قابل مشاهده است که فرنچایزهایی مانند جنگ ستارگان و کارهای دنیای سینمایی مارول هیچ مشکلی در تایید تولید قسمت‌های آینده‌شان نداشته‌اند، زیرا می‌دانند از موفقیت مالی کافی برخوردار خواهند بود. یکی از این فرنچایزها، اگرچه شاید به اندازه ۲ مورد دیگر که نام بردیم بر جهان مسلط نباشد، «من نفرت‌انگیز» است.

عامل دوم تماشایی شدن «من نفرت‌انگیز ۴»، ریتم جذاب و موقعیت‌های متعدد و کاراکترهای متنوع است. این تنوع و تکثر به قدری سر مخاطب را گرم می‌کند که اصلا زمان تحلیل و پیگیری خط اصلی داستان و پیرنگ‌ها را پیدا نمی‌کند. این تمهید ساده اما فریبنده‌ای است که سازندگان فیلم و انیمیشن در جهان در سال‌های اخیر بشدت دنباله‌رو آن بوده‌اند، یعنی شلوغ‌کاری و پرداختن به جلوه‌های بصری جذاب برای انحراف ذهن تماشاگر از بسط و ربط اتفاقات و عمق شخصیت‌ها و اتفاقات.

یکی دیگر از جنبه‌های مثبت کارتون «من نفرت‌انگیز ۴»، تصویر جذاب و گیرایی است که از خانواده و روابط خانوادگی ارائه می‌دهد. شخصیت اصلی فیلم یعنی «گرو» یک خانواده ۶ نفره شامل ۴ فرزند دارد که با وجود پرداخت سطحی و گذرا به هر یک، لحظات جذابی را ایجاد می‌کند و تصویری گرم و دلنشین از بچه‌ها و روابط‌شان با خانواده به نمایش می‌گذارد. اوج این موفقیت در رابطه بچه نوزاد و پدرش گرو نمایان می‌شود، مسیری کاملا کلاسیک که از بی‌توجهی و سردی بچه به پدرش به عشق، احترام و حمایت می‌رسد و در این مسیر شامل افت و خیزهای جالب دراماتیکی هستیم که این رابطه پدر و پسری را باورپذر و ماندگار می‌کند.

در مقابل، موارد ذکر شده و مزیت‌ها و نقاط قوتی که برشمرده شد، برخی ایرادات قابل توجه و حتی ویرانگر در فیلمنامه و ساختار انیمیشن «من نفرت‌انگیز ۴»  وجود دارد که آن را فارغ از اسم و رسم مینیون‌ها در حد یک اثر نمایشی ضعیف قرار می‌دهد. نخستین ایراد و عیب غیرقابل انکار «من نفرت‌انگیز ۴»، فیلمنامه ضعیف آن است؛ فیلمنامه‌ای فاقد چفت و بسط‌های دراماتیک که مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و در لحظاتی به ملغمه‌ای تبدیل می‌شود که فقط در حال ایجاد موقعیت و شخصیت جدید و تازه است، غافل از اینکه به کارکرد و ارتباط این شخصیت‌ها فکر کند. در نهایت نیز با یک ارتباط بی‌ربط، ماجرای پیرزن به شخصیت «ماکسیم لو» پیوند می‌خورد تا بتوان پایان‌بندی به ظاهر قابل قبولی را برای کارتون در نظر گرفت.

شخصیت‌پردازی ضعیف، دیگر مشکلی است که از فیلمنامه «من نفرت‌انگیز ۴» بیرون ‌زده و به عبارتی شخصیت‌ها فدای موقعیت‌ها می‌شوند. آنقدر موقعیت و اتفاقات کوچک و بزرگ، بی‌ربط و با ربط در طول انیمیشن اتفاق می‌افتد که تماشاگر، به خاطر نمی‌آورد شخصیت‌های فیلم اصولا کدامند و قرار است کدام قصه را دنبال کند. تنوع و تعدد کاراکترها به نوعی به راهکاری برای عدم شخصیت‌پردازی یا شخصیت‌پردازی ضعیف آنها تبدیل شده و سازندگان به پرورش کاراکترهای زیاد و آب و رنگ بخشیدن به جای عمیق و بارورکردن آنها پرداخته‌اند. شاید یکی از توجیحات طرفداران و سازندگان این کارتون این باشد که ۳ قسمت از مجموعه «من نفرت‌انگیز» و ۲ قسمت قبل‌تر مینیون‌ها پخش شده و لزومی به توضیح و تبیین کاراکترها وجود ندارد، این در حالی است که تماشاگری که می‌خواهد بتازگی این دنباله را تماشا کند، دچار ابهامات زیادی درباره انگیزه و عملکرد کاراکترها می‌شود که هیچ‌گاه پاسخش را در طول ۹۵ دقیقه اثر، پیدا نمی‌کند.

حضور کاراکترهای بانمک و جذاب مینیون از مهم‌ترین دلایل اقبال به دنباله «من نفرت‌انگیز» بوده به نوعی که خارج از کار، عروسک‌ها، ایموجی‌ها و بازی مینیون‌ها از پراقبال‌ترین و محبوب‌ترین کاراکترهای نمایشی صنعت انیمیشن در قرن بیست‌ویکم به شمار می‌رود، حال آنکه در ورژن چهارم این انیمیشن از حضور این پتانسیل جذاب به حداقلی‌ترین شکل ممکن و بدترین فرم ساختاری استفاده شده است. مینیون‌ها در روند کلی «من نفرت‌انگیز ۴» به واقع در حاشیه هستند و در بخشی‌هایی کامل برای خالی نبودن عریضه به کار برده شده‌اند. در بخش‌هایی که آن ۴ کاراکتر مینیون تداعی‌گر ابرقهرمان‌های مارول هستند و از آن الگو پیروی کردند نیز باورپذیری و کارکرد این شخصیت‌های ظریف و بامزه به کار نیامده و به نوعی، هدر و تلف شده‌اند تا بتوان مدعی شد عدم استفاده از ظرفیت مینیون‌های جذاب از اصلی‌ترین ایرادات «من نفرت‌انگیز ۴» است.

کشدار بودن قصه را نیز می‌توان به این ایرادات اضافه کرد، با این حال شاهد فروش روزافزون این محصول آمریکایی در سینما هستیم تا مشخص شود در وهله نخست برند رسانه‌ای و در درجه دوم محبوبیت انیمیشن و فانتزی‌های خوش‌آب و رنگ در دنیای جدید تا چه حدی موثر و پولساز است. در ادامه گزیده‌ای کوتاه از نقد منتقدان سرشناس وبسایت‌های سینمای و روزنامه‌های انگلیسی‌زبان ارائه شده است. پیتر بردشاو در روزنامه بریتانیایی گاردین با دادن نمره ۶۰ از ۱۰۰ به این کارتون نوشته است: «این محصول ایلومینیشن هرگز به نبوغ بهترین آثار رقیب‌شان، پیکسار، نزدیک نشده است، با وجود اینکه به ‌وضوح از شخصیت «سیندرم» انیمیشن «شگفت‌انگیزان» (۲۰۰۴) وام گرفته است. در واقعیت، مینیون‌ها همیشه بی‌مزه‌ترین و خسته‌کننده‌ترین بخش فیلم‌های «من نفرت‌انگیز» بوده‌اند اما همچنین باید گفت آنها بدون شک بخش مهمی از فرمول موفقیت و هویت تجاری این مجموعه هستند و با سرگرمی‌های دیوانه‌وار بدون کلام، بچه‌های کوچک را جذب می‌کنند و شانس موفقیت فیلم در مناطق غیرانگلیسی‌زبان را افزایش می‌دهند».

وندی آیدی در وب‌سایت اسکرین‌دیلی با تخصیص نمره ۷۰ از ۱۰۰ درباره آن نوشته است: «من نفرت‌انگیز ۴» شاید دوباره چرخ را اختراع نکند با اینکه در بخشی یک ویلچر با لاستیک‌های غول‌آسا درست می‌کند اما نمایشی سرزنده و طرفدارپسند را عرضه می‌کند که شاید از نظر پیرنگ کمی کم‌مایه باشد اما تا خرخره مملو از شوخی‌های متنوع است».

رافائل موتامیر در وبسایت سینمایی اسلش‌فیلم به این اثر نمره ۵۰ از ۱۰۰ داده و نسبت به آن انتقادات جدی‌تر و تندتری دارد: «من نفرت‌انگیز ۴» آنقدر خط داستانی دارد که احساس می‌کنید در حال تماشای یک سریال آنتولوژی ۱۰ قسمتی هستید. جای تعجب ندارد که هر کدام از این‌ قصه‌ها به سرعت برای مورد جدید بعدی رها می‌شوند. به نظر می‌رسد «من نفرت‌انگیز ۴» به جای تکیه بر فیلمنامه، انتظار دارد تماشاگران خودشان شخصیت‌پردازی را انجام دهند. هیچ‌کدام از شخصیت‌ها از زمان فیلم اول تغییری نکرده‌اند و حتی سن‌شان هم بالاتر نرفته است. این باعث می‌شود فیلم بیشتر شبیه‌ یک قسمت دیگر از یک سریال تلویزیونی به نظر برسد تا شروع یک سه‌گانه کاملا جدید».

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha