به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، گفتمان مقاومت مبتنیبر فرهنگ معنویت، عقلانیت و کارآمدی برای حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان است. این ادبیات عصر جدیدی را نه تنها برای ملت بزرگ ایران بلکه برای ملتهای زیر ستم در غرب آسیا مثل ملت مظلوم فلسطین پایهگذاری کرد، بهنحوی که آموزهها و تجارب دو رخداد بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به دیگر ملتهای لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن و افغانستان منتقل شد و بستر تمدنی مقاومت اسلامی را بنا نهاد.
با اینحال، مهمترین مانع تحقق «تمدن نوین اسلامی» و قدیمیترین تجاوز به سرزمین مسلمانان، اشغالگری و دشمنی رژیم صهیونیستی در فلسطین است که به پشتوانه ایالات متحده آمریکا با نفوذ در کشورهای اسلامی به دنبال تقویت پایههای سست حاکمیت خود است. با اینحال شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ٣٣ روزه لبنان، پیروزی انصارالله و بیرون کردن متجاوزین از سرزمین یمن، موفقیت ملت و دولتهای عراق و سوریه در شکست داعش و سربلندی ملت افغانستان برای خروج آمریکا از این کشور، از جمله دستاوردهای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا برای مقابله با طرحهای صهیونیستی محسوب میشود.
مهمترین و اولین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه با لبنان بود که هیمنه این غده سرطانی را فرو ریخت، طی این جنگ ابتدا حزبالله لبنان برای آزادی اسرای خود در زندانهای رژیم، در اقدامی متقابل طی عملیات «وعد صادق» در ۱۲ ژوئیه (تموز) ۲۰۰۶ دو نفر از سربازان مرزی اسرائیل را در اختیار گرفت، در همین راستا تجاوز همهجانبه ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان از زمین، هوا و دریا در همان روز مصادف با ۲۲ تیر سال ۱۳۸۵ آغاز شد و خسارات فراوانی را به مردم لبنان وارد کرد.
تزلزل بازدارندگی مطلق اسرائیل با وعده صادق سیدحسن نصرالله
در بحبوحه این جنگ، سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان تهدید کرد که در صورت ادامه بمباران حومه جنوبی بیروت، حیفا را موشکباران خواهد کرد، بنابراین حزبالله حدود ۱۲۰ فروند موشک به طرف رژیم صهیونیستی شلیک کرد و ۲۰ شهر را هدف قرار داد که برای اولینبار حیفا مورد اصابت سنگین موشکی قرار گرفت، همچنین سیدحسن نصرالله از حمله به ناو جنگی اسرائیلی «ساعر ۵» خبر داد که به همین دلیل رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از موشکباران یگانهای دریایی خود، شناورهایش را از ساحل دور کرد، بر همین مبنا پساز ۳۳ روز در ۱۴ اوت ۲۰۰۶، آتشبس مندرج در قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد اجرا شد.
در طی بیشاز یک ماه نبرد، ارتش اسرائیل متحمل ۱۲۱ سرباز کشته و ۱۲۴۴ زخمی شد، همچنین نیروهای حزبالله بیشاز ۲۰ تانک قدرتمند مرکاوا را منهدم کرده و دهها تانک دیگر نیز توسط بمبهای دستساز و سلاحهای ضد تانک دوشپرتاب آسیب دید. از طرف دیگر نیروهای حزبالله لبنان که از لحاظ قدرت و تکنولوژی نظامی از اسرائیلیها ضعیفتر بوده و در روزهای پایانی درگیری به نسبت یک به ۳۰ با نیروهای اسرائیلی میجنگیدند، بر اساس برآوردها نزدیک به ۲۵۰ جنگجوی خود را از دست دادند، همچنین این جنگ حدود ۲.۸ میلیارد دلار خسارت مستقیم جنگی برای لبنان به همراه داشت، با اینحال رژیم صهیونیستی که خود را قدرتمندترین ارتش خاورمیانه میدانست، برای اولینبار از مواضع خود عقبنشینی کرد و شکست خورد.
لازم به ذکر است، سرعت عمل اسرائیل در یورش به لبنان به محض اسارت دو سربازش، نشان داد که صهیونیستها از مدتها قبل خود را آماده راهانداختن جنگ سختی علیه لبنان کرده بودند و عملیات «وعد صادق» در ۱۲ ژوئیه «تموز» ۲۰۰۶ بهانه لازم را برای تحقق این طرح فراهم کرد. از طرف دیگر برای موازنه وحشت و نمایش بازدارندگی در پاسخ به اسارت دو سرباز مرزی، قاعدتا نیازی به جنگ همهجانبه نبوده و اسرائیل به دنبال جرقهای برای تجاوز به لبنان بود، بنابراین صهیونیستها از ابتدای جنگ تمامی زیرساختهای لبنان شامل فرودگاه، مخازن سوخت، پل، راههای مواصلاتی و جادهها، نیروگاه برق، بنادر و غیره را آماج حملات هدفمند و وحشیانه خود قرار دادند که باعث آوارگی یکمیلیون نفر شد، با اینحال نتوانستند مانند درگیریهای قبلی خود موفق شوند.
ارزیابی آمریکا از جنگ ۳۳ روزه برای حمله به ایران
به باور زعمای رژیم صهیونیستی، این جنگ ارزانقیمت با منافع فراوان قلمداد میشد، تصور آنها این بود که نیروی هوایی اسرائیل تنها ظرف چند ساعت تمام سکوهای زیرزمینی پرتاب موشک حزبالله، تونلها و مخازن انبار اسلحه و ذخایر و مهمّات، همچنین ساختمانهای شناساییشده را منهدم خواهد کرد، آنان تحقق پیروزی را بسیار سهل و آسان میپنداشتند و این پیروزی میتوانست آمریکاییها را بیشاز پیش در حمله به ایران ترغیب کند، در واقع پیروزی در لبنان مقدمه و تسهیلکننده تهاجم به ایران بود.
اما پس از شکست رژیم غاصب صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه، «ریچارد آرمیتاژ» معاون وقت وزارت امور خارجه دولت آمریکا در زمان ریاستجمهوری جورج بوش، اعلام کرد: «چنانچه قویترین نیروی نظامی در منطقه یعنی ارتش اسرائیل نتواند در کشوری مثل لبنان آرامش ایجاد کند، برای پیاده کردن همین الگو در مورد ایران با عمق استراتژیک زیاد و جمعیت ۷۰ میلیون نفری، باید دقت زیادی به خرج داد.»
شکست رژیم صهیونیستی در این جنگ موجب اختلافات داخلی در اسرائیل شد و از قضا نخستین انتقادات بلافاصله پس از خاتمهی جنگ از درون جامعهی اسرائیل و مقامات عالیرتبه آن برخاست. یکی از شدیدترین انتقادات از سوی "موشه ارینز" وزیر اسبق جنگ و امور خارجه این رژیم مطرح شد که در مقالهای در روزنامه هاآرتص، مثلث «اولمرت، پرتز، لیونی» از سران اسرائیل را به باد تمسخر گرفت. به نوشته ارینز «ایهود اولمرت(نخستوزیر)، عمیر پرتز(وزیر دفاع) و تزیپی لیونی (وزیر خارجه) چند روز اول جنگ با افتخار تمام ادعا میکردند که با حمله نیروی هوایی اسرائیل به لبنان، حزبالله را قطعهقطعه کرده و پیروزی آسانی برای ما به ارمغان خواهند آورد، اما بهتدریج از خواب غفلت بیدار شدند، جنگی که به تصور مسئولانمان قرار بود نیروی بازدارندگی اسرائیل را تقویت کند در طول یک ماه قدرتش را درهم شکست.»
بنابراین جنگ ۳۳ روزه یک افتضاح تمامعیار برای رژیم صهیونیستی بود و آنان در تمامی ساحتها متحمل خسارت و شکست فراموش ناشدنی شدند. "رئوبین مذهاتسور" پژوهشگر مسائل راهبردی رژیم صهیونیستی، با چاپ مقالهای در روزنامه هاآرتص، از "سپهبد دان حالوتس" رئیس وقت ستاد کل ارتش اسرائیل پرسید: «با وجودی که سرویسهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل اطلاعات وسیعی را درباره حزبالله در اختیار شما قرار داده بودند، چگونه نتوانستید حزبالله را شکست دهید؟ علت اینکه ۵۰ رزمنده حزبالله به مدت ۳۰ روز اولین ارتش خاورمیانه را در شهرک بنتجبیل شکست دادند و به او اجازه ورود به خاک لبنان را ندادند، چیست؟!» اما پاسخ او تنها سکوت توأم با سرشکستگی بود.
آغاز نابودی رژیم صهیونیستی در طوفانالاقصی
به نظر می رسد، تاریخ در حال تکرار در جنگ جاری غزه است، بهطوری که؛ ارتش اسرائیل با شدت تمام بسیاری از شهرهای نوار غزه را با حملات توپخانهای و موشکی با خاک یکسان کرده است، اما بعد از ماهها جنایت و نسلکشی با شهادت بیشاز ۴۰ هزار فلسطینی و سران مقاومت اسلامی از جمله "شهید اسماعیل هنیه" رئیس سابق دفتر سیاسی حماس، هنوز هم در پیشروی به سمت مناطق تحت کنترل گروههای مقاومت در این قلمرو محاصرهشده با مشکل مواجه بوده و دستکم ۳۵۶ سرباز خود را پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در عملیات نظامی از دست داده است، همچنین حماس مدعی انهدام حدود ۱۳۶ خودروی نظامی اسرائیلی شده است و همچنان با تونلهای زیرزمینی خود بر رژیم کودککش میتازد.
«عملیات طوفانالاقصی» با توجه به تأثیر آن بر تلاشهای رژیم اسرائیل برای اشغال بیشتر نواحی نوار غزه، از اهمیت استراتژیک برخوردار است، چرا که حماس در این عملیات بر اجزاء سیستم نظامی و امنیتی این رژیم، شکست سنگینی را تحمیل کرده است. رژیم صهیونیستی در این عملیات در مقایسه با جنگ ۱۹۶۷ دو برابر تلفات جانی داشته است، شکستهای امنیتی و نظامی عملیات ۷ اکتبر بسیار فراتر از شکستهای اسرائیل در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ بوده (جنگ یوم کیپور) که به نظر میرسد دلیل آن ناشی از تقویت گروههای مقاومت فلسطینی است.
فارغ از نتیجه نهایی، این عملیات پیامدهای امنیتی بسیاری را برای رژیم صهیونیستی به همراه داشته است، بهنحویکه مدتها سر این که چه نهادی مسئول شکست بیسابقه ۷ اکتبر بوده و میزان توانایی سیستم نظامی و امنیتی رژیم چه قدر است، اختلافات داخلی میان سران رژیم به راه افتاد، به نحوی که بخش اطلاعات نظامی (Aman) و سرویس امنیتی (Shin Bet) در پیشبینی و یا کسب هرگونه اطلاعاتی درباره این عملیات ناتوان ظاهر شدند، علاوهبر آن رژیمی که بر شهرت جهانی خود در زمینه امنیت و جاسوسی چه از جهت فناوری و چه از جهت انسانی تأکید میکرد، از مکانی(غزه) غافلگیر شد که به صورت لحظهای تحت نظارتهای فیزیکی و مجازی شدید این رژیم بوده و این شیوه از عملیات به تحقیر هرچه بیشتر رژیم اسرائیل دامن زده که اولین شکست بزرگ این رژیم بوده است.
دومین شکست بزرگ، مربوط به دیواری است که رژیم اسرائیل در اطراف غزه ایجاد نموده است، رژیم اسرائیل از زمان خروج از نوار غزه، دیواری بتونی به طول ۶۵ کیلومتر با عمق و ارتفاع هفتمتر ساخته است، این دیوار مجهز به حسگرهای پیشرفته است که توسط برجهای مراقبت نظارت میشود، رژیم صهیونیستی بر این باور بود با ایجاد این دیوار از نفوذ نیروهای فلسطینی به زمینهای اشغالی جلوگیری میکند اما در عملیات ۷ اکتبر تعداد بسیاری از این نیروها توانستند از این دیوار عبور کنند و به بیشاز ۲۰ نقطه برسند.
سومین شکست به ناتوانی ارتش رژیم اسرائیل در تأمین امنیت پایگاه نظامی خود در نزدیکی مرز شمالی نوار غزه، نقاط متعدد نظامی، برجهای مراقبت گسترشیافته در امتداد مرز و محافظت از ۲۰ شهرک نزدیک غزه است. واحدهای نظامی حماس علاوهبر تصرف پایگاههای نظامی، توانستند بر نیروهای اسرائیلی مستقر در شهرکهای صهیونیستی نیز غلبه کنند.
همچنین چهارمین شکست به ناتوانی رژیم اسرائیل در تأمین امنیت جشنواره موسیقی برگزار شده در نزدیکی مرز غزه مربوط میشود.
بنابراین رژیم صهیونیستی که قدرت نرم و حمایت افکار عمومی مردم جهان را از دست داده است، برای حفظ قدرت سیاسی خود از هیچ جنایتی دریغ نمیکند و در همین راستا به ترور رهبران مقاومت در کشورهای مختلف روی آورده است. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای قانون اساسی و فقه اسلامی حق دفاع مشروع را برای خود محفوظ دانسته و مانند عملیات وعده صادق اخیر، به هرگونه تجاوز به حریم کشورمان پاسخ کوبنده و پشیمانکنندهای میدهد.
رابطه مقاومت و تمدن اسلامی
در قرآن کریم امّتسازی و تحقق «تمدن اسلامی» از مهمترین عناصر رفتاری مقاومت است. مفسران قرآن، حاکمیت جهانی دین را با استناد به آیه ۳۹ سوره مبارکه انفال تحلیل میکنند، «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکونَ فتْنَةٌ وَ یکونَ الدِّینُ کلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ و با آنها بجنگید تا هیچنوع کفر و فساد و ناامنی باقی نماند و دین (رسمی فراگیر) یکسره از آن خدا باشد؛ پس اگر باز ایستند، خداوند به آنچه میکنند بیناست»، بهنحوی که برقراری شریعت اسلامی در جامعه جز با تأسیس نظام و حکومت اسلامی محقق نمیشود و از سوی دیگر انتظار فرج در آخرالزمان با آمادهباش کامل در راستای تحقق «تمدن نوین اسلامی» تحت فرماندهی امامی که هر لحظه ظهورش متوقع است، که این اندیشه مهمترین پتشوانه فکری محور مقاومت محسوب میشود.
«شهید حاجقاسم سلیمانی» فرمانده سابق سپاه قدس کشورمان در وصیتنامه خود، جمهوری اسلامی ایران را مرکز استقرار اسلام و تشیّع دانسته و مردم را توصیه به حفظ آن میکند و میفرماید: «امروز قرارگاه حسینبن علی(ع) ایران است، بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند، اگر دشمن این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی(ص). اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتشزدن و ویران کردن این خیمه است، والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتالله الحرام و حرم رسولالله(ص) و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند.»
با توجه به مطالب فوق، «تمدن نوین اسلامی» تنها با وحدت مسلمانان حول ارزشهای محور مقاومت محقق میشود، بهنحوی که دشمنان صهیونیستی با تحریف اسلام ناب محمدی(ص) و تضعیف گروههای مقاومت، به دنبال حذف گفتمان تمدنی اسلام هستند. بنابراین از رهبران کشورهای اسلامی و فعالان حقوق بشر اسلامی انتظار میرود تا برای حفظ حقوق همه مسلمانان جهان از جمله امنیت و عدالت آنها، به مقاومت در برابر سیاستهای امپریالیستی استکبار جهانی اقدام کنند، که این امر به لطف مجاهدت جوانان مجاهد و مومن در کشورمان برقرار بوده و به حمایت دستگاههای دولتی مربوطه نیازمند است، تا «تمدن نوین اسلامی» به محوریت جمهوری اسلامی ایران محقق شود.
انتهای پیام
نظرات