۱۱۷ سال از انتشار نخستین جریده رشت می گذرد. درست در ۱۲ مرداد ۱۲۸۶ «خیرالکلام» به همت ابوالقاسم رانکوهی ملقب به «افصح المتکلمین» منتشر شد و حدود یک ماه بعد «نسیم شمال» به همت شمس الدین صالحی برغانی قزوینی معروف به «سید اشرف الدین حسینی» به انتشار رسید. رسانه هایی که در آستانه انقلاب مشروطه ایران، در تنویر افکار عمومی نقش بسزایی داشتند و بازتولید مطالب آنها می تواند به ارتقای فکری جامعه و تکرار نکردن بخشهای تلخ تاریخ و عبرت گرفتن از آن بسیار موثر باشد.
بازتولید مطبوعات قدیم گیلان، نیازمند تدوین «دانشنامه مطبوعات» است؛ دانشنامه ای که با به خدمت گرفتن فضای مجازی می تواند کار را برای پژوهشگران سهل نماید. اما با وجود آمار بالای رسانه های مکتوب و مجازی در گیلان، هنوز هیچ نهاد فرهنگی برای تهیه این دانشنامه گام موثری برنداشته است.
دکتر سید هاشم موسوی، پژوهشگر در حوزه مردم شناسی معتقد است: آثار قلمی بزرگانی مانند اشرف الدین به لحاظ بررسی فرهنگ عامه آن دوران، بسیار حایز اهمیت است. آنچه در جریده نسیم شمال به شعر منتشر می شد، بازتاب زندگی اجتماعی مردم بود. ویژگی اصلی شعر مشروطه توجه به جزئی ترین مسایل روزمره زندگی مردم بود و صاحب جریده نسیم شمال، با وجود آنکه طنزپرداز بود، ولی همواره به قلمرو فرهنگ و اخلاق وفادار ماند.
سید فرید قاسمی، پژوهشگر مطبوعات، جایگاه روزنامه های خیر الکلام و نسیم شمال را در مطبوعات کشور بررسی کرده و ویژگی های قلمی و شخصیتی صاحبان این دو جریده را مقایسه می کند و می نویسد: سال انتشار این دو نشریه، سال های پرماجرا و پرفروغ در تاریخ مطبوعات ایران است. زمانی است که ۱۳۰ سال از تاریخ مطبوعات در جهان و ۷۰ سال از تاریخ مطبوعات در ایران می گذرد. از این جهت پرتنش که شاهد توقیف مطبوعات، محاکمه صاحبان جراید و حمله به دفاتر نشریه ها هستیم. صاحبان این دو جریده، موافق آزادی و عدالت بودند. هرچند که بررسی محتوای این رسانه ها فراز و فرود فکری هر دو را نشان می دهد. ۱۱۷ سال پیش دو نفر معمم و اهل وعظ، از منبری که یک رسانه گروهی است، به سمت یک رسانه جمعی که روزنامه باشد، می روند. ابوالقاسم در سخنوری موفق است و در روزنامه نگاری توفیق کمی دارد. برعکس شمس الدین در منبر و وعظ توفیقی نداشت اما رسانه اش در سطح ملی مطرح شد.
قاسمی، برخی کلیدواژه های موجود در قلم هردو روزنامه نگار را هم بررسی کرد و ادامه می دهد: افصح المتکلمین، فتوت، عدالت، حق گویی و ظلم ستیزی و اصلاح امور بلاد را سرلوحه نوشته های خود مطرح می کند و شمس الدین در درجه نخست رضای خدا و سپس ایجاد اتحاد میان مشروطه خواهان را بیان می کند. با اینکه هر دو به مشروطه خواهان پایبند هستند، اما افصح بعدها کمتر به این وعده وفا کرد. هردو برای اداره روزنامه شرایط سختی را متحمل می شوند. افصح المتکلمین زیان اقتصادی می دید و توسط حاکم وقت چوب و فلک می شد و شرکای مالی اش پشت او را خالی می کردند، اما اشرف الدین، شریکی نداشت و معروف است در یک جیب هزینه تحریریه و در جیب دیگر هزینه انتشار و توزیع را می گذاشت و کمتر دچار مشکل مالی برای انتشار می شد. هرچقدر اشرف الدین، محفل گریز بود و همه امور نسیم شمال را به تنهایی اداره می کرد، افصح الدین کارهای جمعی می کرد و تاسیس انجمن ها و شرکت اتحادیه علاقمندی او را به کارهای جمعی را نشان می دهد.
نرم خویی و سازگاری اشرف و تندخویی افصح، شاعری اشرف و داستان گویی افصح، از دیگر تفاوت هایی بود که موجب شد برای افصح لقب هایی هم بسازند و همین بی پروایی افصح موجب شد چند بار بازداشت و کتک بخورد و بدترین آن کتک خوردن توسط کنسول روس بود که خواستار تبعید وی هم شدند. با این حال اگر افصح به خواسته اش نمی رسید به تهران می رفت و ما شاهدیم ۳شماره خیر الکلام در تهران منتشر می شود. اشرف الدین پاکدل و بی ادعا بود و هر زمان سالگرد انتشار نسیم شمال می شد، با یک فراخوان از کسانی که خواستار ملاقاتش بودند، می خواست به سبزه میدان رشت بیایند. حتی زمانی که سیل درخواست ها برای اشرف سرازیر می شد، وی پاسخگو بود و یک بار نحوه عریضه نویسی و نوشتن نامه را در نسیم شمال به مردم آموزش داد.
طبع ذاتی او در شعر سرایی و ساده زیستی و ساده نویسی اشرف الدین ستودنی بود. هرچند در متون دانشگاهی صور اسرافیل را پیشگام در ساده نویسی می دانند، ولی به نظر من ساده نویسی نوشتار نسیم اصلا قابل مقایسه با صور اسرافیل نیست و همین امر هم موجب می شد مردم اشعار جریده نسیم شمال را حفظ کنند و به صورت ضرب المثل در محاوره ها بکار برند. و در همان زمان انتشار، وسعت بیشتری نسبت به خیر الکلام داشت و از باکو تا هند خواننده داشت.
قاسمی اضافه می کند: ۱۰۰ شماره از نسیم شمال موجود است که مربوط به ۵ سال است و چند شماره پراکنده که تاریخ آن مخدوش است. با اینکه اشرف بارها گفته من ۹سال در رشت روزنامه نگاری کردم. بنابراین بعید نیست شماره های نادیده ای هم یافت شود. حتی تاریخ فوت زندگی این بزرگ مرد نیز مخدوش است؛ فوت او را اول فروردین ۱۳۱۳ خورشیدی نوشتهاند، درحالی که اشرف الدین در ساعت های پایانی اسفند ۱۳۱۲ فوت کرد در حالیکه در واپسین روزهای عمرش را در دارالمجانین سپری کرد و مزارش هم سالها در ابن بابویه گمنام بود.
دکتر فاروق خارابی ماسوله نیز می گوید: مفاهیم جدیدی همچون انقلاب مشروطه ابتدا تنها در میان نخبگان شنیده می شد. اما با انتشار مطبوعات، ایده های مشروطه خواهی از طریق مطبوعات و سپس انجمن ها به طور وسیع در میان مردم توسعه پیدا کرد. عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، سالهای ۱۳۲۵ قمری را بهار مطبوعات ایران دانسته و توضیح می دهد: در این سالها ۴۸ رسانه در تهران، ۸جریده در اصفهان، ۵ مطبوعه در رشت و ۵ عنوان نشریه در تبریز منتشر می شد. افصح الدین و اشرف الدین، هردو از انقلابیون تندرو مشروطه خواه بودند، اما شیوه رفتاری این دو با هم تفاوت داشت. افصح یک فرد تشکیلاتی و سیاسی بود و پایه گذار انجمن عباسیه و ابوالفضلیه، اما اشرف الدین حالت تهاجمی نداشت و کمتر نقیصه زندگی اجتماعی دهقانان از دید او مغفول مانده است. نکته حایز اهمیت در «نسیم شمال»، پرداختن و دفاع از حقوق زنان و کودکان بود. آموزش، نحوه تربیت بچه ها انتقاد از چند همسری مردان و.. از جمله مواردی است که باید در «نسیم شمال» مورد بررسی قرار گیرد.
وی تاکید کرد: نسیم شمال جای خالی ادبیات اجتماعی را در ایران پر کرد. و این عمده ترین دلیلی است که می بینیم زنها و دخترها و حتی بی سوادها نسیم شمال را می خریدند و از باسوادها می خواستند برایشان بخوانند. خود من بارها اشعار نسیم شمال را از پدربزرگم شنیده بودم.
انتهای پیام
نظرات