به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان در مطلبی با این عنوان در سالروز درگذشت استاد جلال الدین همایی، به ابعاد مختلف شخصیت و مراتب علمی این اعجوبه عصر حاضر پرداخته که پرورش شاگردانی مانند استاد شفیعی کدکنی و مرحوم دکتر معین را در کارنامه دارد:
۴۴ سال از درگذشت یکی از نوابغ فرهنگ، ادب و تاریخ این سرزمین میگذرد؛ استاد جلالالدین همایی، نویسنده، ادیب، تاریخنگار، فقیه و ریاضیدان ایرانی بود که در طول هشتاد سال عمر گرانبهایش، آثار و خدمات فراوانی از خود به یادگار گذاشت. جلالالدین همایی متولد شهر اصفهان بود و پس از درگذشت در سال ۱۳۵۹ در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
همایی را میتوان یک حکیم ایرانی نامید؛ چراکه از مجموع دانشهای زمانهاش، از نجوم و ریاضی گرفته تا فلسفه و عرفان و فقه و تاریخ سررشته داشت. او در خانوادهای اهل ادب و فرهنگ در محله پاقلعه اصفهان به دنیا آمد. نخستین معلمان او در خواندن قرآن و شعر فارسی، پدر و مادرش بودند. کمی بعد، جلالالدین مباحث اولیه فارسی و عربی را نزد عموی خود آموخت و سپس به مدرسه حقایق و مدرسه قدسیه رفت و ریاضی و صرف و نحو عربی را بهطور کاملتر یاد گرفت.
استاد همایی پس از گذراندن دورههای مقدماتی، حدود ۲۰سال در محضر اساتید آن زمان مانند آقا شیخ علی یزدی، سیدمحمد کاظم کرونی و اصفهانی و سیدمهدی درچهای طلبگی کرد و از برخی مراجع تقلید زمان خود اجازه اجتهاد گرفت. همایی پس از کسب این درجه، به مدت ۱۲سال در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تدریس فقه پرداخت. در ادامه، بیشتر از زندگی و آثار استاد جلالالدین همایی میخوانید.
نویسنده اولین «تاریخ ادبیات ایران»
استاد جلالالدین همایی اولین کسی است که به فکر نوشتن در زمینه تاریخ ادبیات فارسی افتاد. مهمترین اثر تالیفی استاد همایی که آنطور که باید، به آن پرداخته نشده، «تاریخ ادبیات ایران» است. عبدالله نصری، نویسنده و پژوهشگر ایرانی درباره این کتاب گفتهاست: «همایی اولین کسی است که تاریخ ادبیاتی برای ایران تدوین میکند. او با سبک و سیاقی خاص این کتاب را تدوین میکند که بیسابقه و متفاوت است. پیش از او ما تذکره داشتیم و حالا او در نظر داشت تاریخ ادبیات ایران را در پنج دوره تدوین کند. نکته جالب این است که او با آن پشتوانه مطالعاتی در فلسفه و منطق، در ابتدا موضوع و فایده علم مورد نظر خودش را توضیح میدهد و با تقسیمبندیهایی وارد انواع تاریخ میشود و از تاریخ اجتماعی، تاریخ سیاسی و ادبی نام میبرد و تاریخ ادبی را «شرح حال ملتی از حیث آداب و علوم و علت پیدایش و تنزل و ترقی علمی و فکری آن ها به طور عموم تعریف» میکند». جالب اینکه کمی بعد، ذبیحالله صفا که در محضر استاد همایی پرورش یافتهاست، تاریخ ادبیات در ایران را بهطور کاملتر در پنج جلد و هشت مجلد تالیف میکند. از دیگر شاگردان برجسته استاد همایی باید از این چهرهها نام برد: محمدرضا شفیعی کدکنی، محمد معین، قدمعلی سرامی، محمد خوانساری و جمال رضایی.
شناساییِ مزار صائب تبریزی در اصفهان
استاد همایی، اصفهانی بود و دلبستگی خاصی به اشعار صائب داشت. شاید برایتان جالب باشد بدانید این استاد بزرگ در شناسایی و پیدا کردن سنگ قبر صائب تبریزی در اصفهان نقش مهمی داشت. احمدرضا بهرامپور در اینباره گفتهاست: «همایی در سال ۱۳۱۷ این سنگِ قبر را در باغی مشهور به «قبرِ آقا»، بهاتفاقِ باغبانِ همان باغ، شناساییکرد. از قضا، این باغ در محله عباسآباد واقع شده است. حدود ده سالِ بعد، زندهیاد گلچینِمعانی با پیگیریهای فراوان توجه مدیران فرهیخته و ادیبان بزرگِ پایتخت را به خاکجای صائب برانگیخت. در نهایت، در سال ۱۳۴۲ ساخت این آرامگاه آغاز و در سال ۱۳۴۷ افتتاح شد. علامه همایی که خود شعر نیز میسرود و «سنا» تخلص میکرد، مادّهتاریخی برای مقبره صائب سرود که مصرع پایانی آن؛ یعنی «اساسِ طرحِ این آرامگه از فکرِ صائب شد»، برابر با سال آغاز بنای مقبره صائب است».
همایی، دلبسته تاریخ و ادبیات ایران
از استاد جلالالدین همایی، آثار و تالیفات فراوانی به جا ماندهاست که از جمله آنها میتوان به اینها اشاره کرد: تصحیح مثنوی «ولدنامه»، تصحیح «نصیحه الملوک»، تصحیح «برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان»، تاریخ ادبیات ایران، غزالینامه، خیامینامه، تفسیر مثنوی مولوی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، مولوینامه، دیوان شعر، سه جلد کتاب قرائت فارسی و دستور زبان فارسی. استاد همایی در حوزه ادبیات علاوه بر تالیف کتاب، مقالات متعددی هم از جمله «طبله عطار و نسیم گلستان»، «سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست»، «نقد دیوان ادیب صابر»، «شیخ عطار نیشابوری» و «رودکی و اختراع رباعی» نوشتهاست. زندهیاد همایی در مقاله «نمیرم از پس که من زندهام» که در سال ۱۳۱۳ منتشر شد، درباره شاهنامه و کارِ بزرگ فردوسی مینویسد: «شاهنامه استاد حکیم ابوالقاسم فردوسی آهنگ مردانه و نوای روحبخشی است که از زبان یکی از آزادمردان عالم شنیده میشود. شاهنامه فردوسی بنیاد تازه ایران تنها نیست، بلکه نوسازی جهان بشریت است. شاهنامه حکیم فردوسی بزرگترین هدیهای است که یکی از بزرگمردان آزاده شرافتمند ایرانی به عالم بشریت تقدیم کرده است. هدف فردوسی از ساختن شاهنامه در اصل احیای تاریخ و سرگذشت پرافتخار و دیرین ایرانزمین و در ضمن ساختن ایرانی تازه و نو بود که مظهر آزادی و آزادگی و دارای صفات جوانمردی و مردانگی در عین حال، صاحب زور و قدرت حفظ مملکت و جلوگیری از تجاوز و زورگویی دشمنان این آب و خاک باشد. فردوسی آینه سرتاپا نمای ایرانی بودن و شاهنامه او هم آینه تمامنمای روح نژاده اصیل ایرانی است؛ بدین سبب است که هر ایرانی از خواندن و شنیدن لذت میبرد و آهنگ پهلوانی مردانه او را از صمیم قلب دوست میدارد و میستاید. فردوسی به هرچیزی که مایه وحدت ملی ایرانی است اهمیت میدهد، از آن جمله است زبان فارسی و تاریخ باستانی و رسوم حکمت و حفظ آیین ایرانی.»
انتهای پیام
نظرات