صحنه اول، آنجا که یزید بن مهاجر کندی خطاب به مالک بن نسر، فرستاده ابن زیاد میگوید: تو با اطاعت از پیشوایت، عصیان پروردگار کرده و مصداق «وَجَعَلناهُم اَئمة یَدعُونَ اِلی النار» شدهای و هنوز بعد از ۱۴ قرن سخت است انتخاب امامی که به خیر هدایت میکند و امامی که به پلیدی میخواند.
صحنه دوم، آنجا که حسین بن علی ایستاده و در برابر لشکریان یزید خطبه خواند: «که آیا نمیبینید حق را، که بدان عمل نمیشود.. و مردم بندگان دنیایند و دین فقط بر زبانشان جاریست و به گاه بلا و امتحان دینداران اندک هستند» و هنوز بعد از ۱۴ قرن، این رمز ناگشوده مانده است و حقجویان و حقگویان در بلا هستند.
صحنه سوم، ستارهای بر بالای سر عمرسعد میچرخد که او را به سعادت رهنمون شود. اما او از این انتخاب میگریزد و چه فاصله بعیدی است میان این پدر و پسر. سعدابی وقاص، که امین رسول خدا بود و عمرسعد که به وعده گندم عراق آمده و شمشیر بر روی نواده رسول خدا میکشد.
و عاقبت عمر سعد رمز همان رازی است که فرمودند: «عمل هر کس به نیت او سنجیده میشود». آنکس که خود را و خدای خود را فراموش کند دست روزگار او را به ناکجا آباد میبرد و در زشتی و پلیدی غرقه میکند.
صحنه چهارم، خورشید عاشورا به میانه زمین کربلا رسیده است. زمین و آسمان تشنه دیدار حسین و حسین تشنهتر از هر دو، برای دیدار رسول خداست. اصحاب کسا در انتظار پنجمین خویش است و عالم در طواف حسین است.
صحنه پنجم، اذان ظهر در میان زمین و آسمان طنین انداز شده است و هر دو سپاه به نماز ایستادهاند اما اسلام، ظاهر و باطن ندارد و این شیطان است که عالمان هتاک و جاهلان متنسک را به کثرت نماز و عبادت فریب میدهد.
صحنه ششم، روز آغاز شده است و سیاهی شب از روی زمین، پرده گرفته است اما این سیاهی بر قلب عمرسعد و لشکرش افتاده است و لشکر آراسته تا بر سراپرده آل الله حمله برند و این حسین است که در برابر لشکری ایستاده و بعد از معرفی خود میگوید:« آنکه طاعت کند از هدایت یافتگان است و هر کس عصیان کند، هلاک خواهد شد و شما عصیان کردهاید زیرا باران گناه بر شما باریده است و شکمهایتان از حرام پر شده است و خداوند بر دلهایتان قفل زده است.»
عمر سعد یارانش را نهیب میدهد، همه با هم به او حمله برید و در مقابل آنها نواده رسول خداست که یاران آسمانیاش فرمودک« اَیُها الکِرام» برخیزید که بین شما و بهشت فاصلهای جز مرگ نیست و جنگ در کربلا درگرفت.
صحنه هفتم، اینک روز از میانه عاشورا گذشته است و صحابه عشق به مقصد رسیدهاند. اصحاب شقاوت کشته حسین اصحابش را به زیر سم ستوران گرفته و بر سینه و پشتشان میتازند و هریک به سودای یافتن غنیمتی، خیمهها را بر آتش میکشند و زنان و کودکان هر یک به گوشهای پناهی میجویند که نیست.
صحنه هشتم، زنان بنی اسد مردان را رها کرده و به یاری امام مظلوم آمدند اما دریغ زمانی می رسند که باید پیکر اصحاب عاشورایی امام عشق را به خاک بسپارند و اینک خورشید به وقت زوال افتاده است و در همان گاه که آدم ابوالبشر نخستین نمازش را گذاشت.
آسمان در تیرگی بلا افتاده است و خون اصحاب عاشورا، کهکشانی شده است که راه قبله را نشان می دهد و پس از این زینب کبری، گنجینهدار عالم رنج است.
آئینهای سنتی و مذهبی خیمهکوبی عصر هشتم محرم و خیمهبرداری عصر یازدهم که در نوشآباد برگزار میشود، بزرگترین مراسم آیینی مذهبی بر اساس یک سنت دیرینه است که سال ۹۲ به شماره ۵۹۸ در فهرست میراث معنوی کشور به ثبت رسیده است.
انتهای پیام
نظرات