مجتبی شریعتی نیاسر در گفتوگو با ایسنا ضمن بیان این مطلب به ارزیابی خود از وضعیت فعلی آموزش عالی پرداخت و اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطلقِ رشد ما در عرصه آموزش عالی، بسیار قابل ملاحظه بود، ولی نرخ رشد نه. چون دنیا هم به همان نسبت فعال بوده است به همین دلیل میانگین فاصله ما با نظام های آموزش عالی در کشورهای پیشرفته همچنان زیاد است. البته ممکن است در بعضی موارد یا موضوعات به شرایط خوبی رسیده ایم ولی میانگین رشد کافی نیست. باید در این حوزه یک اقدام تحولی صورت بگیرد.
وی در ادامه تصریح کرد: متاسفانه در سنوات گذشته به دلایل بسیار نتوانستیم گامهای بلند تحولی در عرصه آموزش عالی برداریم اگرچه گامهای تدریجی در این زمینه برداشته شده است. لیکن از مهمترین عوامل؛ نقش بازدارنده های فرادستگاهی، عدم اقتدار مدیریت، تضعیف نظام آموزش عالی، بلندبودن دیوار بی اعتمادی به دانشگاه ها و جامعه علمی و کاهش سطح منزلت جامعه علمی است. لذا نتوانسته ایم به سطح مطلوب از توفیقات که متناسب با شأن و شایستگی نظام است، برسیم.
*ضعف اجرا بیشتر از ضعف قوانین است
معاون پیشین آموزشی وزارت علوم با بیان اینکه ما بیش از اینکه نقص قوانین داشته باشیم ضعف در اجرا داریم، تاکید کرد: با همین قوانین موجود هم می توانیم کار کنیم و گام های بلندی برداریم. البته در بعضی موارد هم مقررات و ضوابط باید اصلاح شود ولی مشکل اصلی ما در اجرا است. متأسفانه پیشرفت های نسبی را بزرگنمائی می کنیم و از عقب ماندگی ها و بی توفیقی ها، غافل می شویم.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: به طور مثال عدم یکپارچگی نظام آموزش عالی و سامان نایافتگی مراکز آموزش عالی دو نمونه از موارد فوق است. ما چندین نوع نظام پذیرش دانشجو داریم. چندین دستگاه اجرائی کشور هم درگیر و به صورت جزیره ای فعالیت آموزشی منتهی به مدرک می کنند. این عدم یکپارچگی به خوبی مشهود است. ما نتوانسته ایم حتی در قالب قوانین موجود و مصوب؛ مراکز آموزش عالی را ساماندهی کنیم. چرا دانشگاههای کوچکی که در گوشه و کنار کشور شکل گرفتهاند را با دانشگاههای بزرگ ادغام و یکپارچه نکنیم. این ها مواردی است که باید در مجلس مورد توجه قرار بگیرد.
*تجربه موفق کشورهای پیشرفته از تجمیع دانشگاه ها
شریعتی نیاسر خاطر نشان کرد: در بسیاری از کشورهای پیشرفته، امر تجمیع زمینه رشد را فراهم می کند. ما شاهد ادغام مراکز بزرگ دانشگاهی در انگلستان، فرانسه، ژاپن، کانادا و .... بوده ایم. ما ثمره چنین رویکردی را در داخل کشور هم چشیده ایم. همین دانشگاه صنعتی خواجه نصیر یا دانشگاه علم و صنعت نتیجه چنین تدبیری بوده است که بدون تعطیل شدن هیچ یک از مراکز علمی، اعتبار آنها با هم افزائی و شکل گیری یک دانشگاه بزرگ چند برابر می شود. علت اینکه چنین رویکردی فراگیر عمل نشده است، ناکافی بودن قانون نیست بلکه دخالت عوامل بیرونی است که همراه با ضعفِ اقتدار مدیریت عالیِ آموزش عالی، مشکلات را مضاعف نموده است. من معتقدم این را می توان با مدیریت توانمند و تحت الحمایه نهادهای بالادستی و تمکین خود نمایندگان قانون گذار به قانون، برطرف نمود. یکی دیگر از مصادیق مشکل ساز در زیرنظامهای آموزش عالی، مشخص نبودن مأمویت مراکز آموزش عالی است.
رییس دانشکده مهندسی شیمی دانشکدگان فنی افزود: در حال حاضر هر واحد کوچک آموزش عالی در همه حوزه ها ورود پیدا می کند. ما باید کاری کنیم که دانشگاههای مختلف ماموریت خود را بدانند و در راستای ماموریت خود حرکت کنند. چرا ما نباید بتوانیم دانشگاههای مختلف را برای ماموریتهای خاص که مورد نیاز منطقه خود هستند تعریف کنیم.
*نقش سازمان سنجش در حفظ و بقای کنکور
وی با بیان اینکه سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزشی کشور بیش از هر دستگاهی دیگر در حفظ و بقای کنکور نقش داشته است، گفت: متأسفانه این سازمان نقش در حفظ و بقای کنکور بیشتر از هر دستگاه دیگری نقش داشته است. این در حالی است که از سال ها پیش مصوبه مجلس داریم که کنکور باید حذف می شد. امروز شاهد هستیم که کنکور نه فقط حذف نشده بلکه دو بار هم در سال برگزار می شود. این یعنی استمرار نگرانی خانواده ها، هزینه کرد بالای داوطلبان در کلاس های کنکور، گسترش مافیای کنکور، درآمدهای نجومی مؤسسات کنکور، رویکرد غلط تست زنی در شناسائی و گزینش داوطلبان و .. حالا با همه اوصاف، آنچه که نگرانی را مضاعف می کند انفکاک سازمان از وزارت عتف است که حداقل دستگاه نظارتی آموزش عالی را هم نخواهد داشت.
*تاکید بر حذف کنکور
شریعتی نیاسر با بیان اینکه حذف کنکورِ متمرکز باید در دستور کار مدیریت آینده قرار بگیرد، گفت: البته حذف کنکور به معنی حذف آزمون ورودی دانشگاهها نیست. انصافا می توان؛ با ارتقاء سطح اعتماد به دانشگاه های تراز اول کشور، واگذاری نحوه برگزاری آزمون به آنها و محدود نمودن آزمون ورودی به رشته محل های پرمتقاضی؛ بتدریج بساط بی عدالتی را در پذیرش دانشجو برچید. در این صورت لزوما آنان که از تمکن مالی برخوردارند و به واسطه هزینه زیادی که برای یادگیری نحوه تست زنی صرف می کنند؛ وارد دانشگاه نمی شوند. وضعیت جاری عین بی عدالتی و رقابت نابرابر است و در بسیاری از موارد، مصداقی از پذیرش داوطلبانی است که از مسیر تسلط بر تست زنی وارد دانشگاه می شود نه لزوما از مسیر آموخته ها و دانشی که در سالهای دانش آموزی کسب کرده اند.
معاون سابق آموزشی وزارت علوم اظهار کرد: ما باید برای دانشگاههای خود اعتبار قائل شویم و لااقل به دانشگاههای سطح یک کشور اعتماد کنیم. تجربه نشان داده است که هر جا به دانشگاه اعتماد کردیم نتیجه بهتری حاصل شده است.
انتهای پیام
نظرات