محمد خداداد، پژوهشگر آیینی و فرهنگ عامه، در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: مراسم روز عاشورا به تعدد مناطقی که در ایران است با سنن، رسوم و آداب خاص هر منطقه و با جلوههای گوناگون و نمادهای متفاوت برگزار میشود. باور ما این است که عاشورا در کنار همه درسها، عبرتها و معنویتهایی که برای ما دارد بهطورکلی از نظر جلوههای هنری، نمادهای فرهنگی، رسمها، آیینها و نواها و نغمههای گوناگون، بسیار متکثر است و عاشورا حتی بیشتر از نوروز بار فرهنگی، تاریخی و فرهنگ تاریخی ما را به دوش میکشد. به این معنا که آنچه ما حتی از سنتهای پیش از اسلام بهعنوان سنتهای ایرانی و اساطیری داشتهایم، به گونههای مختلف در ساحت عاشورا باز تعریف شدهاند.
او ادامه داد: ما در قبل از اسلام برای بزرگان و کسانی که مظلوم کشته میشدهاند، بزرگداشتها و سوگوارههایی نظیر سوگ سیاوش و یادگار زریران برگزار میکردهایم. هنگامیکه مردم در پهنه گسترده ایران مسلمان شدند و شخصیتهای اسلامی تجلی پیدا کردند و ائمه معصومین و پیامبران جایگزین آن شخصیتها شدند و الگوی مسلمانان قرار گرفتند و هنگامیکه حادثه عاشورا پیش آمد، شخصیت امام حسین (ع) بود که تسری پیدا کرد و بهگونهای بر همه باورهایی که ما از قبل داشتیم، چیره شد و این باورها، آیینها و سنتها، در ساحت عاشورا باز تعریف شد؛ بنابراین به تعدد رسمهای گذشته و رسمهایی که پس از اسلام اضافه شده است، ما آیینهای گوناگونی داریم.
خداد اضافه کرد: یکی از این آیینها نخل گردانی یا وداع نخلها است. به این معنا که نخل را میبندند، برمیدارند، میگردانند و در آخر با آنها وداع میکنند. درواقع در نقاط مختلف ایران این آیین وجود دارد. پیشینه این نخل گردانی مربوط به تابوت وارهایی است که برای شخصیتهای اساطیری، ملی و فرهنگی خود به آنها میپرداختیم و سپس در کجاوه و تابوت واره امام حسین (ع) تجلی پیدا کرد که در بعضی شهرها مثل یزد و ابیانه به آن نقل میگویند؛ یعنی روایت میکنیم آنچه در عاشورا اتفاق افتاده، از طریق حمل شبیهِ تابوت است. همچنین ما نوحههای مخصوص و در برخی مناطق، نوحه پیش نخلی و نخل سخنگو داریم. گاهی بعضی مناطق در روز تاسوعا،۲۸ صفر، شهادت حضرت زهرا یا ۲۱ ماه رمضان نخل را برمیدارند اما رایجترین آن در روز عاشورا است که گاهی صبح و گاهی بعدازظهر عاشورا نخل برداری انجام میشود.
این پژوهشگر آیینی و فرهنگعامه تصریح کرد: یک آیین دیگر آیین توغ برداری یا توغ گردانی به گونههای مختلف است. کلمه توغ یک کلمه ترکی به معنای درفش، بیرق و نشانه و پیشآهنگ است و توغ در طرفین لشکر حمل میشده است. توغ خود لوازم، اسباب و بخشهای مختلفی دارد و آیات گوناگونی از قرآن بر روی آن نوشتهشده است. در مناطق مختلف به نشانه عزاداری و در کشور ما معمولاً توغ را سهگانه یا ۳ نوع برمیدارند. در برخی مناطق توغ را ایستاده برمیدارند که نمادی از عَلَم است که اصولاً در منطقه آذربایجان، شمال کشور یا برخی از نقاط تهران رایج است. در بعضی مناطق نظیر اطراف کاشان توغ را خوابیده برمیدارند که نماد تشییع پیکرها است. توغ معمولاً در جلوی دسته عزاداری است؛ بعضی مناطق دیگر نیز توغ را بهصورت خمیده برمیدارند که نمادی از قامت خم حضرت زینب وزنان اهلبیت است. توغ هایی که در حال حاضر در دست ما است، قدمت ۱۵۰ تا ۳۰۰ ساله دارد و همینطور این توغ ها اسامی متفاوتی نیز داشتهاند مانند توغ امام زینالعابدین و توغ حضرت عباس که نماد هریک از این ائمه بوده است.
خداد اضافه کرد: آیین دیگر تعزیهخوانی است که در اغلب شهرها و روستاهای کشور به گونههای مختلف در حال برگزاری است و در هر شهر زمینه آن شهر است؛ مانند زمینه اراک، زمینه برخوار و میمه،زمینه گیلان و... که هریک شعرایی داشتهاند که مال آن شهر بوده و نسخههای مختلف تعزیه را نوشته و در هریک از این مناطق خوانده میشود. این تعزیهها مانند بسیاری از آیینهای پیشین قبل از اسلام، مربوط به یک ذهنیت نمایشی بوده است و نمایش سوگ بزرگان وجود داشته است. مرحله دوم شکلگیری تعزیه مربوط به دوران آلبویه است؛ اولین کاروانهایی هستند که تعزیه گونه بوده و لباس میپوشیدهاند و شبیهخوانی میکردند. مرحله سوم شکلگیری تعزیه، در دوره صفویه است که اولین تعزیه نامهها در کشور ما دیده میشود و شاعرانی آمده و تعزیه را ساختند. مرحله چهارم نیز مربوط به زمان قاجار است که اوج دوره رواج تعزیه بوده و تکیه ناصری که بزرگترین فضایی بوده که در آنجا تعزیه خوانده میشده نیز در دوره قاجار شکلگرفته و ساختهشده است.
او افزود: همچنین همزمان بناها و تکایایی در کل کشور ساختهشده و در تهران ۵۰ تکیه تعزیه داشتهایم. سپس در پهلوی اول وقفهای وجود داشته است و در پهلوی دوم مقارن با جشنهایی که برگزار میکردهاند، به تعزیه نیز اهمیت دادهاند. اکنون نیز اوج رواق و رونق تعزیه است و همهجا تکیههای مختلفی وجود دارد. برای مناطقی که زیاد تعزیه میخوانند، هر شب جمعه و در بسیاری از اعیاد، مناسبتها و شهادتها تعزیه خوانده میشود و برخی از نسخه نویسان معروف برای همهروزهای سال ۳۶۵ تعزیه نوشتهاند. درواقع تعزیه نوعی نمایش عزا است که به وقایع قبل و بعد عاشورا، زندگی پیامبران و ائمه میپردازد ولی مرکز ثقل آن عاشورا است. بعضی تعزیه نامهها نیز از عالم ذر آغازشده و تا حوض کوثر و صحرای قیامت را دربرمی گیرد و برای همه این موضوعات تعزیه نامه وجود دارد.
خداداد خاطرنشان کرد: آیین دیگر علم، علم برداری یا علم کشانی است و در نقاط گوناگون، به گونهها و اسامی مختلف علم برمیدارند. در برخی نقاط به علم برداری شَده گردانی میگویند که نوعی از علم است. بعضیاوقات به علمها دو چوبی میگویند که دوپایه دارد یا تک چوبه. علم درواقع توغ را تکمیل کرده است و تیغههایی به آن افزودهاند و علم هایی شکل گرفت که در ۱۰۰ سال اخیر به گونه علامت جلوه کرد. همچنین نمادهایی مانند کبوتر، اژدها، شمشیر که حالت ذوالفقار را داشت و پر که همان نشانه اعلام حمایت، جنگ و هواداری است، به آنها افزوده شد و بر سر علامت ها قرار گرفت.
او ادامه داد: بسیاری از آیینهای عاشورایی با نذر، سفره نذری، اطعام دادن و سقایت (سقایی کردن یا آب رساندن) پیوند دارد. نذریها از گذشته نماد برکت بوده و با نان یا آب شروعشده و بهمرور به غذاهای روز برای پذیرایی از عزاداران تعمیم پیداکرده است. درواقع یکی از پایههای اصلی بسیاری از آیینها، نذری دادن و پذیرایی کردن است که این نذریها با اسامی گوناگون و درجاهای مختلف به شیوههای مختلف است.
خداداد بیان کرد: آیین دیگر، آیینهای مرتبط با اسب بهعنوان یکزبان بستهای است که در حادثه عاشورا حاضر بوده است. ما در جنگها سوارهنظام و پیادهنظام داشتهایم و اسبها معمولاً اسباب معرفی صاحبان خود بودهاند. بسیاری از پهلوانان، بزرگان و اولیای ما که در عاشورا نیز حاضر بودهاند، اسبهای خاصی داشتهاند. این اسب در طول تاریخ، باری از معنا را با خو به دوش کشیده و مورد خطاب قرار میگرفته است و شعرا برای آن شعر میسرودهاند. آیین معروف مربوط به اسب، ذوالجناح گردانی یا ذوالجناح پوشی است؛ و معمولاً سعی بر این بوده است که برای این مراسم، اسبهای خوش یال و دُم، قویهیکل و زیبا را انتخاب کنند.
این پژوهشگر آیینی و فرهنگعامه بیان کرد: ذوالجناح در مناطق مختلف نوحههای خاصی دارد که مورد خطاب قرار میگیرد. بعضی از مناطق کشور رسم است که ذوالجناح را صبح عاشورا به قبرستان برده و بر قبور متوفیان تازه درگذشته که در فاصله عاشورا تا عاشورا درگذشتهاند، حرکت میدهند. این اسب را در عاشورا در جلوی دستهها حرکت میدهند و گاها نمادهایی از اینکه تیر بر این اسب خورده را نشان میدهند. آیین دیگری که در حوزه اسب وجود دارد، کوتل است. کتل به معنای نشانه، اسب پیشآهنگ است و اسبها را با آیینهها و پارچهها تزئین کرده و کودکانی را سوار میکنند که نماد کودکان کربلا است و در پیشاهنگ آنها نیز افرادی بهعنوان نقیب هستند که نوحههای خاصی را برای این کوتل ها میخوانند. یکی از پیوست های این کوتل برداری ولیمه دادن، خرجی دادن و اطعام دادن است. اسب مخصوصاً در تعزیههای سواره جایگاه خاص خود را دارد.
او در خصوص تغییراتی که از گذشته تاکنون در مراسم عاشورایی ایجادشده، افزود: طبیعتاً هر پدیده فرهنگی و هر رسم و آیینی تحت تأثیر پیشرفتهای جوامع بشری ازجمله پیشرفتهای ظاهری و تکنولوژی است و استفاده از تکنولوژی جدید باعث شده تغییرات و تفاوتهایی در این رسمها ایجاد شود و نوع علم ها، بیرقها و نمادها نیز عوضشده است. همچنین به دلیل اینکه در شکل ظاهری شهرها تغییراتی ایجادشده و خیابانکشی شده است، شکل حسینیهها نیز دچار تغییراتی شده است. برای مثال در ابتدا محور حسینیه این بوده که غرفهای داشته باشد و سکویی در وسط باشد. همچنین سبکهای سینهزنی، زنجیرزنی و حرکت عزاداران، حتی نواها و نغمهها بهمرورزمان دچار تغییراتی شده است. در گذشته برخی از این نواها و نغمهها از حرکت کاروانها الهام میگرفته است. وقتی کاروانی میآمده، شتران و اسبهایی بودهاند و زنگوله گردن این اسبها صداهایی داشته که نوا و نوحه با اینها همخوانی داشته است.
خداداد ادامه داد: هنگامی که سبکهای آوازی عوض شدند، نوع سینهزنی و زنجیرزنی نیز عوضشده و کلمههای جدیدی که در فرهنگ و شعر مذهبی ما واردشده است، سبب ایجاد تغییرات در نواها شده است. همچنین باورها به سمت و سیاقی رفته که برخی از جلوههای فرهنگی را برنمیتابد و برخی معتقدند که مقداری جنبه غیرواقعی و تحریف دارد. لازم به ذکر است که در برخی مناطق که تعزیه میخواندهاند به دلیل فتوای علمای ما به برقراری مجلس رزم و روضه بوده است. رسم قمه زدن، خراش زدن یا لطمه زدن نیز درگذشته بسیار پرتکرار بوده است که به دلیل بازتاب و انعکاس بدی که توسط رسانههای متفاوت داشته است، سبب شده که رسم قمه زدن به سنت کفن پوشی تغییر پیدا کند.
این پژوهشگر فرهنگ عامه اضافه کرد: یکی دیگر از عواملی که سبب شده رسمها دچار تغییر شدند، وسایل ارتباطجمعی است که سبب شده آشنایی بیشتری با گونهها، سویهها و جلوههای مختلف عزاداری در کشور ایجاد شود و این آشناییها نیز سبب الگوبرداری شده است. برای مثال در گذشته هر نقطه از ایران، تعزیه خاص خود را داشته است که با زبان خاص خودش اجرا میشده است ولی در حال حاضر همه کشور یک نسخه تعزیه واحد را میخوانند. همچنین از رغبتی که افراد برای اجرای مراسمها از خود نشان میدادهاند، بهمرور کاسته شده است.
او در خصوص ویژگیهای اجتماعات عاشورایی، افزود: آیینهای عاشورایی سبب همدلی، اتحاد، برادری و دوستی بیشتر انسانها میشود. معدود مراسمهایی مثل عاشورا داریم که بتواند همه افراد یک منطقه را زیر یک پرچم و در قالب یک دسته عزادار جمع کند. عاشورا ساحتی برای دستگیری از یکدیگر است. ما هنگامیکه سفره امام حسین را پهن میکنیم، این در ساحت نذورات عاشورا تجلی پیدا میکند که بیشتر برخوردارها به کمتر برخوردها کمک کنند و نذریها سبب میشود که فقیر و غنی سر یک سفره بنشینند.
خداد گفت: برخی از هیئتها بسیاری از مشارکتها را در قالب کار هیئتی انجام میدهند. بسیاری از هیئتها داروخانه و درمانگاه احداث کردهاند و بسیاری از روسای هیئتهای قدیمی، همه محل و منطقه را ساماندهی میکنند و آن صفای باطنی میتواند حال شرکتکننده این هیئت را خوب کند و مهمترین فایده آن پیامها، درسها، عبرتهای عاشورا، ظلمستیزی، صفای باطن، ایستادگی در مقابل ظلم، دستگیری از مظلوم و اخلاص است که یک الگویی برای بشریت در همه ادوار تاریخی است.
انتهای پیام
نظرات