«اَجَغه زنی» نوعی عزاداری قدیمی مختص شهرستان بافق بوده که خوشبختانه در سال ۱۳۹۵ پیش از آن که به دست فراموشی سپرده شود، با شماره ۱۳۰۶ به ثبت ملی رسیده است.
معروف است که حضرت سیدالشهدا (ع) برای این که حجت را بر لشکریان عمر سعد تمام کرده باشند، به معرفی خود پرداخت و از نسب پدری و مادر خویش گفت تا فردای پس از جنگ، عدهای به بهانه نشناختن ایشان، خود را تبرئه نکنند و بگویند اگر امام را میشناختیم، از جنگیدن با او پرهیز میکردیم یا حتی او را یاری میدادیم.
به همین دلیل امام حسین (ع) با فصاحت و بلاغت تمام، ضمن معرفی خود به بیان اهداف قیام و دلیل بیعت نکردن با یزید پرداخت؛ در این میان، همهمه و ولولهای در سپاه شام به وجود آمد لذا عمر سعد دید اگر چارهای نیندیشد، چه بسا که سپاه شام علیه او بشورند و از جنگیدن با پسر فاطمه(س) سر باز زنند. این بود که به اطرافیانش دستور داد هر کدام دو قطعه سنگ بردارند و برهم بزنند تا سر و صدا ایجاد کنند و مانع رسیدن صدای امام به سپاهیان شود و برای این که دوباره نظم به لشکریان حاکم شود، فریاد برآوردند «او (امام حسین)، پسر کشنده عرب است.»
بخشی از عزاداری مردم بافق ریشه در این واقعه دارد و به ویژه در گذشته دستههای «اجغه زن»، روز عاشورا حرکت میکردند که امروزه این سنت به اربعین حسینی و دهه پایانی ماه صفر موکول شده و «اجغه زنی» یکی از مراسم عزاداری است که با کیفیت خاص در بافق انجام میشود. البته این سنت مختص مردم بافق نیست بلکه اکثر شهرهای استانهای دیگر هم از این قبیل مراسمها در ایام محرم دارند.
«اجغه» در واقع دو قطعه چوب تراشیده است، به اندازه کف دست است که گِرد تراشیده میشود. این دو قطعه چوب گرد تراشیده شده دارای دو زائده با دو فرو رفتگی است که برای در دست گرفتن ایجاد شده و در مراسم عزاداری به هم زده میشود و صدایی شبیه به هم خوردن سنگ تولید میکند.
به هم زدن چوبها(اجغه) به شیوه خاصی انجام میشود؛ به ویژه قدیمیترها در حالتی مانند بالا و پایین پریدن، آنها را به هم میزنند؛ در حالی که یک بار دست راست را از بالا به پایین میآورند و دست چپ ثابت میماند و دفعه بعد، عکس این حالت اتفاق میافتد.
از اجغه زنان هیئتهای عزادار بافق، مرحوم «اصغر عابد» و مرحوم «حاج خلیل کارگران» معروف بودهاند.
نمونهای از اشعاری که در سوگواری «اجغه زنی» خوانده میشدند از این قرار است؛
ای مهر به پیش مه روی تو ستاره/زخم تن مجروح تو افزون ز شماره// وای زون ز شماره --- ای قافله سالار ز جا خیز که بردند/از کوی تو ما را به دف و چنگ و نقاره//وای چنگ و نقاره---- برخیز که بردند زسر معجر زینب/او با سر عریان و گروهی به نظاره// وای گروهی به نظاره.
انتهای پیام
نظرات