روبروی تابلوهای نقاشی ایستادهام؛ خورشید کربلا سوار بر اسب سفید در میدان میتازد و در میان عهدشکنان طفل شیرخوار را بر دوش کشیده و دستی به شمشیر دارد، طلب آب میکند از بیعت شکنان کوفی برای نوزادی معصوم، آن سوی دیگر خیمهها و سراپردههای اهل بیت برپاست و خورشیدِ دیگری بر بستر بیماری افتاده است. سوی دیگر، لشکریان یزید با لباسهای سرخ فام، نهایت خشم و خون و انتقام را به تصویر میکشند و در میان چکاچک شمشیر نبردِ تن به تن، صدای ناله و فریاد به گوش میرسد و زنی که پرچم افتاده را دوباره بر دوش میکشد. در صحنه دیگر، در بارگاه یزید، زینب به ظاهر درهم شکسته، قدرت خود را به تصویر میکشد و در دیوارنگاره دیگری، تصویر خونخواهی مختار ثقفی نقاشی شده است و تصاویری از جهنم که پیمان شکنان را به قعر جهنم میبرند.
اینها توصیف برخی از نگارگریهای استادان نقاشی گیلان یعنی «آقاجان نقاشی لاهیجانی» و «سید محمدنقاش فر» است. نقاشان به نام دوره قاجار که با الهام از حوادث کربلا و دیگر وقایع تاریخ اسلام، نگارههای مذهبی به نیت ثواب اُخروی بر جداره گچی برخی از بقعههای متبرک گیلان کشیدهاند. بقعههایی که برخی از آنها به دلیل ثبت در فهرست آثار ملی از گزند تخریب دائمی در امان مانده است.
ولی عدم مرمت این نقاشیهای به جامانده از دوره قاجار، تصاویر مخدوش و گاه ناخوشایندی را برای بیننده ایجاد میکند. تصاویر زیبایی که با رنگهای گیاهی بر دیوار بناهای مذهبی در روستاها و شهرهای شرق گیلان کشیده شده و اگر مرمت و احیا شود، مهمترین پتانسیل گردشگری مذهبی گیلان خواهد بود.
نخستین بار و در دهه ۱۳۴۰ شادروان «منوچهر ستوده»، در ابتدای جلد دوم مجموعه « از آستارا تا استارباد»، از دیواره نگاریهای بقاع شرق گیلان و برخی نقاشان به نام ذکری کرده و با معرفی ۴۵ بقعه که حاوی نقاشیهای مذهبی است، تصاویر برخی از این بقعهها را نیز در کتابش منتشر کرد. آن زمان هنوز زلزله ویرانگر سال ۱۳۶۹، نیامده بود. پس از زلزله متاسفانه بسیاری از این بقعهها -که هم معماری بومی هر منطقه را داشت و هم حاوی نگارههای مذهبی - به بهانه نوسازی به طور کامل تخریب میشود و ساختمانهایی مشابه با بناهای مذهبی در دیگر نقاط ایران، خالی از روح معماری گیلانی و بی آنکه نقاشیهای «آقاجان نقاش» را در خود داشته باشد، ساخته میشود.
آنچه از آن ۴۵ بنای مذهبی بهجا مانده؛ ساختمان بقعه سید محمد یمنی در لشت نشا، بنای بقعه سید کاظم در روستای باباجان دره املش، بقعه آقا سید حسین در لنگرود، بقعه چهارپادشاهان در شهر لاهیجان و بقعه پیرشمسالدین در روستای لاشیدان حکومتی و بقعه آقاسید علی کیا در روستای متعلق محله رودبنه است.
سال ۱۳۹۲، حوزه هنری گیلان، مجموعه عکسهایی از «پیمان عیسی زاده» را در قالب مجموعه کتاب « چهل مجلس؛ دیوار نگارههای زیارتگاههای گیلان» منتشر کرد. اگرچه این کتاب فاقد تمامی تصاویر و معرفی بناهای این چنینی بود، ولی زمینه معرفی نگارگریهای مذهبی گیلان را که از دوره قاجار به جا مانده، بیشتر فرآهم آورد. هرچند اداره اوقاف و امور خیریه به عنوان متولی و اداره میراث فرهنگی به عنوان مسئول بناهای میراثی، تاکنون برای احیای این نقاشیها اقدامی نکردهاند.
این نقاشیها در طول تاریخ دچار آسیبهای فراوانی شده است. افتادگی بخشهایی از جداره گچی، بهجاماندن یادگاری، تخریب بخشی از ساختمان و احداث مسجد در جوار آن، تنها آسیب نیست. بعد از انقلاب و به واسطه ممانعتهای مذهبی در صورتگری در اسلام، صورت ائمه معصومین را گچ کشیدهاند. شاخصترین این نوع آسیب را میتوان در مجموعه تاریخی چهارپادشاهان لاهیجان دید.
«دکتر مینو خاکپور»، عضو هیات علمی دانشگاه، در پاسخ به این سئوال که چرا پراکندگی این نقاشیها در شرق گیلان است، توضیح میدهد: به دلیل ممانعتهای مذهبی، صورتگری در معماری ما رواج نداشت و از دوره صفویه به این سو، شاهد چهره نگاری هستیم. این سبک نگارگری ابتدا در کاخها کاربرد داشت. پس از آن شاهد رواج نوعی نقاشی و چهره نگاری در بِقاع مذهبی هستیم که به دلیل مکان اجرا، طبیعتا بن مایه های مذهبی داشت. جوهره این نقاشیها، عمدتا حوادث کربلاست. پیش از صفویه حوزه شرق دره سپیدرود تحت سیطره، سلاطین کیائی بود که خود را منتسب به ائمه میدانستند. کیائیان ابتدا زیدی مذهب بوده و بعدها مذهب تشیع را پذیرفتند. بعدها آرامگاه شاهان و شاهزادگان کیائی، به عنوان مکان زیارتی شد و شاهد اجرای نقاشیهای مذهبی بر جداره گچی این بناها هستیم.
وی میافزاید: در غرب گیلان که عمدتا اهل تسنن بودند کمتر شاهد چنین بقعهها و نقاشیهای مذهبی هستیم. در دیگر مراکز مذهبی نظیر مساجد نیز عمدتا «خط نگاره» داریم که برگرفته از آیات قرآن، احادیث و یا آواهایی به یاد حوادث کربلاست.
محمدتقی پوراحمد جکتاجی که در دهه ۶۰ پژوهش مفصلی تحت عنوان ۱۰۰۰مزار گیلان داشته است، در این باره میگوید: قدیمیترین نقاشی دیواری بر بقعههای گیلان که اکنون موجود نیست ولی سند آن ذکر شده، در تاریخ ۱۳۰۱ قمری و مربوط به «شصتان لنگرود» بوده است. نقاشی بر دیواره بِقاع مذهبی، نوعی سنت هنری بود و از دوره صفویه رواج یافت. در گیلان این نوع نقاشی ارتباطی با شخص مدفون شده و یا ساختمان و معماری بقعه تناسبی نداشت. معمولا متولی یا اهالی، یک نفر نقاش را استخدام میکردند و به سفارش بانی یا به دلخواه، نقاشی هایی بر جداره داخلی و خارجی بقعه ها کشیده میشد.
مدیرمسئول فصلنامه گیله وا درباره محتوای این تصاویر هم میافزاید: عمده این نقاشی ها وقایع کربلا بود. وقایعی نظیر معراج پیامبر(ص)، بهشت و دوزخ، ضامن آهو، حضرت علی(ع) و... هم کشیده میشد. به این گونه بقعه ها، «بقاع نقشین بقعه» میگفتند. نقاشی ها عمدتا نگاه نقاش را نشان می داد؛ نقاش، شخصیت ها را بر پایه منصب، اهمیت، شخصیت و شهرت، کوچک، بزرگ، زشت و یا زیبا و گاه با اغراق نشان می داد.
آقاجان نقاش و سید محمد نقاش فر، سالهای سال است که در گورستان بقعه سید محمد یمنی لاهیجان خفتهاند. شاید بسیاری او را نشناسند. اما امضای آقاجان نقاش بر گوشه کنار برخی از نقشین بقاع گیلان باقی مانده است. نقشهایی که نیازمند مرمت جدی است.
انتهای پیام
نظرات