او که عمری را در این عرصه سپری کرد به فرزندش «محمدرضا مهدوی اولیایی» فوتوفنهای این هنر را آموخت و در سایه هنرنمایی او در تعدادی از خانوادههای ما، آلبومهای عکسی وجود دارد که خاطرات زیادی را در خود نگه میدارند. عکسهای قدیمی که تماشای هر کدامشان، ذوق و هیجانی در نسل پیر و جوان ایجاد و همه ما را نسبت به گذشته آگاه میکند.
عکسهایی که گاهاً برای چاپ شدنشان باید مدتها به انتظار مینشستیم، هرچند امروزه به کمک تکنولوژی و پیشرفت علم، لحظهها بهسرعت در قاب عکس ثبت میشود. لذتهای این هنر موجب شد تا به سراغ «محمدرضا مهدوی اولیایی» که از ثبتکنندههای لحظات تعداد زیادی از خانوادههای کاشمری است، برویم.
این عکاس قدیمی که این هنر را نزد پدرش آموخته، به ایسنا گفت: در گذشته امکانات عکاسی در شهر بسیار کم بود. عکس فوری، اولین عکسهایی بود که برای مردم میگرفتم.
وی با بیان اینکه کمکم، عکس فوری به غیر فوری انتقال یافت و فانوس و لنز کوپال به ابزار فعالیتها اضافه شد؛ و برای اولین بار این تجهیزات را پدرم به شهر آورد و روتوش و ظهور هم در حوزه فعالیت عکاسی انجام میشد.
این عکاسباشی قدیم، با مرور خاطرات بیش از ۵۰ سال، گفت: محل عکاسی پدرم ابتدا در کوچه حسینیه علی اکبری (ع) بود و بعد در میدان مرکزی شهر فعال شدم.
وی که متولد ۱۳۳۶ است و تا سال ۵۷ نزد پدر کار عکاسی میکرد، اظهار کرد: به هنر عکاسی از کلاس سوم ابتدایی علاقهمند شدم و همان سال، عکسهای دانشآموزان مدرسهام در دبستان رفعت را خودم گرفتم و حتی بعد از آن هم در دبیرستان پروین و قوام آن زمان عکس دانشآموزان را میگرفتم و عکاسی تمام مدارس شهر را قبل از انقلاب انجام دادم.
دردسرهای عکاسی
اولیایی اظهار کرد: عکاسی در قدیم مثل امروز راحت نبود، به طوری که آن زمان به دلیل قطعی برق و خاموشیهای مکرر در یک ساعتهای خاصی برق داشتیم و مجبور بودیم برای عکس گرفتن روزانه، فقط به حدود ۳۰ نفر نوبت بدهیم.
وی گفت: همزمان با پدر، آقای هاشمآبادی از سبزوار و احمد صاحبکاری در حرفه عکاسی مشغول بودند و این سه نفر کار عکاسی را در شهرهای کاشمر، خلیلآباد، بردسکن و کوهسرخ انجام میدادند و گاهی در زمانهای خاص روزانه از ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر عکس میگرفتیم بهگونهای که مردم بهصف میایستادند.
اولیایی اظهار کرد: آقایان نژاد محمد، علی جلالی، ضیائی، عمارتی، صمدیان، سالارزاده و دوستان دیگر از عکاسان خوب شهرمان بودند که تعدادی از آنها در مشهد و تهران دوره دیده و با پدرم و من برای آموزش و کار، ارتباط تنگاتنگی داشتند.
این عکاس قدیمی که دوران بازنشستگی را سپری میکند، با بیان اینکه در گذشته رقابت خوبی بین عکاسان بود تا کار زیبایی به مردم ارائه شود، گفت: برای افزایش کیفیت کار مجبور بودیم کاغذ مخصوص خود فیلم را تهیه کنیم تا کیفیت عکسمان بالا رود.
وی افزود: حتی فتوکپی از یک سند بهراحتی امکان نداشت به گونهای که تا قبل از سال ۴۸ یک فتوکپی در سه مرحله با کاغذ مثبت و منفی انجام میشد ولی اکنون در ثانیهای کار انجام میشود.
عکسها حرف میزنند
وی که فیلمبرداری با دوربین سوپر هشت را در سال ۴۹ شروع کرده، گفت: گرچه دوربین لیکورد با فیلم ۱۲۰، روفلکس، مامیا و کانن از مهمترین ابزار مطرح آن زمان بود، ولی نمایندگی فیلم و دوربین کداک و آکفا در مشهد بود و بیشتر از این نوع استفاده میکردیم.
اولیایی با بیان اینکه در کاشمر از مراسم عروسی بیشتر عکس میگرفتند و از سال ۵۴ دوربین فیلمبرداری همه کارمان را تکمیل میکرد، افزود: در آن زمان سه دوربین با لنزهای بزرگ با سه نیرو آماده به کار داشتم و هزینه زندگیمان از محل عکاسی تأمین میشد.
وی با بیان اینکه بعضی مواقع، عکسها حرف میزنند و از ساعتها فیلم، گویاتر است، تصریح کرد: امروز فیلمها برای مردم عادی شده و جای عکس را در زندگی مردم گرفته است.
وی با بیان اینکه به مدد تکنولوژیهای امروز و وجود گوشیهای همراه و دوربینهای دیجیتال عکسها، بیروح شده و کیفیت آنها پایین آمده است، گفت: امروز بهراحتی در عکسها دستکاری میشود ولی در آن زمان با روتوش جزیی عکس زیاد تغییر نمیکرد، بهطوریکه عکسهای ۷۰ سال قبل بهصورت سیاه و سفید و آنالوگ چاپ شده، هنوز جذابیت خودش را دارد.
اولیایی گفت: گرچه در این زمان دوربین بهراحتی در دسترس است ولی در گذشته برای یک عکس از ادارهای خاص و یا مراسمی باید به خلیلآباد و بردسکن و کوهسرخ میرفتیم.
وی با یادآوری خاطرات قدیم گفت: در سالهای دور، نیرویی برای عکاسی مراسم عروسی به بردسکن فرستادم، در زمان عکاسی فیلم جلو نرفته و عکس نگرفته بود، وقتی همان شب برگشت و تقاضا کرد فیلم را از دوربین بیرون بیاورم، فیلم خیلی زود جمع شد و متوجه شدم عکسی گرفته نشده لذا فوراً دوباره به بردسکن فرستادم تا همه عکسها را تکرار کند زیرا دیگر این مراسم تکرار شدنی نبود.
عکاسی از مراسم قبل و بعد از انقلاب
اولیایی که از برخی مراسم قبل و بعد از انقلاب عکاسی کرده و در دفتر خاطراتش وجود دارد، گفت: عکاسی از اجتماعات مردمی را دوست دارم و خیلی خوشحال میشدم افراد زیادی در قاب عکسم قرار بگیرند.
وی با بیان اینکه بهقدری علاقهمند به کارم و تهیه بهترین عکسها بودم که از فرماندار وقت کاشمر در سال ۵۴ ـ آقای جهان اندیش ـ مبلغ ۵۰۰ تومان جایزه گرفتم، گفت: با توجه به اینکه قدم کوتاه بود در مراسم و تجمعات به بالای پشتبام، دیوار و درخت میرفتم تا بتوانم بهراحتی عکس بگیرم زیرا مثل امروز بالابر و جرثقیل وجود نداشت.
وی با تأکید بر اینکه گرچه دیجیتال کار را راحت کرده، ولی با این دوربینها و گوشیهایی که در دسترس همه است مجالس امنیت ندارد، گفت: در گذشته و حال عکاسان، عکسهای مشتریهای خود را جابجا نمیکنند و دریافت عکس از عکاسان بدون حضور مشتری اصلی، بسیار سخت است.
این عکاس قدیمی شهرمان معتقد است: به عکسهای فضای مجازی نمیتوان اطمینان کرد، هرچند در قدیم مونتاژکاری انجام میدادند و کار سختتر بود و باید چند عکس میگرفتیم تا کار مونتاژ را انجام دهیم ولی اکنون بهراحتی تغییرات بسیاری را در عکسها انجام میدهند و متأسفانه با موبایلها حریم نداریم و باید فردی که گوشی در دست دارد و عکس میگیرد برای تکثیرش، وجدانش را مدنظر بگیرد.
انتهای پیام
نظرات