کابینه جنگی به ابتکار «بنی گانتس» تشکیل و نهایتا یک هفته پس از خروج گانتس و «آیزنکوت» از کابینه، منحل شد. این در حالی است که کابینه جنگی حتی بدون حضور این دو نفر نیز میتوانست به حیات خود ادامه دهد، زیرا افرادی مانند «بن گویر»، وزیر تندروی رژیم برای عضویت در آن داوطلب شده بودند.
خروج گانتس پیامدهای مخربی نه صرفا برای کابینه جنگ بلکه برای دولت نتانیاهو به دنبال داشت؛ گانتس به انتقادات خود علیه دولت نتانیاهو شدت داده و حتی همراه با معترضان در خیابانها ظاهر شده است، اختلافات ارتش و کابینه رژیم شدت یافته و تضادهای پشت پرده بایدن و نتانیاهو پررنگتر شده است.
البته خیلی پیشتر از اینها ایالات متحده تحت فشار افکار عمومی، سعی کرد از شدت نقش خود در جنایات جنگ غزه بکاهد و به همین منظور ارسال کمکهای تسلیحاتی را محدود کرده و به شدت نتانیاهو را برای پذیرش آتشبس تحت فشار قرار داده بود. علاوهبر فشارهای آمریکا، نتانیاهو زیر فشار افکار عمومی داخل و جامعه بینالمللی قرار دارد، خصوصا که پس از حکم دادگاه لاهه به جنایتکار بودن رژیم صهیونیستی، احتمالاتی مبنی بر صدور حکم بازداشت نتانیاهو و وزیر جنگ رژیم در دیوان کیفری بینالمللی نیز مطرح است.
در صحنه داخلی رژیم صهیونیستی، نتانیاهو سخت توسط منتقدانش گلولهباران میشود. از جمله اینکه گانتس در زمان استعفا به نتانیاهو توصیه کرده بود که انتخابات زودهنگام پارلمانی برگزار کند و «یائیر لاپید»، رهبر اپوزیسیون رژیم و رقیب دیرینه نتانیاهو نیز انحلال کابینه جنگ را کافی ندانسته و خواستار انحلال دولت نتانیاهو شده است.
از طرف دیگر در صحنه جنگ نیز رژیم صهیونیستی در چند جبهه در حال نبرد است؛ جبهه جنگی دیگر در خط آبی باز شده و جنگ از نوار غزه فراتر رفته و به مرزهای لبنان کشیده شده است. مقابله با مقاومت به قدری برای رژیم صهیونیستی سخت و دشوار شده که یکی از افسران ارشد رژیم اذعان کرده ارتش این رژیم برای تداوم جنگ در غزه آمادگی ندارد و مطابق با موقعیت و شرایط غزه، هیچگونه آمادگی و آموزشی برای یک نبرد حسابشده توسط این رژیم صورت نگرفته است.
بر اساس گزارش رسانههای غربی و صهیونیستی به نظر میرسید که تحت این فشارها، نتانیاهو برای ترمیم چهره منفورش در افکار عمومی بینالمللی هم که شده میل به کمی انعطاف از خود نشان بدهد. به گفته آسوشیتدپرس «ارتش رژیم صهیونیستی روزانه در ساعاتی خاص، در جاده منتهی به گذرگاه کرم ابوسالم به خیابان صلاحالدین و سپس به سمت شمال، فعالیت نظامی خود را به صورت "موقت و تاکتیکی" متوقف کرده است.» در این حالت راه برای ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه باز میشود.
اما پس از انتشار این خبر، نتانیاهو در جلسهای که با کابینهاش داشت اعلام کرد که آتشبس تاکتیکی غیر قابل قبول است و با او هماهنگی در این باره صورت نگرفته، دفتر رسانهای دولتی در غزه نیز این خبر را تکذیب و اعلام کرد «حرف و حدیثها در مورد "مکث تاکتیکی" ارتش اشغالگر صهیونیستی در این باریکه دروغ و بیپایه و اساس است.» به هر حال همچنان رژیم صهیونیستی روزانه تعداد زیادی از فلسطینیها را هدف گلوله قرار میدهد و از خانههایشان مخروبه بر جای میگذارد.
بسیاری معتقدند در این شرایط، تصمیم نتانیاهو برای انحلال کابینه جنگ یک تاکتیک موقت بود تا به این وسیله برای مدیریت بحران این رژیم زمان بخرد.
«داریوش پایسته»، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا در این رابطه اظهار کرد: از نگاه دولتمردان رژیم صهیونیستی تشکیل کابینه جنگ یک نیاز داخلی بود تا میان صهیونیستها وفاق و همدلی ایجاد کند. ولی به مرور زمان باید در این کابینه تصمیماتی گرفته میشد که برای عملی شدن با موانعی جدی مواجه بود و چنددستگی در ارتش و تزلزل در تصمیمها را به همراه داشت. از این جهت لزوم انحلال کابینه جنگ احساس شد.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر زیادهرویهای رژیم صهیونیستی در غزه و به خصوص رفح، حتی فشار حامیان این رژیم به نتانیاهو را در پی داشت. عدم ارسال سلاح بیشتر، عدم حمایت دیپلماتیک و شکستهای اسرائیل در حوزه بینالملل و مخصوصا محکومیت این رژیم جنایتکار در دادگاه لاهه همگی زمینهای را ایجاد کرد که تصمیمگیران رژیم، تقصیر را بر گردن دیگری بیاندازند. به این ترتیب با بروز اختلافات داخلی، کابینه جنگی اسرائیل منحل و با قدرت گرفتن مضاعف راستهای افراطی جاده برای تندرویها و تصمیمات آنی نتانیاهو هموار شد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به خروج گانتس از کابینه جنگی و پیامدهای زیانبار آن برای نتانیاهو، گفت: در داخل رژیم صهیونیستی بحران هویت شکل گرفته که لطمات زیادی را به اسطوره شکستناپذیری رژیم وارد میکند. زمانی راستهای افراطی به دنبال تحقق هدف آرمانی خود مبنی بر داشتن سرزمینی یکپارچه از نیل تا فرات بودند، اما الان بیش از هفت ماه رژیم صهیونیستی در منطقه کوچکی به نام غزه گرفتار شده است. از این جهت صهیونیستها تمام تلاش خودشان را میکنند تا همراستا با جامعه بینالملل و مقرراتش پیش روند و راهی برای رسیدن به آرمانهایشان باز کنند، اما شکست حتمی در تمامی صحنهها انتظار صهیونیستها را میکشد.
وی در خصوص احتمال انحلال کابینه نتانیاهو و برگزاری انتخابات زودهنگام، عنوان کرد: درخواست برگزاری انتخابات زودهنگام گرهای از واقعیتهای موجود جنگ باز نمیکند. هر کسی در رژیم صهیونیستی سکان قدرت را به دست بگیرد چندان تفاوتی با نتانیاهو و اطرافیانش نخواهد داشت. هر صهیونیستی از همان آرمانها و اسطورههای صهیونیستی پیروی میکند. لذا مدلی که اکنون در صحنه جنگ در حال اجراست حتی با تغییر کابینه تغییر نمیکند، فقط استراتژیها و تاکتیکهای جنگی و پیشبرد روند جنگ است که دستخوش تغییر قرار میگیرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به تلاشهای بایدن برای خاموش کردن آتش جنگ غزه، بیان کرد: تغییر احتمالی کابینه و کشوقوسهای داخل رژیم صهیونیستی نوعی خرید وقت است تا ریاستجمهوری بایدن تمام شود. بایدن میخواهد از مجادله و تنش بیشتر در منطقه جلوگیری کند. موضوع اساسی سیاست خارجی آمریکا و زنگ خطر بایدن مسئله تایوان و چین است. به همین دلیل قصد دارد از سطح تنشها و جنایات رژیم صهیونیستی در منطقه کاسته شود تا فرصتی برای رسیدگی به مسائل اساسی و مهمتر خاورمیانه پیدا کند، اما این بدین معنا نیست که منتقدین نتانیاهو به دنبال ایجاد صلح بین اسرائیل با غزه و لبنان هستند.
پایسته ادامه داد: هیچ کدام از افرادی که به دنبال تشکیل کابینه بعدی پس از نتانیاهو هستند، تصویری از برقراری صلح نشان نمیدهند و حتی شاید وضعیت وخیمتر هم شود. موضوعی که موجب شده هماکنون نتانیاهو دست به عصا عمل کند، همان مسئله محکومیت به جنایات جنگی و ترس از گرفتاریهای پس از آن است. ممکن است حتی پس از تغییر کابینه، در دوران کابینه جدید مجددا دادگاه تشکیل شود و مدت زمانی سپری شود تا اینکه در نهایت ماموریت بایدن به اتمام برسد.
وی اضافه کرد: جدال بایدن و نتانیاهو و سایر عواملی که در روند درگیری و کاهش آن موثر است، از اصل حفظ برتری هژمونی رژیم صهیونیستی در منطقه پیروی میکنند. بایدن، نتانیاهو و گانتس هیچگاه به دنبال این نیستند که رژیم صهیونیستی در منطقه ذلیل و ضعیف شود. هر استراتژی که هر کدام از این افراد در پیش گرفتهاند، با این هدف بوده که با کمترین هزینه بالاترین آورده را کسب کنند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: لذا تمام این افراد به دنبال این هستند که موفقیت مقاومت را به حداقل برسانند، تا میتوانند زمان بخرند و با بازسازی ساختارهای نظامی-تسلیحاتی و اقتصادی خود به مقاومت ضربه بزنند. از طرف دیگر مقاومت درصدد بر هم زدن این تئوریها و سناریوهاست. دقیقا افزایش فشار حزبالله به اسرائیل هم به دلیل این است که فهمیدهاند به موفقیت نزدیک و نزدیکتر شدهاند.
انتهای پیام
نظرات