در واکاوی تاریخ آیین قربانیکردن میان اقوام و ادیان گوناگون ایرانزمین با دیدگاههای متفاوتی روبهرو میشویم که از باور به حرامبودن تا واجببودن عمل قربانی معنا پیدا میکند. پیش از اسلام، برخی از اقوام و ادیان ایرانی به قربانیکردن باور داشتند. آنها بنا بر اینکه به اهورامزدا یا الهههای گوناگون اعتقاد داشتند، گل و میوه و نان و چهارپایانی چون گاو، گوسفند، شتر، اسب، الاغ و گوزن را هدیه میدادند یا قربانی میکردند. کوروش هخامنشی موقع تاجگذاری و نشستن بر تخت پادشاهی آیین قربانیکردن را به جا آورد. او در یکی از واپسین آیینهای قربانی عمرش چنین نیایش کرد:
«ای پروردگار بزرگ، خداوند نیاکان من، ای آفتاب و ای خدایان، این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا هم در ازای عنایاتی که به من فرموده و در همۀ زندگانیم به وسیلۀ قربانی و علایم آسمانی و نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کردهاید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم، اکنون از درگاه متعال شما استدعا دارم زندگی فرزندانم، زن و دوستانم و وطنم را قرین سعادت بدارید و مرگ مرا نیز مانند زندگیام توأم با عزت و افتخار.»
تشریفات خاص
آداب و سنتهای پیوسته با قربانیکردن در دوران اسلامی نیز ادامه یافت که شاید یکی از مهمترین این ادوار به عصر صفویه مربوط باشد؛ زیرا تنوع منابع و آگاهی ما از باورهای مردم کوچه و بازار دربارۀ این عمل دینی، مخصوصاً به لطف سفرنامههای غربیان، بیشتر از دورههای قبل میشود.
دلاواله، سفیر ایتالیا در دربار شاه عباس اول و سفرنامهنویس، در یکی از آیینهای قربانی حضور مییابد و مشاهداتش را مینویسد. این مسافر، عید قربان مسلمین در ایران را عید پاک مینامند. بهگفتۀ او مسلمانان این جشن را به یاد ابراهیم برپا میکنند و در هر خانه چندین گوسفند قربانی میشود. بخشی از گوشت آن را خودشان میخورند و باقی را برای نیازمندان کنار میگذارند.
به روایت او که آئین قربانیکردن را در چندین قلمرو اسلامی بهغیراز ایران هم دیده، قربانی شتر در بین ایرانیان اهمیت ویژه و تشریفات خاص خودش را داشته است. شتری که قرار است در روز عید قربانی کنند از ۳ روز قبل در شهر میچرخانند، درحالیکه به انواع گل و گیاه و سبزه، مخصوصاً گلهای بنفشه و برگهای نخل، آن را آراستهاند. یک ملا یا روحانی نیز در همهجا شتر را همراهی میکند و ضمن آن اشعار و روایات دینی میخواند.
مردم نیز برای تبرکگرفتن تلاش میکنند تا کمی از موی شتر را سهم خود کنند. یک نفر نیز با چوب از شتر مراقبت میکند تا مبادا احساسات و عواطف و اشتیاق مردم باعث ضربهزدن به چهارپا یا تلفشدن آن شود. پس از ۳ روز چرخاندنِ شتر تزیینشدن در شهر و گرفتن تبرک از آن، حیوان را به بیرون از شهر اصفهان میبردند و با حضور جمعیت فراوانی که شاه هم بینشان بود، پیش از طلوع آفتاب یا کمی پس از اذان صبح شتر را قربانی میکردند.
در روز قربانیکردن شتر، هرکس بهترین لباس خود را میپوشید. اعیان و اشراف سوار بر مرکب به تماشای این آیین اقدام میکردند. اما مردم عادی، بدون مرکب و ایستاده به تماشا مینشستند. پس از قربانیشدن حیوان، بزرگان هر محلهای به تقلا میافتادند تا سهمی خوب از شتر عید را برای مردم محلهشان به ارمغان ببرند. بر اساس دیدههای دلاواله، پس از آنکه حیدر سلطان یا نگهبان حرمسرای شاه با نیزه نقره شتر را قربانی کرد، هرکس با چاقو و تبر و شمشیر و ساطور و هر وسیلۀ دیگری هجوم میآورد تا تکهای از این گوشت مبارک را داشته باشد.
هر محلهای که گوشت بزرگتر و بیشتری نصیبش میشد، افتخار میکرد! البته قسمت کمی از آن خورده میشد و باقی را نمک میزدند تا بتوانند مدت بیشتری، یعنی تا عید قربان سال دیگر از آن نگهداری کنند و برای پیشگیری از امراض و درمان بیماریها در طول این مدت از گوشت بخورند.
از طبل تا تبرک
مشابه روایت یادشده در سفرنامهها و خاطرات دیگران نیز یافتنی است. تاورنیه، سیاح فرانسوی که در یک دورۀ چهلساله شش بار به ایران سفر میکند و اصفهان عصر صفوی را در زمان شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان میبیند، یکی از آنهاست. بنا بر دیدههای تاورنیه، شتر را با انواع زر و زیور آراسته میکردند. او تأکید میکند که اگر خود شاه باشد، رئیس آیین قربانی به شمار میآید. اما اگر او نباشد، داروغه شخص اول این آیین است.
تاورنیه در جایی از توصیفات خود اینگونه میآورد: «همین که شاه وارد میدان میشد چند نفر ملا به قدر نیم ساعت مشغول دعاخواندن میشدند. بعد شاه یک زوبین یا نیزه کوتاهی به طرف شتر پرتاب میکرد و در غیاب شاه داروغه این ضربت اول را میزند. پس از آن، با طنابهایی که به دست و پای حیوان بستهاند، به زمینش کشیده سرش را میبرند و گوشت بدنش را یازده قسمت میکنند که با سرش دوازده سهم میشود. برای اینکه دوازده دستۀ اصفهان هر یک سهمی ببرند. واضح است آن مقدار گوشت کفایت این جمعیت را نمیکند مقدار کثیری برنج و گوشت گوسفند و مرغ تهیه کرده فقط به معتبرین محله قدری از گوشت شتر میخوراند و به فقرا مبلغی احسان و اطعام مینمایند.»
سفرنامۀ اشترویس نیز روایتگر آیین ذبح شتر در عید قربان است. اشترویس دریانورد هلندی بود که به خدمت نیروی دریایی تزار درآمد و دوران شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرد. او نیز به اهمیت قربانی شتر در عید مدنظر اشاره دارد. و تأکید میکند که مسلمین در ایران اعتقاد دارند که ابراهیم بهجای اسماعیل یک شتر به درگاه خداوندگار ذبح کرد و حضرت محمد(ص) نیز از نسل همین اسماعیل است. اما به باور مسیحیان و یهودیان ابراهیم بهجای اسحاق بود که به ادای آیین قربانی اقدام کرد.
بهگفتۀ اشترویس که بهتازگی سفرنامهاش به فارسی منتشر شده است، شتر را تزوین میکنند و ۳ روز در شهر میچرخانند که در منابع دیگر هم آمده بود. دادههای جدید اشترویس آن است که در آیین روز عید قربان، گروهی به نواختن ترومپت و فلوت و طبل مشغول میشدند.
موی شتر نیز که برای تبرک میگرفتند، مخصوصاً به این دلیل بود که باور داشتند، به زنان نابارور تبرک میدهد و باعث میشود که خداوند عنایت کند و بچهدار شوند. مردم از دل و روده و پوست و خون شتر هم نمیگذرند. آنقدر مردم به تبرک موی شتر قربانی اعتقاد دارند که بهگفتۀ این دریانورد هلندی شتر در موقع ذبح دیگر هیچ مویی به تن ندارد. شبی که آیین قربانی اجرا میشود، جشن باشکوهی برگزار میکنند که باز هم همراه با نواختن موسیقی است.
مراجع:
_ اشترویس، یوهان (۱۴۰۲)، «سفرنامۀ یوهان اشترویس: سفرنامه و ماجراهای بردۀ هلندی در دورۀ شاهسلیمان صفوی»، ترجمۀ ساسان طهماسبی، تهران: امیرکبیر.
_ تاورنیه، ژان باپتیست (۱۳۶۶)، «سفرنامۀ تاورنیه»، ترجمۀ ابوتراب نوری، مصحح حمید شیرانی، اصفهان: کتابخانه سنائی و کتابفروشی تأیید.
_ دلاواله، پیترو (۱۳۷۰)، «سفرنامۀ پیترو دلاواله»، ترجمۀ شجاعالدین شفا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
_ لسان، حسین (۱۳۵۵)، «قربانی؛ از روزگار کهن تا امروز»، مجلۀ هنر و مردم، شمارۀ ۱۶۷، ص ۶۰ـ۷۰.
انتهای پیام
نظرات