در آستانه چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با تعدادی از دانشجویان به گفتوگو پرداختیم تا میانجی آنان و رئیس جمهور آینده این سرزمین باشیم و مطالباتشان را به گوش ایشان برسانیم.
امیرمهدی نوری، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک به ایسنا گفت: اگر به شخص دانشجو و جایگاه اجتماعی او توجه کنیم، متوجه میشویم که دانشجویان دانشگاههای فنی مهندسی نیازمند زمینهسازی دانشگاه برای کسب فرصت ارتباط با صنعتگران و شرکتهای فنی و مهندسی و شرکتهای دانشبنیان هستند تا با سهولت بیشتری تجربه کسب کنند و وارد بازار کار شوند.
او که عضو تشکلهای دانشجویی است، افزود: همچنین مطالبه دیگر ما این است که بودجههای دانشگاهها برای خرید تجهیزات و ایجاد فضای کافی تحقیقات، توسعه، آزمایش و کارگاهو غیره افزایش پیدا کند تا دانشگاهها صرفاً از لحاظ نظری و علمی و با تولید مقاله، رتبههای برتر را کسب نکند و در این حوزههای عملی نیز حرف برای گفتن داشته باشند.
این دانشجوی مهندسی افزود: آخرین مطالبه ما این است که بخش روابط بینالملل دانشگاهها قویتر و جدیتر فعالیت کنند تا دانشگاههای کشور ما با دانشگاه های معتبر کشورهای دیگر تعامل و روابط علمی گستردهتری داشته باشند.
اشتغال مطالبه اول دانشجویان است
الهام آخوندی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه اسلامی، که معتقد است مهمترین مطالبه دانشجویان در حوزه اشتغال است، تصریح کرد: کمترین توقع یک دانشجو این است که مطمئن باشد پس از پایان تحصیلاتش، فرصت اشتغال در حوزه تحصیلی خود را دارد.
او مسئله دانشجویان و دانشگاه را خیلی پیچیده و ذوابعاد دانست و گفت: من فکر میکنم راهحل همه مسائل ما از جمله مسئله دانشگاه این است که مسئولین ما بین خودشان به وفاق در حل مسائل برسند. من پراکندگی زیادی را در حل مسائل خرد و کلان مثل مسئله خوابگاهها و کارهای فرهنگی در دانشگاه میبینم.
این دانشجوی کارشناسی ارشد با اشاره به اینکه نهاد دانشگاه نباید به شکل یکپارچه در اختیار یک طیف خاص سیاسی قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: مطالبه من این است که مسئولیتسپاری در دانشگاه، محدود به یک طیف خاص سیاسی نباشد. معیار برگزیدن مسئولین دانشگاه نباید حضور افراد در یک جریان سیاسی باشد، بلکه باید شایستگی آنها، ملاک باشد. همچنین حضور تشکلها با نگرشهای متضاد در دانشگاه باید حمایت شود. اینکه تشکلهای ناهمسو با دولت تعلیق میشوند، اصلاً اتفاق خوبی نیست.
به علوم انسانی توجه کنید
راضیه رضوی، دانشجوی کارشناسی رشته علوم سیاسی، گفت: مطالبه من بهعنوان دانشجو این است که دربهای دانشگاه به روی مردم باز شود. دانشگاهی که همچون پادگان، با حصارها از شهر جدا شده، چگونه میتواند مسائل مردم و جامعه را حل کند؟
او با اشاره به اینکه مطالبه دومش این است که رئیسجمهور بر علوم انسانی به اندازه رشتههای فنی و علوم پایه، سرمایهگذاری کند، اضافه کرد: متأسفانه عمدتاً نگاه تحقیرآمیزی به علوم انسانی وجود دارد و گویی رشتههای علوم انسانی، علوم بیفایدهای هستند، در حالی که زیربنای تکنولوژی و سایر علوم را تشکیل میدهند.
این دانشجوی علوم سیاسی با اشاره به اینکه جمعیت دانشگاههای دولتی در مقطع کارشناسی بالا رفته و کیفیت فعالیتهای علمی روند نزولی داشته است، افزود: بهتر نیست که دانشگاهها جمعیت کمتر اما با کیفیتتری را پذیرش کنند تا از سویی تولید علم، پوچ و سطحی نشود و از سوی دیگر با مسئله اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاه مواجه نباشیم؟
رضوی ادامه داد: نکته بعدی که به ذهنم میرسد این است که تشکلهای همسو و همهدف در دانشگاهها زیاد شدند که موازیکاری میکنند و تفاوتهایشان به لحاظ اندیشهای اصلاً قابل مشاهده نیست. بهتر نیست که این تشکلهای شبیه به هم، در هم ادغام شوند و به جای آنها تشکلهای جدیدتر با آرای فکری متفاوتتر تاسیس شوند؟
دانشجوی دیگری به نام مونا به ایسنا گفت: به نظر میرسد مشکلات اقتصادی و مخصوصاً بیکاری باعث شده دانشجویان به نقطهای برسند که تصور کنند تلاش کنند یا نه، فرق چندانی نمیکند. من بهعنوان یک دانشجو میتوانم درس بخوانم، دانشجوی وظیفهشناسی باشم، در فعالیت فرهنگی شرکت کنم و مثل الان یک مطالبهگر باشم و خواستههایم را به رئیسجمهور آینده بگویم، اما واقعیت این است که بعد از این همه تلاش، آینده شغلی من نامعلوم است و من امنیت شغلی و مالی ندارم. من «دانشجو بودن» را بلدم، اما بعضی کارشان را بلد نیستند! من از رئیسجمهور آینده میخواهم در آموزش عالی از آدمهایی واقعاً متخصص و دلسوز استفاده کنند. فکر کنند ما بچههای خودشان هستیم. واقعاً میتوانند اینطور فکر کنند!؟ کسانی که در دولت چهاردهم قرار است مدیریت بخش آموزش عالی را زیر نظر رئیسجمهور کشور قبول کنند، خودشان را جای مادران و پدران ما دانشجوها بگذارند.
وقتی یک دانشجو در رشتههای علوم انسانی از آینده حرف میزند، خیلی راحت به او میگویند اگر آیندهای میخواهی باید تغییر رشته بدهی، یا باید مهاجرت کنی، چون در خارج به رشتههای علوم انسانی توجه میکنند. اگر یک نفر بخواهد در رشته موردعلاقه خودش و در کشور خودش درس بخواند چه اشکالی دارد!؟ چرا دانشجویان رشتههای علوم انسانی نمیتوانند با امید به آینده نگاه کنند. همه به ما میگویند آینده ما جای دیگری است. چرا؟
دانشجو، آزادیخواه است
مرضیه مارانی، دانشجوی دکتری رشته علوم اجتماعی مهمترین مطالبه دانشجویان در خصوص فضای دانشگاه را ایجاد آزادیهایی در داخل دانشگاه دانست و گفت: متاسفانه ما شاهد لغو انجمنهای صنفی در برخی از دانشگاهها بودیم که مغایر آزادیهای اجتماعی دانشجویان بود.
او ادامه داد: بازنشستگیهای زود هنگام اساتید مسئلهٔ دیگری است که از سویی سطح علمی دانشگاه را با مخاطره روبهرو کرده و از سوی دیگر مخل مفهوم آزادی بوده که یکی از شعارهای سهگانۀ انقلاب اسلامی است.
این دانشجوی دکتری با بیان اینکه متأسفانه برخی از رشتههای خوب دانشجو نمیپذیرند و برخی از رشتهها نیز محدود شدهاند و ما از رئیس جمهور میخواهیم که به این مسئله رسیدگی و عدالت آموزشی را برقرار کنند، تأکید کرد: برخی از رشتهها نیز بازار کار خوبی ندارند و در راستای اقدامات دولت قبل، لازم است این کد رشتهها به طور کلی حذف شوند.
انتهای پیام
نظرات