۲۰ خردادماه روز جهانی صنایع دستی اعلام شده است. هنر «شانه سازی»، یکی از هنرهای فراموش شده در گیلان است که با ممنوعیت قطع درختان کیش (شمشاد خزری) و آفتی که در سالهای اخیر به جان این گونه جنگلی افتاده از یادها رفته است. خرید شانههای چوبی، مدتی است بسیار فراگیر شده و متخصصان زیبایی، برای جلوگیری از ریزش مو توصیه می کنند از شانه چوبی استفاده شود. این روزها انواع شانه چوبی در بازار به فروش می رسد که عمده آنها ساخت کشور چین بوده و با چوب بامبو ساخته میشود.
غافل از اینکه در گیلان، صدها سال بهترین شانههای چوبی ساخته میشد و یکی از مهمترین صنایع دستی گیلان، تولید انواع شانه چوبی با درختان مرغوب جنگلی بوده است. شانههایی که با چوب بسیار محکم درختان جنگلی به ویژه درخت شمشاد یا به زبان محلی «کیش» تولید میشد. این هنر، به قدری فراگیر بود که در زمانی که گرفتن شناسنامه اجباری میشود، برخی که این حرفه پیشه خانوادگیشان بود، نام فامیلی شانه ساز، شانه چیان و مشابه آن را برای خود انتخاب میکنند و اکنون نیز این نام خانوادگی را می توان در میان گیلانیان یافت.
اگر گذرتان به گورستانهای قدیمی افتاده باشد، حتما بر سنگ قبرهای قدیمی تصویرهای حکاکی شده را دیدهاید. بسته به آنکه متوفی زن بوده یا مرد و چه سن و پیشهای داشته، تصاویرش متفاوت است. تصاویری همچون؛ تسبیح، اسب، شمشیر و شانه، فراگیرترین این نمادها بر سنگ قبور تصویر شانه است؛ قطعهای مربع یا مستطیل شکل است که از دو جهت دندانه دندانه است. این سنگ قبرها با تصاویر نمادین در گورستانهای سراسر کشور دیده میشود اما در گیلان فراگیرتر بود. حالا هنر شانه سازی گیلان نیز مانند بسیاری دیگر از هنرهای نیاکان ما فراموش شده و تنها در منابع تاریخی یا تاریخ شفاهی سالخوردگان میتوان یافت (سنگ قبرهای موجود در گورستان روستای بیورزن، شهرستان رودبار).
به عنوان مثال، «ظهیرالدوله» داماد ناصرالدین شاه، دو بار به رشت سفر می کند تا از این مسیر همراه شاه قاجار به اروپا سفر کند. هر دو بار سوغات سفرش خرید شانههای چوبی است. هنری که او با خود به فرانسه هم برده است. «نیم ساعت به غروب آفتاب مانده رسیدیم به امامزاده هاشم و کاروانسرای خیلی قشنگی که در فراخنای جلوی امامزاده که تقریبا به عرض پانصد زرع تا رودخانه گشوده است. برای چای خوردن پیاده شده به دکان شانه تراشی که شش سال قبل هم در مراجعت از رشت به تهران رفته بودم، رفتیم. خیلی ممتاز شانه های خوب می ساختند. یکی حضورا برای من در چهار دقیقه ساخت، با دست و جزئی اسباب ناقابل مختصری در نهایت امتیاز و پرکاری. گفتم بیست عدد به سلیقه خودش بسازد بفرستد رشت که انشاءالله در اکسپزیسون تماشا بدهم» (سفرنامه ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگ، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، ص:۵۸)
از دهیار روستای گلسرک، در نزدیکی امامزاده هاشم درباره هنر شانهسازی در آن منطقه پرس و جو می کنم. سجاد صولت شهرستانی درباره این صنایع دستی رایج در امامزاده هاشم چیزی نشنیده است. وقتی به خاطرات ظهیرالدوله اشاره میکنم، متعجب میشود و مرا به پیرمردی ارجاع میدهد که افزون بر ۷۸ سال سن دارد اما او که پسر کدخدای روستای گلسرک است، تنها درباره هنر شانه سازی شنیده و هیچ هنرمندی را در آن منطقه ندیده است. او تنها یک هنرمند شانه ساز را میشناخته که در نزدیکی مسجد صفی رشت منزل داشته است.
«بیژن شانه چیان» و «حسن پیامی مقدم» از معدود سالخوردگانی هستند که شانه سازی حرفه خانوادگیشان بوده است. شانه چیان ۸۰ سال سن دارد. او از ۱۰ سالگی شانه سازی میکرده است. نیاکان او همه این پیشه خانوادگی را داشتند و او نیز از پدربزرگش این حرفه را آموخته، اما سالهاست این صنایع دستی را کنار گذاشته است. وقتی علت را میپرسم، میگوید: شانه هایی که ما میساختیم، همه از چوب جنگلی درخت کیش بود. کیش، گونه مرغوبی است که به راحتی دانههایش نمیشکند. درختان کیش طی ۲۰ سال اخیر دچار آفت شده و اداره منابع طبیعی قطع این درخت را ممنوع اعلام کرده و اجازه برداشت داده نمیشود. شانههای چوبی که اکنون در بازار است، کیفیت گذشته را ندارند و با چوبهای ضعیف ساخته میشود و یا بامبوهای چینی است و دوام ندارد.
«اسلام چیتن»، هنرمند چوب تراش ساکن در روستای شالما از توابع شهرستان ماسال است. او اگرچه شانه چوبی هم میسازد، ولی میگوید: در گذشته با چوب شمشاد جنگلی، شانه چوبی می ساختیم. شانههای چوبی جدید با چوبهای ضعیفتر ساخته میشود و مانند گذشته دوام ندارد.
وقتی اسناد تاریخی را بررسی می کنیم، می بینیم تنها آفت نیست که به جان شمشاد خزری افتاده است. از آفت مهمتر، قراردادهای ننگینی بود که در دورههای مختلف تاریخی به ویژه دوره قاجار منعقد و طی آن اجازه برداشت چوبهای مرغوب جنگلی از جمله شمشاد به روسیه و انگلستان داده شد. تا جایی که اکنون این گونه به جامانده از عصر یخبندان در جنگلهای هیرکانی، رو به انقراض است؛ در سالهای اخیر آفت شمشاد مزید بر علت شده است.
در این اسناد میخوانیم که هنرمندان سازنده شانههای چوبی در استانهای همجوار نیز، ناچار بودند چوب مورد نیاز خود را از گیلان تهیه کنند و پس از آنکه اجازه برداشت از بهرهبرداران وطنی سلب میشود، هنرمندان شانهساز نیز به خاک سیاه مینشینند. به عنوان مثال «مشهدی حسین شانه چیان» و «مشهدی حسین شمشاد مهر»، نمایندگان صنف شانه تراشان قزوین، طی عریضهای به دولت وضعیت خود را اینگونه شرح میدهند: «چون از چوب شمشاد، شانه و قاشق درست میشود و از چوبهای دیگر ممکن نیست... قریب یک سال است که از طرف دولت از حمل چوب شمشاد، به قزوین جلوگیری شده و ما بدبختها به واسطه نداشتن شمشاد بی کار مانده و درب دکاکین ما بسته شده... و آنچه را که از اثاثیه منزل داشتیم فروخته، مخارج یومیه اهل و عیال خود نمودیم، احتراما از آن پدر تاجدار تقاضا مینماییم که امر اکید فرمایید از ورود چوب شمشاد به قزوین جلوگیری ننماید و ما بیچارهها مجدد به شغل از دست رفته خود مشغول شده و...»
اما اگر به تاریخ صنعتی شدن اروپا نظری بیندازیم، می بینیم کارخانههای ریسندگی به چوب شمشاد ایران نیاز دارند «چوب شمشاد ایران حاصل جنگلهای گیلان و مازندران همیشه در انگلستان طالب داشته، این چوب برای مصرف قسمتی از دستگاههای ریسندگی و بافندگی خصوصا ماکو به مصرف میرسد...»
بخشی از جنگلهای ایران طی عهدنامه ترکمنچای از دست رفت و به روسها واگذار شد. از نیمه دوره قاجار و با سفرهای متعدد شاهان قاجار به اروپا آن هم با خزانه خالی، فروش منابع طبیعی کشور شتاب بیشتری گرفت. طی یک قرارداد، امتیاز بهرهبرداری از جنگلهای شمال ایران برای ۷۰ سال به انگلستان واگذار میشود. در زمان ناصرالدین شاه، برای پنج سال، برداشت شمشاد خزری به یک شرکت روسی واگذار میشود. این قرارداد سپس هشت سال دیگر تمدید میشود و علاوه بر شمشاد، اجازه برداشت دیگر چوبهای جنگلی شمال ایران در ازای سالی ۱۵۰۰۰ تومان به روسها واگذار میشود (نک، معاهدات تجاری عصر قاجار و پهلوی: تیشه هایی بر ریشه درختچه شمشاد خزری، شهریار محمد رضایی و محمد ابراهیم ثابت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
حالا هنر شانهسازی تنها در یاد و خاطره معدود کسانی مانده که اجدادشان این صنعت را میدانستند. هنری که حالا بامبوهای چینی جای آن را گرفته است.
انتهای پیام
نظرات