۴ ساعتی از انتشار قطعی خبر شهادت رئیس جمهوری و هیئت همراه در سانحه فرود سخت بالگرد میگذرد، سانحهای اسفناک که امام جمعه تبریز و استاندار محبوب مردم آذربایجان شرقی هم در آن به درجه شهادت نائل آمدند و حالا در و دیوار شهر، مشکیپوش و عزادار دو محبوب سفر کرده شدهاند.
ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه است و هیئتیها و مردم عزادار تبریز، وعده کردهاند، مقابل بیت امام جمعه جمع شوند تا شاید باورشان شود خانه، بیپدر شده است. از چند قدم مانده به بیت، سیلی از جمعیت به چشم میخورد و در و دیوار ساختمانهای منتهی به بیت از مقابل اداره کل آموزش و پرورش گرفته تا مقابل بیت امام جمعه، همگی با پرچم سیاه، پوشانده شدهاند.
صدای گریه و زاری از نیم ساعت قبل شروع برنامه، به گوش میرسد و مادران در غم سید شریف مویه میکنند، مادرانی که قامتشان خم شده و گرد پیری بر موهایشان نشسته و اشک، چروک صورتشان را نوازش میدهد. بسیاری از آنان توانایی راه رفتن هم ندارند و بر روی صندلی چرخدار، داغ او را به تماشا نشستهاند.
ترافیک، سنگین است و هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده میشود، با حاضران در گردهمایی که صحبت میکنم از هر قشری در میان جمعیت حضور دارند، نظامی، کارگر، معلم، نانوا و ...از سالمندانی که به کمک دو عصا راه میروند تا مادرانی بچه به بغل و سرپا و دانشآموزانی که سنشان زیاد هم نیست.
نزدیک جمع تعدادی از خانمها میشوم، میگویند: سه یا چهار نفرشان سید بودند، جدشان شفاعت کند ان شاءالله و صدای گریهها بلند میشود و خانم دیگری، جمع را تسلی داده و میگوید: خداوند رهبرمان را حفظ کند.
مسئولان و چهرههای سرشناس زیادی در این جمع حضور دارند و سراغ هر مسئولی برای مصاحبه میرویم، هیچ یک توانایی صحبت در مورد مصیبت وارده را ندارند و سکوت و اشک و بهت در چهره تمامی رهگذران، مشهود است و از چند متر نرسیده به بیت امام جمعه و مجتمع فرهنگی کوثر که مجلس یادبودی برای گرامیداشت یاد امام جمعه فقید تبریز در حال برگزاری است، با انبوهی از جمعیتی مواجه میشویم که نپرسیده، متوجه مقصدشان میشوی.
صدای قرآن در خیابان و مقابل بیت امام جمعه پیچیده و صدای گریان جانبازان بر روی صندلی چرخدار شنیده میشود .مردم، راه را برای ورودشان باز میکنند و عزاداری با قرائت آیاتی از سوره فجر، شروع میشود و رسانهها با جدیت تمام در حال پوشش خبری این حجم از ارادت و اندوه در سوگ پدر معنوی استان، هستند.
از مادرانی که با بچههای کوچه آمدهاند، سوال می کنم چه حسی دارند؟ باز هم اشک است و غم دل، یکی از مادرهای جوان میگوید: فقط به خاطر امام جمعه محبوب تبریز نیست که اینجا جمع شدهایم در آن بالگرد چندین نفر دیگر از جمله ریاست محترم جمهوری هم به شهادت رسیدند. ما داغدار همه آنها هستیم. داغدار استاندار جوانی که فرزندانش از نعمت پدر، بیبهره شدند و چون خودم، مادر هستم و بچه دارم، درک میکنم از دست دادن همسر و فقدان پدر یا مادر برای بچهها چقدر تلخ و دردناک است.
او ادامه میدهد: ما امروز مسئولانی را از دست دادیم که شاید مانند آنها تکرار نشود، امام جمعهای که با درد دل مردم آشنا بود و استانداری که آمده بود تا بهترین باشد و حیف بود که ما چنین مسئولانی را از دست بدهیم. به قول اصطلاح معروف مردم تبریز، حاج آقا آل هاشم، امام جمعه نبود؛ بلکه امام هر روز هفته بود که پای درد مردم مینشست.
مراسم عزاداری که به طور خودجوش برگزار شده و پس از یک ساعت به اتمام رسیده و از مردم عزادار استان آذربایجان شرقی دعوت میشود، ساعت ۴:۳۰ الی ۷ در مصلای اعظم امام خمینی (ره) تبریز، حضور داشته باشند.
مردم اما در کمال ناباوری، چشم به درهای بیت دوخته اند و میگویند: ما پدرمان را میخواهیم.
انتهای پیام
نظرات