در نتیجه امضای این توافق امنیتی، عربستان از چتر حمایتی آمریکا برخوردار خواهد شد و به فناوری، تجهیزات و نیروگاه هستهای دست پیدا میکند، آمریکا نفوذ از دست رفته خود در منطقه غرب آسیا را بازمییابد و رژیم صهیونیستی توسط عربستان به رسمیت شناخته خواهد شد.
چند روز پیش از عملیات طوفان الاقصی روند مذاکرات این توافق به طور چشمگیری پیشرفت داشت و قرار بر این بود که آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا در دهم اکتبر ۲۰۲۳ به منظور رایزنی در خصوص جزئیات توافق راهی عربستان شود اما ظاهرا این عملیات محاسبات واشنگتن و ریاض را برهم زد؛ زیرا پس از آن توافق به تاخیر افتاد و مولفههای اصلی آن رنگ باخت.
در واقع پس از آغاز جنگ غزه، نه دیگر عربستان میتواند به راحتی وارد توافق عادیسازی با رژیم صهیونیستی شود و از ایجاد کشور مستقل فلسطین چشمپوشی کند و نه تلآویو عزم جدی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین دارد. در این بین آمریکا هم نمیتواند یا نمیخواهد تغییرات چشمگیری در کابینه نتانیاهو ایجاد کند و نظرات قانعکنندهای به طرفین ارائه دهد. البته مسئله به رسمیت شناختن اسرائیل در ازای تشکیل کشور مستقل فلسطین، از همان ابتدا کلاف سردرگم توافق بوده است؛ تا حدی که طرح جایگزین مطرحشده این است که توافق امنیتی بین عربستان و رژیم صهیونیستی بدون در نظر گرفتن مسئله فلسطین و اسرائیل محقق شود که این سناریو نیز موانع خاص خودش را داشت.
اکنون در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران معتقدند در مراحل پایانی جنگ غزه قرار گرفتهایم، بلینکن بار دیگر از پیشرفتهایی در این توافق خبر میدهد. او در میزگرد یک کنفرانس اقتصادی مدعی شد توافق دوجانبه آمریکا و عربستان بهطور بالقوه رو به اتمام است، اما تنها چیزی که میماند، عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل است که با ایجاد آرامش در غزه و تشکیل کشور مستقل فلسطینی میسر میشود.
«کامران کرمی» تحلیلگر مسائل عربستان در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه دیگر عادیسازی روابط ریاض-تلآویو بر اساس نسخه قبل از هفتم اکتبر بیمعناست، اظهار کرد: قبل از رخداد هفت اکتبر عربستان و آمریکا بر اساس توافق امنیتی دوجانبه در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل قرار داشتند و در مصاحبهای که «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی با فاکس نیوز داشت، عنوان کرد که ما به دنبال بهبود شرایط برای فلسطینیان هستیم و هیچ اشارهای به تشکیل کشور مستقل فلسطین نکرد. تا قبل از طوفانالاقصی دستور کار عربستان این بود که در ازای این توافق امنیتی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، اما پس از هفت اکتبر اساسا این معادله دگرگون و شرط ایجاد کشور مستقل فلسطینی به فاکتورهای مدنظر عربستان اضافه شده است. یعنی الان ما با مثلثی مواجه هستیم که یک ضلع آن توافق امنیتی دوجانبه میان آمریکا و عربستان و ۲ ضلع دیگر عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و تشکیل کشور مستقل فلسطینی است. در درون ضلع سوم چگونگی اداره نوار غزه در آینده فلسطین نیز گنجانده شده است.
وی اضافه کرد: به گفته «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا هر یک از این موارد بدون دیگری معنایی ندارد. آن چیزی که در شرایط کنونی دیده میشود، این است که آمریکا و عربستان در حال پیش بردن یک توافق دوجانبه هستند، اما سالیوان آن را اساسا به شناسایی اسرائیل توسط عربستان مشروط کرد. با توجه به اینکه حلقه مفقوده ۲ مسئله جنگ غزه و قرارداد دفاعی امنیتی، ایجاد کشور فلسطین است، در حال حاضر از مسئله عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل بیشتر از هر زمان دیگری در ماههای اخیر دور شدهایم، زیرا بعید است عربستانیها با توجه به مجموع اتفاقات رخداده و به ویژه با اقداماتی که کابینه جنگی اسرائیل در نوار غزه راه انداخته و افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داده، بخواهد تن به عادیسازی بدهد.
این تحلیلگر مسائل عربستان در خصوص امکان تحقق طرح جایگزین و امضای تفاهمنامه امنیتی بین آمریکا و عربستان بدون در نظر گرفتن مسئله فلسطین و اسرائیل، عنوان کرد: از سالها پیش بین عربستان و آمریکا این موضوع مطرح بوده که مقامات ریاض خواستار گسترش چتر حمایتی از سوی آمریکا، خرید تسلیحات پیشرفته به خصوص سامانه دفاع موشکی تاد که یک نسخه پیشرفتهتر و بهروزتر از سامانه پاتریوت است و دستیابی به جنگندههای اف۳۵ بودند، اما در مقابل، این بحث در کنگره آمریکا مطرح بود که نباید برتری و موازنه امنیتی-دفاعی اسرائیل در منطقه با دادن چنین جنگافزارهای پیشرفتهای به عربستان برهم بخورد. در مسئله عادیسازی روابط امارات و اسرائیل هم اماراتیها خواستار نسخههای پیشرفته اف۳۵ شده بودند، اما حتی اکنون که چهار سال از عادیسازی روابط امارات و اسرائیل میگذرد، هنوز امارات به این جنگندهها دست نیافته و گفته میشود این از دستور کار آمریکاییها خارج شده است.
کرمی با بیان اینکه طرح جایگزین، بیشتر از زاویه دید عربستانیها مطرح میشود، ادامه داد: جیک سالیوان در مصاحبه هفته گذشته گفت که موافقتنامه امنیتی واشنگتن با ریاض بدون شناسایی اسرائیل معنایی ندارد، این شبیه پازلی است که شما میخواهید یک قطعه را بدون در نظر گرفتن قطعهای دیگر در جایش قرار دهید. لذا این طرح دیدگاهی از سوی ریاض است که میگوید ما حاضریم با آمریکا و اسرائیل در منطقه بدون شناسایی اسرائیل همکاری کنیم و در مقابل آن، توافق دفاعی و امنیتی با آمریکا داشته باشیم. در پوشش این طرح، عربستانیها از دههها پیش تاکنون به دنبال متقاعد کردن آمریکا بودند تا امنیت عربستان سعودی را ذیل چتر حمایتیاش قرار دهد، اما خود آمریکاییها با توجه به تغییر سیاستهای استراتژیکشان، تمرکز بر چین و شرق آسیا و کاهش هزینههای مداخله نظامی در خاورمیانه، اساسا زیر بار تعهد دادن به یک متحد خاورمیانهای نمیرفتند. در حقیقت این طرح، بیشتر مطلوب عربستان است تا ایالات متحده.
وی در پاسخ به سوال آیا ممکن است عربستان در ازای امتیازات بیشتر حاضر شود اسرائیل را به رسمیت بشناسد، گفت: نه اینکه امکانناپذیر باشد، اما تحقق آن در شرایط کنونی با دشواریهای زیادی همراه است. عربستانیها در شرایطی اسرائیل را به رسمیت میشناسند که زیر چتر حمایتی آمریکا در حوزه امنیتی قرار گیرند تا اگر در بحث شناسایی اسرائیل در داخل کشور با موج اعتراضات مردمی یا تحرکات گروههای اسلامگرا مواجه شدند، آمریکا متعهد به دفاع از خاندان سعودی باشد. همچنین در سطح منطقهای اگر شناسایی اسرائیل مساوی با حمله گروههای مقاومت به عربستان باشد، آمریکا باید بپذیرد که از امنیت عربستان دفاع کند. در این شرایط دشوار، بعید است آمریکا حاضر به پرداخت هزینههای این تعهد و مداخلات شود تا مابهازای آن اسرائیل به رسمیت شناخته شود.
کرمی خاطرنشان کرد: در شرایط کنونی آنچه مهم است و از آمدوشدهای بلینکن به منطقه پیداست، این است که تمامی آنچه که صحنه خاورمیانه را یکپارچه میکند و ادغام اسرائیل در منطقه را به دنبال خواهد داشت، این است که تحولات معناداری در داخل کابینه جنگی اسرائیل روی بدهد، صهیونیستها حاضر شوند از غزه خارج و به تدریج زمینه را برای آتشبس، ارسال کمکهای بشردوستانه، چگونگی اداره نوار غزه و مهمتر از همه تشکیل کشور فلسطینی آماده کنند. درواقع گره اصلی چه از زاویه دید عربستان و چه آمریکا این است که باید تحولات معناداری در داخل اسرائیل روی دهد تا بتواند این کلانپروژه را در سطح منطقهای پیش ببرد. بدون این تحولات معنادار در اسرائیل، امکانپذیر نیست که عربستان حجم عظیمی از انتقادات را به جان بخرد و حتی خود آمریکاییها هم حاضر نیستند هزینههای چنین مداخلهای را بپذیرند.
وی در خصوص امکان پذیرش کشور مستقل فلسطین از سوی اسرائیل، گفت: شرایط در داخل رژیم صهیونیستی بسیار پیچیده است و راست افراطی وضعیت دشواری را برای نتانیاهو ایجاد کرده، به طوریکه اساسا با حمله به رفح و تحولاتی که در روزهای گذشته رقم زدند، کاملا موضع اسرائیل در مقابل ایجاد کشور فلسطین را به نمایش گذاشتند. حتی «لیندسی گراهام» سناتور ارشد آمریکایی در مصاحبه اخیرش گفت که اگر اسرائیل ناچار باشد میتواند از سلاحهای هستهای استفاده کند. این نشان از فکری دارد که اتفاقا در داخل آمریکا و اسرائیل قدرتمند است. آنها معتقدند در شرایط فعلی باید کار را به اتمام رساند تا به این وسیله با دستاورد قابل توجهی پشت میز مذاکره حاضر شوند و چه در بحث عادیسازی با عربستان و چه در حوزه جنگ غزه، امتیازات به مراتب کمتری به طرف مقابل دهد.
این تحلیلگر مسائل عربستان اضافه کرد: کابینه اسرائیل این دیدگاه را دارد که ما در هر شرایطی با توجه به قدرت فناوری، تکنولوژی، نظامی، امنیتی و ... که از خود نشان دادیم، نهایتا خودمان را به کشورهای عربی تحمیل کردیم و خواهیم کرد و باقی اعراب در نهایت مجبور خواهند شد، مسئله عادیسازی با اسرائیل را حلوفصل کنند. این دیدگاه خطرناک متاسفانه در اسرائیل پایگاه قوی دارد. لذا در شرایط کنونی چشمانداز معادلات تا حد قابل توجهی به داخل رژیم صهیونیستی و تصمیماتی که در این کابینه گرفته میشود، معطوف شده است. تا جایی که بدون تحول معنادار در کابینه رژیم صهیونیستی بعید است تحول قابل توجهی در کلان معادلهای باشیم که عربستان، اسرائیل و آمریکا طرفهای آن هستند.
کرمی با اشاره به تاثیر محدودیتهای آمریکا از جمله تعلیق ارسال تسلیحات بر تغییر تصمیمات کابینه نتانیاهو، بیان کرد: دیدگاه قابل توجهی که در داخل آمریکا به ویژه در رویکرد دموکراتها و وزارت خارجه آمریکا وجود دارد، این است که دادن چنین تسلیحاتی به اسرائیل وقتی که ما هیچ ابزاری برای کنترل این رژیم در شرایط فعلی نداریم، اساسا خطرناک است و میتواند وضعیت را پیچیدهتر و کار را برای آمریکاییها بیشتر از گذشته دشوار کند. یعنی این معادله میتواند جهات و ابعاد مختلفی پیدا کند و آمریکا را مجددا برخلاف میلش به خاورمیانه بکشد.
وی با اشاره به اهداف آمریکا از تعلیق ارسال تسلیحات، ادامه داد: آمریکا از نفرستادن سلاح به اسرائیل این هدف را دنبال میکند که به عنوان اهرم فشار عمل کند و نتانیاهو وادار شود حمله به رفح و آواره کردن مردم را متوقف کند تا کار از این سختتر نشود. اما در شرایط فعلی بعید است این اهرم محدود تحول معناداری را در رژیم صهیونیستی ایجاد کند. شاید لازم است آمریکاییها به سمت اقدامات بازدارندهتر بروند تا بتوانند تغییری در رفتار کابینه اسرائیل ایجاد کنند.
انتهای پیام
نظرات