به گزارش ایسنا، مریم میرزاخانی یکی از هفت زن تاثیرگذار جهان بود. وی فرزند سوم خانواده بود و دو برادر و یک خواهر داشت. او عاشق قصه و رمان بود و لذت بخشترین کار برای او نوشتن داستانهایی بود که خودش قهرمان آنها را میساخت.
مریم آرزو داشت نویسنده شود و تا سال آخر راهنمایی فکر دنبال کردن ریاضی نبود و بیشتر به دنبال نویسندگی و داستان نویسی بود تا اینکه در آزمون مدارس سمپاد شرکت کرد و وارد مدرسه فرزانگان تهران شد. در این زمان با رویا بهشتی آشنا شد و این دوستی تا سالها به درازا کشید.
مریم تا سال ششم عملکرد خوبی در درس ریاضیات نداشت به گونهای که در پایان یکی از دورههای تحصیلی در مدرسه در درس ریاضی نمره ۱۶ از ۲۰ گرفت و او را نا امید و برگه امتحان خود را پاره کرد. و به گفته خودش: "نمیخواهد در درس ریاضیات بهتر شوم" ولی او سختکوشتر از این حرفها بود و ناامید نشد و بعد از تعطیلات با همراهی رویا دوستش، شروع خوبی در ریاضیات داشت. آنها با کمک هم کپی سوالات المپیاد ریاضی را پیدا کردند و توانستند ۳ سوال از ۶ سوال را حل کنند.
مشوق اصلی مریم در ریاضیات برادرش و آغاز سرنوشت او در ریاضیات بود. در سال ۷۳ و ۷۴ در سال سوم و چهارم دبیرستان موفق به کسب مدال طلای المپیاد کشوری شد. در ۱۷ سالگی به تیم المپیاد ریاضی ایران پیوست.
میرزاخانی برای شرکت در المپیاد ریاضی به هنگ کنگ رفت و با گرفتن نمره ۴۱ از ۴۲ موفق به کسب مدال طلا شد و دو سال بعد به مسابقات جهانی المپیاد در تورنتو کانادا راه یافت و با نمره کامل ۴۲ رتبه اول و موفق به کسب مدال طلا جهانی شد. به این ترتیب میرزاخانی به فوق ستاره جهان ریاضی تبدیل شد.
مریم میرزاخانی اولین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضیات راه یافت، اولین دختری بود که دو مدال طلا را پی در پی از آن خود کرد و اولین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهان نمره کامل را دریافت کرد. مریم درباره ریاضی چنین میگوید: "شما باید مقداری انرژی و تلاش صرف کنید تا زیباییهای ریاضیات را ببینید".
وی در سال ۷۴ وارد دانشگاه شریف شد و دوره کارشناسی را با انتشار چندین مقاله به پایان رساند. یکی از تحقیقات او "پیدا کردن اثبات ساده برای قضیه شُر" بود و نتایج آن در ماهنامه انجمن ریاضی آمریکا به چاپ رسید.
در کنار اینها، مریم به کمک رویا کتابی را به نام "نظریه اعداد" برای شرکتکنندگان المپیاد ریاضی نوشت و این کتاب به دانش آموزان المپیاد کمک زیادی کرد.
اسفند تاریک سال ۷۶ در زندگی مریم همواره سایه افکنده بود و یکی از غم انگیزترین و تاریکترین اتفاقات زندگی وی رخ داد. او به همراه دانشجویان برتر شریف برای شرکت در مسابقات ریاضی به اهواز رفت ولی در زمان برگشت در یک شب بارانی اتوبوس از جاده منحرف شد و به دره سقوط کرد. در این حادثه هولناک شش دانشجوی برتر شریف و از برگزیدگان المپیادهای ملی و جهانی جان خود را از دست دادند ولی مریم جان سالم به در برد.
در سال ۷۸ مریم و رویا به همراه شش دانشجوی دیگر در دانشگاههای آمریکا پذیرفته شدند. مریم با راهنمایی استادش سیاوش شهشهانی دانشگاه هاروارد انتخاب و دکتری خود را در سال ۲۰۰۴ به سرپرستی "کورتکس مک مالن" برنده جایزه فیلدز در سال ۱۹۹۸، دریافت کرد. پایان نامه وی به اندازهای یک شاهکار بود که به گفته اساتید دانشگاه شیکاگو هر یک از راه حل هایی که مریم نوشته بود به خودی خود بی همتا بود. پایاننامه وی در قالب سه مقاله در ۳ مجله برتر ریاضی آمریکا منتشر شد. به گفته الکس اسکین(ALEX ESKIN) مریم یک رهبر در زمینه هندسه هذلولی دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانهای آنها بود.
در سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ به عنوان استادیار ریاضی در دانشگاه پرینستون مشغول به کار شد و در سال ۸۴ با "یان وندراک" ازدواج کرد. همسر مریم پژوهشگر کامپیوتر نظری در مرکز تحقیقات ای بی آمریکا است.
وی در دانشگاه استنفورد به عنوان استاد تمام مشغول به کار شد و مسائلی که وی کار میکرد نیازمند ذهنی پویا بود که بتواند محیطهای انتزاعی و چند بعدی را تصور کند. زمانی که او مشغول به کار بود بر روی زمین مینشست و بر روی یک کاغذ، در حالی محاسبات خود را ثبت میکرد که دخترش آناهیتا میگفت: "مامان نقاشی میکشد".
او همیشه میگفت: "وقتی همه چیز آسان است، سخت است که قدر دان باشی، با این وجود این یک احساس طبیعی است که اتفاقات به همین صورت شکل بگیرد ولی زندگی برعکس آن را ثابت میکند؛ کابوسی از یک دل بستن به یک امید بعد از امیدی دیگر که به یک باره همه آنها در هم کوبیده میشود".
مریم در سال ۹۲ از ابتلای خود به سرطان سینه مطلع شد و همسرش در این باره گفته بود که مریم در حین جنگ و درگیری با مشکلات آزاد دهندهاش، از کمردرد مزمن نیز رنج میبرد. این دانشمند بزرگ ایرانی در سال ۲۰۱۷ میلادی جهان را بدرود گفت ولی سهم ارزندهای در زمینه ریاضیات به جا گذاشت.
انتهای پیام
نظرات