به گزارش ایسنا، بر اساس آنچه سرویس جهانی بی بی سی ابتدا به زبان انگلیسی ـ و سپس ترجمهای از آن به فارسی ـ منتشر کرده، اسناد ادعایی این «امکان» را به بیبیسی داده تا بتواند وضعیت نیکا شاکرمی از زمان حضور در تجمعات خیابانی تا «ناپدیدشدنش» را «بازسازی» کند؛ این گزارش با چنین جملاتی آغاز میشود تا از ابتدا وعده «پردهبرداری» از پرونده جانباختن نیکا شاکرمی و ارائه «جزئیاتی تازه» از آن را به مخاطب داده باشد، اما چه پیش از آغاز «روایت» خود بر مبنای «اسناد» ادعایی، چه در میانه طرح آن و چه در پایانبندی، بارها ناچار به یادآوری این واقعیت میشود که نمیتواند از آنچه در «اسناد» ادعایی به آنها پرداخته شده، «اطمینان ۱۰۰ درصدی» داشته باشد.
این در حالی است که جمله قبلی همین گزارش از اتکای نویسندگان انگلیسیزبان به شیوهای نادر در حصول اطمینان از «واقعی» بودن «اسناد» اشاره دارد که طی آن «یک مأمور سابق اطلاعاتی ایران» برگهها را از گزارشنویسان بیبیسی تحویل گرفته و مطابق آنچه در همان گزارش آمده، «با استفاده از یک کد رسمی که روزانه توسط مسئولان اطلاعاتی در ایران صادر میشود» از وجود چنین «اسنادی»، «مطمئن» شده است. شیوهای که نه در آغاز و نه در انجامش، هیچ فکتی از وجود - و نه لزوماً افشای هویت - آن «مامور سابق اطلاعاتی» به دست میدهد و نه مشخص میکند استفاده از آن «کد رسمی روزانه» چگونه به حصول «اطمینان» از «واقعی» بودن «اسناد» ادعایی منجر شده است؟
پاسخ گزارش بیبیسی، «تماس تلفنی»! همان مامور سابق اطلاعاتی با آرشیو نیروی خود است «تا در مورد وجود چنین گزارشی مطمئن شود.» گزارش ادامه میدهد: «در پاسخ تأیید شد چنین گزارشی وجود دارد و بخشی از یک پرونده ۳۲۲ صفحهای» درباره تجمعات خیابانی سال ۱۴۰۱ است. در عین حال عبارت یادشده در روایت بیبیسی تلویحاً یادآور میشود که به فرض وجود آن مامور سابق اطلاعاتی و به فرض پاسخگویی به چنین تماس تلفنی و اشاره به محتوای گزارشی که به گفته بیبیسی، مُهر «خیلی محرمانه» بر خود دارد، آنچه از آن سوی خط به مامور سابق اطلاعاتی گفته شده، وجود گزارشی در زمینه جانباختن نیکا شاکرمی است که خود، بخشی از یک پرونده چندصدصفحهای درباره تجمعات خیابانی سال ۱۴۰۱ است، نه لزوماً محتوای آنچه درباره جانباختن نیکا شاکرمی در گزارش بیبیسی آمده و شاید از همین منظر است که نویسندگان گزارش در عین ادعای دریافت تایید وجود پروندهای درباره حوادث تابستان و پاییز ۴۰۱، نمیتوانند برخلاف «اطمیناندهی» ادعایی مامور اطلاعاتی سابق، از «صحت» این برگهها «۱۰۰ درصد» مطمئن باشند.
در بخش دیگری از گزارش، نویسندگان به برقراری «تماس دیگری» از سوی آن «مامور سابق اطلاعاتی» با این نیرو اشاره میکنند که به «افشای هویت» یکی از ماموران انجامیده است! ادعایی که باورپذیری آن بیش از روند «حصول اطمینان» از واقعیبودن اسناد ادعایی محل مناقشه است. چطور میتوان مدعی «افشای هویت» یک مامور اطلاعاتی شد که به ادعای گزارش بیبیسی در پرونده نیکا شاکرمی هم نقش داشته و چنین کشفی را به صرف تماس یک مامور اطلاعاتی سابق با این نیرو نسبت داد؟!
این پرسشها که وجود توضیح یا پاسخی برای آنها در چنین گزارش حساسیتبرانگیزی لازم به نظر میرسد تا لااقل مخاطبان بیبیسی هم بتوانند از «واقعی» بودن این گزارش اطمینان حاصل کنند، در حالی مطرح است که نویسندگانش مدعی شدهاند «برای کسب جزئیات لازم و تایید صحت اسناد چندین ماه را به بررسی دقیق و مقابله و تطبیق جزئیات با منابع متعدد اختصاص» دادهاند و البته آنطور که از متن گزارش پیداست به این نتیجه رسیدهاند که خوانندگان گزارش صرفاً با کلیگویی نویسندگان آن به اطمینان کافی از صحت اسناد ادعایی دست خواهند یافت.
گزارش بیبیسی، ابهامات دیگری را هم به همراه دارد؛ از جمله اینکه نویسندگانش مدعی وجود «مهر بسیار محرمانه» در اسناد ادعایی شدهاند اما در تصاویر منتشرشده در همین گزارش، نه چنین مهری بر صفحات دیده میشود و نه شیوه طبقهبندی آن مطابق با شیوه معمول طبقهبندی اسناد در نهادهاست. برخی کاربران در شبکههای اجتماعی نیز پس از انتشار این گزارش، به همین ابهامات اشاره کردهاند. وحید اشتری در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس با انتشار رشتهتوئیتی، نوشته است: «مستند این مطلب یک نامه است که فاقد ابتدائیات مثل فونت رایج نامههای اداری است. نامه مهر خیلی محرمانه ندارد ولی آن بالا (بخش سربرگ) [عبارت] خیلی محرمانه را تایپ کردهاند. نکته مهمتر اینکه نمیشود نامه خیلی محرمانه باشد ولی تاریخ نداشته باشد. به کاربردن عباراتی مثل فلانی «اشعار داشته» است (ظاهراً بهجای اظهار داشته است) یا «متهمه» احتمالاً برای متهمان زن که اصلاً در نامههای اداری و قضایی رایج نیست نشاندهنده همان مدعاست که سازندگان، قبل از این نامه، حداقل دو نامه اداری مشابه که در فضای مجازی پر است را ندیده بودند.» او ایرادات دیگری هم از فرم نامه میگیرد و تاکید میکند در حالی در سربرگ نامه، شعار سال ۱۴۰۱ دیده میشود که ناجا از سال ۱۴۰۰ به فراجا بدل شده و در تمامی سربرگها و مکاتبات رسمی از عنوان «فراجا» استفاده میشود، نه «ناجا».
وجود این ابهامات تا حدی در گزارش «بیبیسی آی» آشکار است که خود گزارش نیز در پاراگرافهای پایانی به آن اعتراف کرده و یادآور شده: «در مواردی اسنادی که تحت عنوان سندهای رسمی مربوط به ایران در اینترنت منتشر شدهاند جعلی از آب درآمدند. البته تشخیص بیشتر این اسناد ساختگی آسان است، با توجه به اینکه شکل ظاهریشان به اسناد رسمی شباهتی ندارد، مثلا سربرگ یا فاصلههای غیرمعمول یا اشتباهات عمده دستورزبانی و املایی در آنها دیده میشود.به طور مثال بعضی از این اسناد با توجه به تاریخشان ممکن است حاوی آرم سازمانی یا نام اداره اشتباهی باشند. یکی دیگر از نشانههای مدارک جعلی ادبیات به کار گرفته شده در آنهاست که گاهی با شیوه خاص نگارش رسمی در ایران مطابقت ندارد.» و اسناد ادعایی بیبیسی نیز اغلب همین نشانهها را با خود دارد!
انتهای پیام
نظرات