به گزارش ایسنا، از اواخر هفته گذشته دانشگاههای مختلفی در سرتاسر ایالات متحده از جمله نیویورک، تگزاس، میشیگان و واشنگتن به صحنه اعتراضات بدل شدهاند و دانشجویان با شعارهای گوناگونی نظیر «فلسطین را آزاد کنید»، اعتراض خود را به گوش دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا میرسانند و در عین حال جنایات جنگی تلآویو را محکوم میکنند. دانشجویان بهرغم سرکوب شدید نیروهای امنیتی، به اعتراضات خود ادامه میدهند و خواستار آتشبس در غزه هستند.
فارن پالسی در گزارشی در این باره مینویسد: «آنچه که در این لحظه به وضوح آشکار شده است، برخلاف ادعای برخی، بحران فرهنگ دانشجویی یا آموزش عالی ایالات متحده نیست، بلکه بحران سیاسی در ایالات متحده میباشد که بر سیاست خارجی کشور و به ویژه بر روابط نزدیک و دیرینه با اسرائیل سایه افکنده است.»
با این حال، جنبش مستمری که از دانشگاه کلمبیا سرچشمه گرفت، آنطور که برخی مدعی هستند، برخاسته از احساسات ضدیهود نبود. این شوک عمیق ناشی از خشونت شنیع و بیرویهای بود که اسرائیل علیه فلسطینیها روا داشته است.
در روزهای اولیه اعتراضات، پس از آنکه نعمت شفیق، رئیس دانشگاه کلمبیا، اردوگاه آنها را «خطری آشکار» خواند و از پلیس برای مداخله کمک خواست، بیش از 100 دانشجو با دستبند منتقل شدند. از آن زمان در دانشگاههای دیگر، با گسترش این جنبش صلح، دانشجویان مورد ضرب و شتم و گاز اشک آور قرار گرفتند. دانشجویان دانشگاه ایندیانا و دانشگاه ایالتی اوهایو ادعا کردند که تک تیراندازهایی را مشاهده کردهاند که در محوطه دانشگاه مستقر شدهاند، اگرچه سخنگوی ایالت اوهایو گفت که آنها «سربازان ایالتی در موقعیت تماشا هستند، شبیه به روز بازی فوتبال»!
روز به روز، صحنههایی از خشونت علیه اعضای هیئت علمی حامی دانشجویان، به زمین کشیدن، دستبند زدن و چرخاندن معترضان توسط پلیس دیده میشود. وقت آن است که آمریکاییها بپرسند، اگر موضوع اسرائیل و فلسطین نبود، اگر جنبش اعتراضی دانشجویی مانند این در چنین مقیاسی در کشورهای دیگر رخ میداد، واکنش واشنگتن چه بود؟ به آسانی قابل تصور است که محکومیتهای شدید سخنگویان وزارت امور خارجه و سرمقالههای مطبوعات برجسته آمریکایی در مورد «عدم تحمل اقتدارگرایی یا زوال دموکراسی» در شیپور دمیده میشد.
سوالات زیاد دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، پاسخ مناسب یک شهروند به میزان خشونت و وحشتی که در غزه شاهد است، چیست؟ وقتی واشنگتن مقادیر زیادی سلاح جدید به اسرائیل میدهد و هیچ محدودیتی برای استفاده از آنها ندارد، شرایط به سادگی غیرقابل تحمل میشود. با وجود این، برخی از سیاستمداران آمریکایی معترضان را تهدید میخوانند و برخی دیگر هشدار میدهند که تظاهرکنندگان در روند آموزش دانشجویان غیر تظاهرکننده دخالت میکنند.
اما این دقیقاً برعکس است. با اعتراض مسالمت آمیز، دانشجویان در کلمبیا و تعداد فزایندهای از پردیسهای دیگر، دموکراسی و شهروندی را به جامعه آمریکا و در واقع جهان آموزش میدهند. در میان همه خشونتها، آنها تقریبا همواره شعار میدهند و با آرامش صحبت میکنند. آنها میگویند که ایستادگی در برابر وحشت نیاز به اقدام بیشتری از کمپین نامهنگاری به اعضای کنگره یا صبر و شکیبایی برای رای دادن در انتخابات بعدی دارد.
غزه تنها محل وحشت در جهان نیست و همه ما میتوانیم از اضطرار اخلاقی و مدنیت این دانشجویان بیشتر استفاده کنیم. آنها بر جایی فشار میآورند که میتوانند؛ مؤسساتی که برای آنها به عنوان دانشجو بستری از جامعه را تشکیل میدهند. اگر آنها نتوانند دولت ایالات متحده را وادار به انجام کاری برای توقف خشونت در غزه و به طور فزایندهای در کرانه باختری کنند، که عمدتا نادیده گرفته میشود، حداقل میتوانند دانشگاههای خود را وادار کنند که از این خشونتها حمایت نکنند. این در واقع معنای «تقاضا برای ملغی کردن» است: عدم حمایت، از طریق سرمایه گذاری در تلاشهای جنگی اسرائیل تا زمانی که صلح برقرار شود. بسیاری از منتقدان معتقدند این غیر واقعی است و هرگز نمیتواند کارساز باشد. اما پاسخ مناسب شهروندان چیست؟ نشستن؟ دست روی دست گذاشتن؟!»
انتهای پیام
نظرات